• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3580 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۳۱ تير

بي‌لبخند از كنار هم نگذريم

احمدرضا حجارزاده

ايرانيان همواره در طول تاريخ به‌عنوان اقوامي مهربان و متمدن معرفي شده‌اند؛ انسان‌هايي با دغدغه ياري‌رساني به هم‌نوع، دستگيري از نيازمندان، توجه به همسايه‌گان و پرداختن به شادي و شادماني. نمونه‌هاي مهمي از روحيه آنها در انتخاب سبك و سياق زنده‌گي، كيش و مذهب و آيين‌هاي ملي و سنتي‌شان پيداست اما از اين همه پيشينه درخشان، امروز چه مانده؟ در ظاهر همه مشغول زنده‌گي هستيم، ولي در باطن گويا همه‌گي به يك عادت
هر روزه مبتلاييم و رفتارهايي ديكته‌شده را تكرار مي‌كنيم. به قولِ عزيزي، امروز همه زنده‌ماني مي‌كنيم به جاي زنده‌گاني! اين روند نوظهور در ده سال اخير شدت بيشتري به خود گرفته و مردم تا حدود زيادي نسبت به يكديگر بي‌اعتنا و از هم دور شده‌اند اما چرا اين اتفاق افتاده؟  هميشه شعار داده‌ييم نيازمند آموزش و بسترسازي شهري و شهروندي براي رسيدن به شهر، جامعه و شهرونداني محترم و آرماني هستيم، ولي دريغ از كم‌ترين حركت موثر و نتيجه‌بخش در جهت تحقق اين اهداف مهم اما هميشه گفته‌اند ماهي را هر وقت از آب بگيريد، تازه است. با استناد به اين مثل ايراني، هنوز مي‌توان اميدوار بود آموزه‌هاي صحيح شهري، كارگر بيفتد و دوباره در كوچه‌ها و خيابان‌هاي شهرهاي ايراني مردمي را ببينيم بي‌اخم و شادمان؛ انسان‌هايي كه به يكديگر لبخند مي‌زنند و در آرمان‌شهر خود از حس خوب زنده‌گي و حقوق شهروندي لذت مي‌برند. چنين خواسته‌هايي نه شعار است و نه رويا. گرچه براي رسيدن به آن، تلاش و پيگيري مديران و متوليان اجتماعي و شهري و همت و هم‌دلي شهروندان ضروري است اما دستيابي به اين وضعيت مطلوب اجتماعي، دور از ذهن و ظهور نيست و با پيمودن مسير درست آموزش مي‌توان يك جامعه فرهنگ‌مدار ايراني با شهرونداني محترم و اصيل پايه‌گذاري كرد. امروز در جامعه و دنياي معاصر ما، با وجود مدرن‌ترين و مجهز‌ترين ابزار، تكنولوژي و رسانه‌هاي در دسترس و متنوع خبري و ارتباطي كه دنياي آدم‌ها را هرچه بيشتر، محدود، كوچك و انفرادي مي‌كند، استفاده از شيوه‌هاي آموزشي مانند نصب بيلبورد و بنرهاي تبليغاتي در خيابان‌ها با شعارهاي تكراري و بي‌خاصيت، ساخت برنامه‌هاي تلويزيوني فانتزي يا انيميشن‌هاي آموزشي سطحي، برگزاري همايش و سمينارهاي مناسبتي، موضوعي و سخنراني ـ يا شعارپراكني ـ درباره نحوه رفتارهاي صحيح شهروندي و مواردي از اين دست، كم‌ترين كمكي در تاثيرپذيري مردم و تغيير رفتار آنها نخواهد داشت. از مهم‌ترين راه‌هاي درمان چنين جامعه‌يي مي‌توان سوق‌دادن مردم به سوي كتاب‌خواني و تماشاي تئاتر به عنوان هنرهاي بسيار تاثيرگذار بر آموزه‌هاي اخلاقي بشر را نام برد. مارسل پروست ـ نويسنده شهير فرانسوي ـ گفته: «يگانه‌راهِ زنده‌گي كه به نتيجه مي‌رسد، ادبيات است». بي‌شك جامعه‌يي كه مردم آن كتاب نمي‌خوانند، جامعه بيمار و خسته‌يي است؛ جامعه‌يي كه مردمش نمي‌دانند و نمي‌انديشند. تامين معيشت روزمره، ناامني اجتماعي و بي‌اعتمادي عمومي، سبب بدبيني و بي‌تفاوتي نسبت به هم‌نوعان و هم‌شهري‌هامان شده. اين روزها به ساده‌گي از كنار هم مي‌گذريم، بي‌آنكه بدانيم يا بخواهيم بر زنده‌گي يا حال فرد ديگري تاثير بگذاريم. در صورتي‌كه اين كار با يك لبخند ساده امكان‌پذير است اما براي نمونه، مدت‌هاست به ندرت لبخندي بر لب كسي مي‌بينيم، و اگر هم با اين پديده دوست‌داشتني و نادر روبه‌رو بشويم بايد بدانيم معناي لبخند در جامعه ما تغيير كرده. امروز اگر در كوچه و خيابان به كسي از سر لطف و مِهر لبخند بزنيد، نخستين صفتي كه به آن متهم مي‌شويد، جنون و ديوانه‌گي است، چون مردم ما بس‌كه با چهره‌هاي گرفته، خشن و غمگين برخورد داشته‌اند، به خنده ديگران عادت ندارند و حتمن بايد براي خنده يا لبخندتان دليل موجه داشته باشيد، وگرنه ممكن است شما را با ديد يك مزاحم يا كسي كه سعي در برقراري ارتباط ـ از هر نوعِ آن ـ دارد، بنگرند، حتا اگر قصد و منظورتان چنين نباشد. هنوز بايد براي بسياري از معضلات رفتاري شهروندان، راه‌كارهاي عملي و نتيجه‌بخش انديشيد. مشكلات اقتصادي، اعتقادي و سياسي، تنها مختص كشور ما نيست و در غالب كشورهاي دنيا شاهد آن هستيم اما چگونه است كه در كشورهاي ديگر با تمام گير و گرفت‌ها و مشكلات مشابه با مردم ايران، خيابان‌ها و محله‌هاشان را هميشه تميز و خالي از زباله و آب‌دهان مي‌بينيم، در حالي كه اينجا اگر كوچه يا خياباني از شهر، زباله يا خلط و آب‌دهان شهروندان را در خود نداشته باشد، گويي چيزي كم دارد و ما موظفيم اين كمبود را رفع بكنيم؟ تا چه زماني قرار است به يكديگر بدبين و بي‌تفاوت باشيم و با اخم به هم نگاه كنيم؟ از چه زماني قرار است شروع به كاربرد آداب مهرباني در زنده‌گي‌مان بكنيم و بي‌قراري را كنار بگذاريم؟چرا شروع اين شيوه دل‌پذير زنده‌گي را مدام به روزهاي آتي و فرداها موكول مي‌كنيم يا ديگران را در پيش‌قدم‌شدن براي اجراي آن موظف مي‌دانيم؟ چرا قدم اول را ما برنداريم؟ اگر همشهريان شما به لبخندتان اخم مي‌كنند، ايرادي ندارد. اجازه بدهيد آنقدر لبخند را روي صورت شما ببينند تا عادت بكنند و عاقبت دست از اخم‌كردن بردارند و پاسخ لبخندتان را با لبخند بدهند. بياييد از همين امروز، آموزش مهرباني را شروع كنيم تا فردا نتيجه بدخلقي‌مان در زنده‌گي، گريبان‌گير خودمان نشود. يقين داشته باشيد آن روز دير نيست. يكي از همين روزهاست، اگر لبخند اول را شما بزنيد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون