دلقكهاي هميشگي
اسدالله امرايي
هاينريش بل دومين نويسنده آلماني برنده جايزه نوبل ادبيات است و اغلب آثارش به فارسي منتشر شده. در رمان «سيماي زني در ميان جمع» فساد اخلاقي و حرص به مالاندوزي را در همه شؤون جامعه ميبيند و با طنزي سراسر انساني همه جوانب آن را ميشكافد و نمايش ميدهد، مقام و مرتبه اجتماعي، ثروت و جايگاه سياسي، درجات علمي و دانشگاهي منهاي انساندوستي را به باد تمسخر ميگيرد، از رياكاري و تظاهر به تقوا و پاكدامني در عين تردامني پرده برميدارد. اين رمان را مرتضي كلانتريان ترجمه كرده و نشر آگه ناشر آن است. آثار اوليه هاينريش بل بهشدت ضدجنگ است و سعي كرده جنگسالاران را مورد انتقاد قرار دهد و تجربيات تلخ دوران جنگ، ياس و نااميدي سربازها و بدبختي مردم را با بياني احساسي به تصوير بكشد. شعار نميدهد و هر آنچه ميخواهد بگويد نشان ميدهد. در سال ۱۹۴۷ نخستين داستانهاي خود را منتشر كرد و با چاپ داستان «قطار به موقع رسيد»، در سال ۱۹۴۹ به شهرت رسيد. كتابي كه پس از سالها تلاش براي نوشتن و يافتن ناشر، تنها ۴۷ نسخه فروش داشت و سهم او رقمي در حدود ۵۸ مارك بود. بعد از مطرح شدن بل در ميان گروه ادبي ۴۷ وضع مالياش بهتر شد. در ۱۹۵۶ به ايرلند سفر كرد تا سال بعد كتاب يادداشتهاي روزانه ايرلند را به چاپ برساند. يكي از معروفترين رمانهاي او عقايد يك دلقك است. محمد اسماعيلزاده اين رمان در نشر چشمه منتشر كرده: « ... وقتي آدم وعظهاي شما را گوش ميدهد، خيال ميكند كه قلبي به بزرگي و پهناي بادبان دكل كشتي داريد، اما شما فقط ميتوانيد در سالن انتظار هتلها پرسه بزنيد و مردم را فريب بدهيد. در حالي كه من دارم جان ميكنم و عرق ميريزم تا لقمه ناني دربياورم، شما با همسر من به گفتوگو ميپردازيد و بدون گوش دادن به حرف دل من، او را از راه به در ميكنيد. به اين ميگويند تزوير، ريا، حركت ناصادقانه...» اگر اين راهروهاي كثيف ميتوانستند زبان باز كنند، اگر اين شيشههاي دردكشيده ميتوانستند فرياد بكشند و نيز اين ايستگاههاي قطار، اين ايستگاههاي ترسناك، اگر سرانجام همه اينها ميتوانستند از دردها و نااميديهايي كه شاهدش بودهاند فرياد بكشند؛ آن وقت ديگر جنگي در كار نبود...» «جامعهشناسي پالتو ماهوتي» با ترجمه علي عبداللهي در نشر مشكي منتشر شده است. عبداللهي در مقدمه اشاره كرده كه منتقدان او را يكي از طرفداران داستاننويسي به سبك امريكايي و بهويژه ارنست همينگوي ميدانند: «امان از خيابانهاي طولاني تمامنشدني! خيابانهاي رمي ناپلئوني حواشي شهر- شماره پلاك خانهها از 900 هم رد ميشود. خردهخاطرات بريدهبريده: صداي اشمك- دلآشوبه ناگهاني بعد از پريدن تركيب پالتوي ماهوتي براي نخستينبار از زبانش؛ هشت نه دقيقه آن جلو در رديف اول، تشديد حالت تهوع؛ بعد دقيقه سيوسوم، دستمال اشمك، نگاه عميق استاد به فرآوردههاي دماغي خود كه با چه مرارتي بيرون داده بودش...» در رمان «آبروي از دست رفته كاترينا بلوم» زني جوان به نام كاترينا بلوم پس از گذراندن شبي با يك مجرم تحت تعقيب و فرار مجرم بازداشت ميشود. با درز كردن مطالب بازجويي به مطبوعات، حملات روزنامه به كاترينا شروع ميشود و از او چهرهاي ضداجتماعي، فاسد و خرابكار ميسازد. با وجود آزادي كاترينا و رفع اتهام از او، اتهامات وارده از طرف روزنامه عليه او همچنان ادامه مييابد. اين كتاب با ترجمه شريف لنكراني در انتشارات خوارزمي و حسن نقرهچي در انتشارات نيلوفر منتشر شده است.