حكومت نظامي
اسدالله امرايي
خيلي سال بعد، جلوي جوخه آتش، سرهنگ آئورليانو بوئنديا بياختيار بعدازظهر دوري را به ياد آورد كه پدرش او را برد تا يخ را بشناسد... ... حالا ما هم خيلي سال بعد در گرماي تابستان بعد از ظهر دوري را به ياد ميآوريم كه كتابي به سفيدي برف خريديم و خوانديم و براي شناختن آن كلي اين در و آن در زديم. رمان صد سال تنهايي رمان سختخواني بود دست كم براي ما كه تازه دوران نوجواني را پشت سر گذاشته بوديم. اما جمله گينزبورگ ما را واميداشت تا از پا ننشينيم. ماركز خوان شديم. بهمن فرزانه مترجم صدسال تنهايي بود و تا سالهاي سال تنها ترجمه معتبر از اين كتاب بود. تا دلتان هم بخواهد انواع واقسام چاپهاي بدون مجوز كتاب در بازار به فروش ميرفت. بعدا هم كه با مجوز منتشر شد مثل باقي كتابهاي ديگري كه از اميركبير سابق به اميركبير لاحق رسيده بود، چيزي دست مترجم را نگرفت به گمانم. هر چند فرزانه در سال ۱۳۹۰، صدسال تنهايي را بازخواني و ويرايش مجدد كرده بود. ترجمه جديدي از رمان صد سال تنهايي به قلم كاوه ميرعباسي در انتشارات نيك منتشر شد كه به فاصلهاي كوتاه به چاپ دوم رسيد. در همين فضايي كه گاه دوستان گله ميكنند كه مردم كتاب نميخوانند از همان چاپهاي زيرزميني كه بازار روزميني به فروش ميرفت چند دههزارتايي به فروش رفت و علاوه بر آن ترجمههاي مخدوشي به چاپهايي مكرر ميرسيد. ترجمه ميرعباسي از صدسال تنهايي ترجمهاي است كه علاقهمندان ماركز را يك بار ديگر به بازخواني ماركز دعوت ميكند. رمان «حكومت نظامي» نوشته خوسه دونوسو روايت مانونگو ورا، خواننده انقلابي است كه بعد از كودتاي پينوشه در شيلي به صداي مردم بدل ميشود. ورا پيش از كودتا از اين كشور خارج شده بود و در پاريس بهسر ميبرد. بعد از كودتا او با ترانههايش در اوج خفقان شيلي كه دستهاي ويكتور خارا را شكستند و به فجيعترين وضع او را كشتند، بهنوعي صداي وطن كودتازده خود ميشود. يك دهه بعد از كودتا دچار ترديد ميشود و نميخواهد به سبك و سياق گذشته بخواند. حكومت نظامي نوشته خوسه دونوسو است با ترجمه استادانه عبدالله كوثري و در نشر ني منتشر شده است. كوثري پيش از اين رمان باغ همسايه و داستان كوتاه گردش را از خوسه دونوسو ترجمه كرده بود. خوسه دونوسو با تيزهوشي و جسارت مثالزدني زندگي در شرايط حكومت نظامي و منع آمد و شد شبانه را به زيبايي عيان ميكند. به نويسندگان نسل دوم امريكاي لاتين معروف به نسل بو تعلق دارد كه كارلوس فوئنتس، گابريل گارسيا ماركز و خوليو كورتاسار از نويسندههاي شاخص و اغلب چپ به شمار ميآيند. هر چند برخي از آنها بعدا عقايد سياسي خود را تعديل كردند يا كنار گذاشتند. باغ همسايه را نشر آگاه منتشر كرده كه آن هم روايت آشناي نخبگان و روشنفكراني است كه بعد از كودتاي نظامي برخي به اجبار و برخي از سر ناچاري در پي كار و زندگي بهتر، از شيلي مهاجرت كردند. رمان احوال بيوطنهاي سرگردان در ساير نقاط دنياست و البته تفاوت ديدگاه نسلها هم. حفظ ارزشهايي كه براي والدين مهم است و البته بود، ولي فرزندان ميلي به پايبندي ندارند.