• ۱۴۰۳ دوشنبه ۳۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3592 -
  • ۱۳۹۵ شنبه ۱۶ مرداد

آيا احزاب سياسي جان مي‌گيرند؟

علي شكوهي

اين روزها بار ديگر بحث احزاب سياسي و ضرورت تحزب در كشورمان در برخي از محافل داغ شده است. برخي از خبرگزاري‌ها در اين باره با صاحبنظران گفت‌وگو مي‌كنند و برخي از شبكه‌هاي تلويزيوني هم با حضور كارشناساني از طيف‌هاي گوناگون سياسي به سراغ اين مقوله رفته‌ و آسيب‌شناسي كرده‌اند و ظاهرا سعي دارند با رفع موانع، به رونق احزاب سياسي كمك كنند. البته «شبكه افق» به دليل دريافت منابع حمايت سياسي و مالي مشخص از سوي نهادهايي خاص، آزادي عمل بيشتري در اين زمينه از خود نشان داده و در برنامه‌اي نسبتا پربيننده به اين موضوع پرداخت اما نكته جالب اين بود كه مخاطبان اين شبكه با فعاليت و رونق احزاب خيلي موافق نبودند و حزب‌گريزي در واكنش آنان مشهود بود. طبعا اين وضعيت نشان مي‌دهد كه احزاب سياسي با موانع رواني در جامعه مواجه هستند و براي فعال شدن احزاب، ما قبل از مهيا بودن قانون و بستر سياسي، به زمينه‌سازي رواني در سطح مردم و جامعه نياز داريم.  در شناسايي بستر مساعد براي فعاليت احزاب سياسي چند نكته را بايد مورد توجه قرار داد:
اول اينكه در كشور ما فرآيند شكل‌گيري نهادهاي مدرن در حوزه سياست و حكومت در تعارض با برخي از نهادهاي اجتماعي مثل روحانيت و حوزه‌هاي علميه و مساجد و محافل ديني طي شد و همين امر به شكلي مخالفت اين نهادها را به همراه آورد. به‌تدريج اين دوگانگي ميان نهادهاي جديد با نهادهاي ديني سنتي، رنگ تئوريك به خود گرفت و بخشي از علما و روحانيون و متفكران مسلمان به اين نتيجه رسيدند و از اين انديشه دفاع نظري كردند كه اساسا دين با نهادهاي مدرن مانند احزاب سياسي، ميانه‌اي ندارد و نبايد اين نهادها از جمله احزاب سياسي را در جامعه تقويت كرد. اين نگرش هنوز هم در ميان برخي نحله‌هاي فكري طرفداراني دارد كه تحزب را مخالف دين و نظام ديني مي‌دانند و آيه «كل حزب بما لديهم فرحون» را هم حجت خود مي‌دانند و مدعي مي‌شوند كه اسلام فقط يك حزب دارد و آن هم «حزب‌الله» است. طبعا با اين نگاه، خيلي انتظار رونق فعاليت حزبي را نبايد داشته باشيم.
دوم اينكه از نظر تاريخي تحزب در ايران داراي پيشينه‌اي است كه جنبه ملي احزاب را كمرنگ نشان مي‌دهد يعني احزاب سياسي يا از دل مردم برنخاستند يا از سوي مردم مورد حمايت قرار نگرفتند. در واقع برخي احزاب سياسي در ايران در بستر وابستگي به بيگانگان متولد شدند يا از سوي دولت‌هاي مستقر مورد حمايت قرار گرفتند و در هر حال، نقش مردم و نيروهاي سياسي برخاسته از متن مردم در ايجاد و فعاليت اين احزاب كمرنگ است. همچنين برخي از اين گروه‌ها و احزاب سياسي در عملكردي كه از خود بروز دادند، مسائلي مانند وابستگي به بيگانه، توسل به اقدامات خشن و نظامي، بي‌اعتقادي به كليت نظام و مواردي از اين دست را دارند كه سابقه منفي به حساب مي‌آيد و ميل به همكاري در ميان مردم را كاهش مي‌دهد. در اين وضعيت هزينه كار حزبي به حدي بالا مي‌رود كه كمتر كسي حاضر به تجربه مجدد فعاليت حزبي مي‌شود و ترجيح مي‌دهد كه منفرد و مستقل باقي بماند.
سوم اينكه احزاب سياسي موجود ما هم داراي تشكيلاتي قدرتمند نيستند و نمي‌توانند كاركرد قوي از خود بروز بدهند و به همين دليل نمي‌توان انتظار داشت كه مردم را به سوي خود جذب كنند. آنان احزابي هستند كه در فصل انتخابات ظاهر مي‌شوند و عمدتا در تهران و برخي از شهرهاي بزرگ فعاليت‌هاي محدودي را سامان مي‌دهند اما اين ميزان فعاليت، جاذبه جدي ايجاد نمي‌كند و موانع رواني موجود در ميان مردم را از بين نمي‌برد. احزاب سياسي به شرطي مي‌توانند محل رجوع مردم شوند كه كاركرد حزبي خود را بروز دهند و مردم را نيازمند فعاليت خود بسازند. آنان بايد در تمامي كشور داراي شاخه و شعبه باشند و در طول سال فعاليت كنند و براي همه حوزه فعاليت‌ها داراي برنامه و طرح باشند و علاوه بر ايجاد شور سياسي، شعور سياسي هم ايجاد كنند و كادرسازي را جدي بگيرند و به تربيت نيروهاي توانمند حزبي و تشكيلاتي مبادرت كنند. همچنين بايد براي اداره كشور اقدام به تدوين برنامه‌هاي مناسب كنند و نظارت بر صاحبان قدرت را به صورت جدي پي بگيرند و نقد آنان را با استفاده از اهرم‌هاي رسانه‌اي خود به پيش ببرند.
به اين سه عامل توجه كنيد؛ اول موانع ايدئولوژيك و اعتقادي، دوم پيشينه و كاركردهاي منفي برخي احزاب سياسي و سرانجام ناكارآمدي احزاب سياسي موجود باعث شده است كه مقاومتي در مقابل فعاليت احزاب سياسي و فراگير شدن آن ايجاد شود. اين مقاومت بايد از ميان برود تا امكان رونق فعاليت احزاب سياسي ايجاد شود اما اين، كاري نيست كه به آساني ممكن شود. شايد براي ساده كردن موضوع، همه مشكلات بر سر حاكمان بار شود ولي واقعيت اين است كه عوامل ديگر را بايد مهم‌تر تلقي كرد زيرا ظاهرا قانون اساسي و قوانين عادي ما به آزادي فعاليت احزاب سياسي رغبت نشان داده‌اند و تعداد زيادي از احزاب هم مجوز فعاليت دارند اما باز هم موفق به معرفي خود به مردم نمي‌شوند و فعاليت حزبي قدرتمند را شاهد نيستيم. همچنين احزاب سياسي كوچك و كم‌فعاليت بايد از اين وضعيت خارج شوند و خود را در احزاب سياسي بزرگ‌تر ادغام كنند يا اساسا چندين حزب سياسي كوچك در كنار هم قرار بگيرند و يك حزب بزرگ‌تر را تاسيس كنند. اين كار زمينه را براي شكل‌گيري احزاب قدرتمندي مساعد مي‌كند كه جامعه به آن نياز دارد و قادر است جايگزين «جبهه‌هاي سياسي» موجود شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون