شش ماه زمان مناسبي براي قضاوت درباره برجام نيست
علي اكبر فرازي سفير سابق ايران در روماني و مجارستان
بيش از شش ماه از اجرايي شدن توافق هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 ميگذرد و در اين مدت، موافقان و مخالفان برجام در داخل و خارج از كشور، هر كدام به نوبه خود مواضع خويش را درباره دستاوردهاي آن اعلام كردهاند. در اين فضا، طبيعي است كه برخي از موافقان برجام در خصوص دستاوردهاي توافق هستهاي اغراقهايي كرده باشند و درباره توانمنديهاي آن مانورهايي را انجام داده و سخناني را مطرح كرده باشند كه موجب شده باشد قبل از اجرايي شدن برجام، توقعات مردم و گروههاي اجتماعي نسبت به آثار و دستاوردهاي آن بالا برود و به عبارتي، انتظارات از توافق هستهاي غيرواقعي شود و مردم فكر كنند ميتوانند در بازهاي اندك ميوه برجام را چيده و از آن استفاده كنند.
در برابر اين گروه، مخالفان برجام نيز نهايت استفاده از زمان كوتاه اجراي توافق هستهاي را بردهاند و سعي كردهاند با سياسي كردن مساله، آن را به مسائل انتخاباتي پيوند بزنند و بگويند برجام نه تنها دستاوردي براي كشور نداشته بلكه موجب عقبگرد هم براي كشور شده است. اين گروه هر چند ميدانند مواضعشان در رابطه با توافق هستهاي و دستاوردهاي آن درست نيست اما ميخواهند از فضاي ابهامآلود موجود نهايت استفاده را كرده و به سخن ديگر، از آب گلآلود، ماهي صيد كنند تا بتوانند رويكرد خود در انتخابات آتي رياستجمهوري در سال 96 را موجه جلوه داده و بر سبد آراي خود بيفزايند.
آنها در سخنان خود درباره برجام و دستاوردهاي آن، غيرمنصفانه برخورد ميكنند و سند و شاهدي براي تحليل خود ارايه نميدهند. در اين ميان، گروههاي منصفي نيز هستند كه نسبت به برجام، نه به شيفتگي تمام رفتار كرده و نه نسبت به آن برخورد سياسي دارند بلكه سعي ميكنند نسبت به آن رويكرد واقعبينانه داشته باشند و منصفانه با آن برخورد كنند. آنها ميدانند برجام دستاوردهاي مثبتي را براي كشور به همراه داشته است اما به اين نكته هم اشاره ميكنند كه برجام هنوز آثار ملموس خود را در زندگي روزمره مردم آنچنان كه انتظار ميرفت، نشان نداده است.
البته اين مساله به دليل برجام و نقص در اجراي آن نيست بلكه به دليل مشكلات و عوارض بسيار منفي باقي مانده از قبل است.
بيش از شش ماه از اجرايي شدن توافق هستهاي ميان ايران و گروه 1+5 ميگذرد و در اين مدت، موافقان و مخالفان برجام در داخل و خارج از كشور، هر كدام به نوبه خود مواضع خويش را درباره دستاوردهاي آن اعلام كردهاند. در اين فضا، طبيعي است كه برخي از موافقان برجام در خصوص دستاوردهاي توافق هستهاي اغراقهايي كرده باشند و درباره توانمنديهاي آن مانورهايي را انجام داده و سخناني را مطرح كرده باشند كه موجب شده باشد قبل از اجرايي شدن برجام، توقعات مردم و گروههاي اجتماعي نسبت به آثار و دستاوردهاي آن بالا برود و به عبارتي، انتظارات از توافق هستهاي غيرواقعي شود و مردم فكر كنند ميتوانند در بازهاي اندك ميوه برجام را چيده و از آن استفاده كنند.
در برابر اين گروه، مخالفان برجام نيز نهايت استفاده از زمان كوتاه اجراي توافق هستهاي را بردهاند و سعي كردهاند با سياسي كردن مساله، آن را به مسائل انتخاباتي پيوند بزنند و بگويند برجام نه تنها دستاوردي براي كشور نداشته بلكه موجب عقبگرد هم براي كشور شده است. اين گروه هر چند ميدانند مواضعشان در رابطه با توافق هستهاي و دستاوردهاي آن درست نيست اما ميخواهند از فضاي ابهامآلود موجود نهايت استفاده را كرده و به سخن ديگر، از آب گلآلود، ماهي صيد كنند تا بتوانند رويكرد خود در انتخابات آتي رياستجمهوري در سال 96 را موجه جلوه داده و بر سبد آراي خود بيفزايند.
آنها در سخنان خود درباره برجام و دستاوردهاي آن، غيرمنصفانه برخورد ميكنند و سند و شاهدي براي تحليل خود ارايه نميدهند. در اين ميان، گروههاي منصفي نيز هستند كه نسبت به برجام، نه به شيفتگي تمام رفتار كرده و نه نسبت به آن برخورد سياسي دارند بلكه سعي ميكنند نسبت به آن رويكرد واقعبينانه داشته باشند و منصفانه با آن برخورد كنند. آنها ميدانند برجام دستاوردهاي مثبتي را براي كشور به همراه داشته است اما به اين نكته هم اشاره ميكنند كه برجام هنوز آثار ملموس خود را در زندگي روزمره مردم آنچنان كه انتظار ميرفت، نشان نداده است.
البته اين مساله به دليل برجام و نقص در اجراي آن نيست بلكه به دليل مشكلات و عوارض بسيار منفي باقي مانده از قبل است. به عبارتي، بدون آنكه بخواهيم دولتهاي نهم و دهم را سيبل سخنان خود قرار بدهيم و همه مشكلات را بر گردن آن دولتها بيندازيم، معتقد هستم زماني كه آقاي روحاني زمام امور در دولت يازدهم را برعهده گرفت كه كشور با كمبود منابع چه در منابع ارزي و چه در منابع و ذخيره كالاهاي استراتژيك روبهرو بود. ما بايد به ياد داشته باشيم در زمان آغاز به كار دولت يازدهم، نرخ تورم سر به فلك كشيده بود و به بيش از 35 درصد رسيده بود و كشور با رشد منفي شش و هفت دهم درصدي روبهرو بود اما امروز نه تنها تورم افسارگسيخته ديروز كاهش يافته و تك رقمي شده است بلكه كشور نيز در حال احيا بوده و توانسته در بازهاي اندك به رشد مثبت 4/4 درصدي برسد. اين دو نرخ به تنهايي گوياي آن است كه دولت يازدهم در عرصه اقتصادي دستاوردهاي بزرگي داشته كه برجام در سرعتبخشي به اين دستاوردها كمكهاي شاياني كرده است؛ هر چند كه برخي از مخالفان و منتقدان برجام توقعات را درباره توافق هستهاي افزايش دادهاند و متاسفانه دولت نيز به اين مساله دامن زده است. از سوي ديگر، برجام در عرصه بينالمللي به ارتقاي جايگاه ايران كمك شاياني كرده و موجب شده است تا ايران امروز مانند ديروز تحت فشار نباشد.
متاسفانه پيش از برجام، ايران در مجامع جهاني در انزواي كامل قرار گرفته بود و گوش شنوايي براي شنيدن سخنان بحق ايران وجود نداشت و حتي برخي از دوستان ايران هم براي نزديكي با كشورمان ابا داشتند ولي هماينك جمهوري اسلامي ايران قدرتمندانه نظرات خويش را بيان ميكند و بسياري از كشورها علاقهمند به شنيدن نظرات ايران و طرح نظراتشان براي انجام مشورت و رايزني با ما هستند. سفر متعدد و متنوع هياتهاي كشورهاي مختلف به ايران يا سفر مقامات كشورمان به ديگر كشورها حاكي از آن است كه مذاكرات برجام و اجراي توافق هستهاي آثار مثبتي را براي ايران در عرصه بينالمللي به همراه داشته است. البته بايد يادآور شد اينكه انتظار داشته باشيم، برجام آثار و دستاوردهاي خود را در مقطع شش ماه نشان بدهد، شايد انتظاري بيش از اندازه و غيرواقعي باشد و بايد به دولت يازدهم فرصت داد تا بتواند برنامه خود را در اين باره اجرايي كند. البته اين نقد هم بر تيم رسانهاي دولت يازدهم وارد است كه آنها در اين مدت، چندان نتوانستهاند عملكرد موفقيتآميز دولت را به خوبي براي مردم تشريح كنند و حتي ميتوان گفت كه در اين باره تيم رسانهاي دولت عملكردي نداشته است. از سويي، تيم اقتصادي دولت نيز سخنگوي واحدي ندارد و بنابراين در چنين شرايطي، طبيعي است كه مخالفان برجام بگويند توافق هستهاي دستاوردي نداشته است. با اين حال، لازم است دولت و وزارت امور خارجه نسبت به بهتر اجرايي شدن برجام نيز حداكثر تلاش خويش را بكند زيرا براي تسهيل مبادلات بازرگاني و تجاري لازم است اقدامات بيشتري صورت بگيرد و تكليف تحريمهاي اوليه امريكا نسبت به ايران مشخص شود زيرا امريكا از سويي ميگويد تحريمهاي هستهاي را برداشته است – در سخن، حرف درستي است و اين مساله عملي شده – اما سرمايهگذاران و بانكداران بزرگ اروپايي به دليل ترس ناشي از تحريم و جريمه شدن از سوي امريكا از همكاري با ايران خودداري ميورزند. از سويي، ايران بايد به طرف اروپايي خود اين نكته را بقبولاند كه بزرگترين زيانكننده از باقي ماندن تحريم و عدم همكاري با ايران، خودشان هستند و بنابراين لازم است آنها نيز به امريكا در لغو كامل تحريمها فشار بياورند.