يك نام بزرگ
و سه رمان بزرگتر
اسدالله امرايي
از ارنستو ساباتو، نويسنده فقيد آرژانتيني در ايران سه رمان منتشر شده است. تونل، قهرمانان و گورها و اخيرا فرشته ظلمت. قهرمانان و گورها شرح احوال آلهخاندرا، دختر نوزده ساله زيبايي از يك خاندان ممتاز آرژانتيني و سه مردي است كه زندگيشان با زندگي او گره خورده است. پدرش فرناندو بيدال، مارتين دلدادهاش و برونو، فيلسوف و نويسنده كه دوست خانوادگي آلهخاندرا است. داستان با قتل پدر به دست آلهخاندرا و خودكشي خودش آغاز ميشود و روايت پليس از ماجرا. در گزارش پليس بوئنوسآيرس آمده است كه آلهخاندرا در اتاق خواب خود ابتدا پدرش را با شليك چهار گلوله كشته و سپس به همهجا بنزين پاشيده و خود و ساختمان را به آتش كشيده است. قهرمانان و گورها را مصطفي مفيدي ترجمه كرده و انتشارات نيلوفر ناشر آن است. «براي انسانها زمان هرگز دوباره تكرار نميشود و هيچگاه دوباره به آن صورت كه يك وقتي بود
بر نميگردد و وقتي احساسات آدم تغيير كرد يا رو به زوال گذاشت ديگر هيچ معجزهاي نميتواند كيفيت اوليه را به آن برگرداند.» مصطفي مفيدي رمان تونل را هم از ساباتو ترجمه كرده كه نيلوفر ناشر آن است. تونل هم با گزارش قتل آغاز ميشود اما از زبان قاتل: « كافي است بگويم من خوآن پابلو كاستل هستم. نقاشي كه ماريا ايربيارنه را كشت.» يا همان تكنيك معروف ضربه سنگين اول. «من هيچوقت نتوانستهام يك رمان روسي را تا آخر بخوانم. خيلي كسالتآورند. آدم فكر ميكند هزاران شخصيت در رمان هستند و در پايان مشخص ميشود كه فقط چهار يا پنج نفرند. آيا كلافهكننده نيست كه تازه با مردي به نام آلكساندر آشنا شده باشيد كه يكهو او را ساشا و بعد ساشكا و بالاخره ساشنكا بنامند و يك دفعه نام پرتصنعي مثل آلكساندر آلكساندروويچ بونين و بعد از آن هم فقط آلكساندرويچ بخوانند. و هنوز نفهميدهايد كجا هستيد كه دوباره پرتتان ميكنند يك جاي ديگر. اين كار پاياني ندارد. هر شخصيتي براي خودش يك خانواده تمام و كمال است.» تونل؛ روايت تلخ زندگي آشفته و دوگانه و احساسات مغشوش هنرمند نقاش گوشهگير و منزوي است كه در انزوايش آرامآرام ميپوسد. او از منتقدان متنفر است تا جايي كه از نقاشي هم منزجر ميشود. فرشته ظلمت سومين رمان ساباتو است كه با ترجمه مفيدي در انتشارات نشر نو منتشر شده است. «از خودش بدش آمد كه در اين خانه است، از اينكه به هر شكل با اين آدمها مشترك باشد. ولي راستش را بخواهيم آيا كسي ميتواند به خود ببالد كه از ديگري بهتر است؟ روزگاري كسي گفت كه در وجود هر موجود زنده نطفهاي از انسانيت هست: همه خدايان و نيز ديوهايي كه تاكنون هر تمدني تصورش را ميكرد، از آنها ميترسيد، آنها را ميپرستيد در وجود فرد فرد ما يافت ميشدند و اگر حتي يك بچه كوچك بعد از بلايي كه همه سياره را نابود ميكرد، زنده ميماند آن بچه همه شكوه و جلال خداوندگاران شكوهمند را بازميآفريند.» فرشته ظلمت قصه وجه تاريك انسان معاصر است كه ساباتو تحتتاثير نويسندگان اگزيستانسياليست نوشته است.