• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3592 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۱۶ مرداد

در جست‌وجوي زمان از دست رفته

محسن آزموده

مارتين هايدگر، فيلسوف آلماني در درسگفتارهاي مشهورش كه به لطف و همت سياوش جمادي با عنوان «چه باشد آنچه گويندش تفكر» به فارسي ترجمه شده، تعبير غريب و جالبي دارد و مي‌گويد جهان مدرن وقتي شروع شد كه يكي گفت وقت ندارم! زمان همواره يكي از محوري‌ترين و اساسي‌ترين مسائل بشر بوده است، پرسشي به همين اندازه پيچيده و غامض. سنت آگوستين، متفكر و فيلسوف برجسته مسيحي در سده‌هاي ميانه در دفتر يازدهم از كتاب بزرگش «اعترافات» كه به مساله زمان مي‌پردازد، تاكيد مي‌كند كه مساله زمان، در بدو امر ساده و سرراست به نظر مي‌آيد، اما وقتي شروع به تامل درباره‌اش مي‌كنيم، در مي‌يابيم كه با دشوارترين موضوعات سر و كار داريم.
اما چرا بشر به مساله زمان مي‌پردازد و از چه رو اين موضوع تا اين اندازه ذهن او را درگير كرده است؟ شايد از آن رو كه باز به تعبير هايدگر، انسان يكه‌موجود زمان‌مند است و هستي‌اش با زمان گره خورده است، نمود اين پيوند تنگاتنگ نيز آنجاست كه انسان دركي ژرف و بنيادين از مرگ دارد. البته موجودات زنده ديگر مثل حيوانات و گياهان نيز به مرگ طبيعي مي‌ميرند و به‌طور غريزي به صيانت از نفس مي‌پردازند و در برابر تهديدهايي كه جان‌شان را به خطر بيندازد، واكنش نشان مي‌دهند. اما اين انسان است كه گويي مدام با مرگ دست و پنجه نرم مي‌كند و هستي‌اش در مناسبت با مرگ معنا مي‌شود. از همين روست كه شايد اتو رانك، روانشناس اتريشي و شاگرد زيگموند فرويد مشهور ميل به جاودانگي را در پس همه تلاش‌هاي بشري مي‌ديد و معتقد بود تلاش‌هاي بشري را مي‌توان در پرتو اين رانه بشري تفسير كرد.
بر اين اساس ميل به جاودانگي قدمتي به عمر انسان دارد و بشر در طول تاريخ در جست‌وجوي راز جاودانگي بوده است. در دوران جديد و با دستيابي بشر به اسرار دانش، اين تلاش بشر براي تسخير زمان شتاب و قدرتي صد‌چندان يافته است.
 انسان‌ها در روزگار جديد بيش و پيش از هميشه خود را قدرتمند و توانا ارزيابي مي‌كنند و بر اين اساس تلاش‌شان براي غلبه بر مرگ نيز افزايش يافته است. با اين همه آن طور كه در گزين‌گويه آغازين آورديم، انسان‌هاي زمانه ما بيش از هميشه در جست‌وجوي زمان از دست رفته ناكامند و در تلاش شان براي تسخير آن ناكام.
بشر روزگار ما مدام مي‌كوشد با ترفندها و حيله‌هايي زمان را به زير يوغ خود بكشاند و با اين كار مرگ را به تعويق بيندازد. نشانه‌هاي اين تلاش را هم هر روز در زندگي دور و ور خودمان مي‌بينيم. در اين كوشش بي‌دريغ آدم‌ها براي به تاخير انداختن پيري و تلاش براي اينكه جوان بمانند، با جلوگيري از ريزش موها، رنگ كردن موهاي سفيد، كاشتن موها، كشيدن پوست، جلوگيري از بيماري و انواع و اقسام كارها براي افزايش عمر و افزودن بر سال‌هاي زندگي. ترديدي نيست كه اين تلاش‌ها هميشه هم ناكام نبوده است، متوسط سن آدميان در عصر جديد، چنان كه دانشمندان و جمعيت شناسان مي‌گويند، نسبت به روزگار كهن افزايش يافته است.
اما پرسش اين است كه آيا غنا و كيفيت زندگي نيز با اين هول و ولاي زندگي مدرن افزايش يافته است يا خير؟ آيا از اضطراب‌ها و آشوب‌هاي دروني انسان نيز كاسته شده است؟ آيا به راستي ما زمان را مسخر كرده‌ايم يا اين زمان است كه بر شوون مختلف زندگي ما غلبه كرده است؟ تعبير تسخرزن و طعنه‌آلود هايدگر خلاف اين را نشان مي‌دهد. نگاهي به زندگي روزمره هر كدام از ما نيز همين حقيقت تلخ را واگويه مي‌كند. مدام برنامه‌ريزي مي‌كنيم و دايم مي‌كوشيم وقت‌مان را تنظيم كنيم، اما همواره وقت كم مي‌آوريم و در تحقق بيشتر برنامه‌ها و طرح‌اندازي‌هاي‌مان ناكام مي‌مانيم. بعيد است در هيچ دوره‌اي از تاريخ ساعت به عنوان ابزار سنجش زمان تا اين اندازه جايگاه كليدي و حساس در زندگي انسان كسب كرده باشد.
همه ما به انواع و اقسام وسايل زمان‌سنج مثل تقويم و ساعت مجهزيم، اما به همان ميزان بيشتر از بازيافتن زمان ناموفق هستيم.
در علت اين ناكامي شايد بتوان علل و دلايل مختلفي را ذكر كرد، مثل خودآگاهي بشر و عرفي شدن زندگي او و ظهور اين احساس كاذب كه انسان مي‌تواند نامتناهي را به چنگ آورد. اما يك علت ديگر با توجه به خود مساله زمان را نيز شايد بتوان ذكر كرد. با ظهور دنياي جديد مفهوم زمان نيز تغييري ژرف و اساسي كرد و به امري فيزيكي، كمي و قابل اندازه‌گيري بدل شد كه از قطعات يكسان و هم ارز تشكيل شده.
 بررسي اين تحول ژرف و اساسي بدون شك در يك يادداشت لاغر و كوچك غيرممكن است، اما مي‌توان به‌طور قاطع گفت مفهومي كه گذشتگان ما از زمان داشتند، با درك ما از آن، تفاوتي اساسي و فلسفي دارد. اين نكته دقيق را در همين يك بيت از مولانا در دفتر سوم مثنوي مي‌توان دريافت كه مي‌گويد: پيش ما صد سال و يك ساعت يكي‌ست/ كه دراز و كوته از ما منفكي ست.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون