خوشبيني به برجام، بدبيني به امريكا
روزنامه اعتماد
شوراي نويسندگان
برخي منتقدان برجام قادر به تمايز ميان مساله برجام و امريكا نيستند. آنان به غلط ميكوشند كه اين دو را منطبق بر يكديگر تعريف و توصيف كنند. اين يك اشتباه قطعي است. زيرا اگر اين دو هيچ تفاوتي با يكديگر نداشتند و بهطوركامل بر هم منطبق بودند، هيچگاه اجازه تاييد توافق از سوي رهبري نظام صادر نميشد. اين امر بدان معنا نيست كه امريكا هيچ نقشي در برجام ندارد، برعكس شايد مهمترين نقش را در برجام در مقايسه با هركدام از 5 كشور ديگر، ايالاتمتحده دارد ولي اينكه آنها را يكي بدانيم و اگر به برجام خوشبين هستيم به معناي آن باشد كه به امريكا خوشبين باشيم يا اگر به امريكا بدبين هستيم لزوما بايد به برجام بدبين باشيم به دو دليل روشن نادرست است.
دليل اول اينكه اگرچه ايالاتمتحده در ميان اعضاي 1+5 قدرت و نقش پررنگتري نسبت به تكتك اعضاي اين گروه دارد، ولي اعضاي ديگر هم هستند و به دليل منافع خودشان اجازه نميدهند كه ايالاتمتحده هر كاري را كه بخواهد انجام دهد. از همه مهمتر اينكه اين توافق اگرچه ميان ايران و كشورهاي 1+5 است، ولي در حقيقت اين توافق ميان آنها نيز هست و هرگونه عدولي از مفاد آن از سوي يكي از كشورهاي 1+5 به منزله پيمانشكني با ساير شركاي توافق نيز هست. مثل آن است كه ما درباره موضوعي با 6 نفر به توافق برسيم، حال اگر يكي از اعضاي آن 6 نفر بخواهد تعهدات خود را ناديده بگيرد يا بازي را به هم بزند، نهتنها اين كار عليه ما تلقي ميشود، بلكه اعتبار او نزد شركاي خودش نيز مخدوش خواهد شد، در نتيجه ميتوانيم در عين بدبيني نسبت به اجراي تعهدات از جانب امريكا، نسبت به برجام خوشبيني خود را داشته باشيم.
دليل دوم شايد مهمتر از اولي باشد. تحقق و اجراي برجام را بايد در قالب يك بازي ديد. يك بازي كه دوطرف ماجرا و حتي بيش از دوطرف دارد. نهتنها ايالاتمتحده، بلكه روسها و چينيها و اروپاييها هركدام بازيگران اين بازي هستند و از همه مهمتر تيم ايران است. اين بازي تماشاگران قضاوتكنندهاي هم دارد كه ساير كشورها و افكار عمومي جهان است. همه اينها و مهمتر از همه، ايران نقش تعيينكنندهاي در چگونگي انجام اين ماجرا دارد. بنابراين اعتماد ما به برجام ناشي از اعتماد به خودمان است، اگر بتوانيم قدرت اقتصادي كشور و وحدت سياسي را حفظ كرده و بسط دهيم، در اين صورت كدام كشور به خودش اين حق يا اجازه را ميدهد كه دوباره وارد مدار سابق شود؟ شايد برخي افراد متوجه نباشند كه تحريمهايي كه عليه ايران و در دوره احمدينژاد برقرار شد، اگرچه به بهانه مساله هستهاي بود، ولي ريشه اصلي آن ضعف اقتصادي و سياسي داخلي ايران بود كه دشمنان را تحريك به انجام اين تحريمها كرد. اگر در همان زمان هم بهجاي اقدامات بيفايده و بهجاي دشمنتراشيهاي بيهوده و بهجاي اتلاف درآمدهاي عظيم نفتي، آن دولت درصدد تقويت اقتصاد و سياست خارجي خود بود، هيچگاه غربيها نميتوانستند چنان تحريم وحشتناكي را عليه مردم ما برقرار و اعمال كنند. فراموش نشود كه در آن دوره نهتنها همه اعضاي عادي شوراي امنيت، بلكه روسيه و چين نيز همسو با غرب قطعنامههاي شوراي امنيت عليه ايران را تصويب كردند، ولي امروز به دليل پرهيز از بيان شعارهاي توخالي دوره احمدينژاد، اين دو كشور داراي حق وتو در بيشتر موارد جهاني با ايران در يك جبهه قرار دارند.
مخالفان برجام نهتنها در يكي دانستن برجام و امريكا دچار مغلطه و سفسطه شدهاند، بلكه به روشني خط قرمز بر منافع ملي كشيدهاند و بهجاي آنكه براي اجراي هرچه بهتر برجام حامي دولت باشند، به باري بر دوش دولت تبديل شدهاند.
صادقانه بايد گفت كه شكست و پيروزي برجام دوطرف دارد، يك سوي آن ايران و سوي ديگرش طرف مقابل است. اگر ما بگوييم كه برجام يعني امريكا، پس به اين معناست كه موفقيت آن را نيز بايد به حساب امريكا گذاشت. طبيعي است كه هيچكس حاضر نيست تمام موفقيت برجام را براي آنان منظور دارد، بلكه اين ظرفي است كه تعدادي از كشورها در آن حضور و نقش داشتهاند و موفقيت آن محصول همراهي و همگامي اين كشورها با مفاد توافق شده است. ايران به عنوان يك كشور قدرتمند و متعهد به تعهداتش، هيچگاه گامي را در جهت شكست اين توافق برنخواهد داشت و چنان رفتار ميكند كه اجازه تخطي كلي از برجام را نيز به ديگران ندهد يا هزينه آن را براي تخطيكنندگان افزايش دهد. البته فراموش نكنيم كه اين توافق به دليل پيچيدگيهاي آن در جزييات داراي تفاسير و برداشتهاي گوناگوني است، ولي اين مشكلات نبايد هيچكس را در خوشبيني نسبت به برجام دچار شكوترديد كند.