ديد... ديد... ديد.../ ضربان قلب
سروش صحت
دوباره تهران نمايشگاهي بزرگ شده است. بيلبوردها و بنرهايي كه در حاشيه اتوبانها هستند و پلهاي هوايي آثاري از بزرگترين اساتيد نقاشي و مجسمهسازي ايران و جهان را مقابل چشمهاي ما به نمايش گذاشتهاند و شهر و گرما و حتي ترافيك را تحملپذير كردهاند. گاهي حتي ترافيكي كوچك بد هم نيست كه سر فرصت به نقاشي يا مجسمه نگاه كنيم و توضيحات زير آن را دقيقتر بخوانيم...
زني كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «اين كار شهرداري عاليه... خدا پدر و مادرشون رو بيامرزه.» مردي كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «آخه چه فايدهاي داره... يه لحظه از بغل اينها رد ميشيم و تمام.» راننده تاكسي گفت: «زندگي هم همين يه لحظههاست ديگه... يه لحظه و تمام.»