• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3657 -
  • ۱۳۹۵ چهارشنبه ۵ آبان

نودگردي شبانه

ابراهيم عمران

براي ميليون‌ها نفري كه دوشنبه‌شب هر هفته مشتاقانه پاي تلويزيون «بي‌رمق» مي‌نشينند تا مخاطب نودي باشند كه شايد نود يا بيشتر از اين عدد براي «به دل» نشستن‌اش تلاش مي‌كنند؛ لاجرم بايد كششي باشد كه اين تعداد بيننده حاضرند از خواب و راحت خويش بگذرند. جدا از ذات فوتبال كه حالا در دنيا به مدد رسانه‌هاي بي‌شمار از صنعتي پولساز فراتر رفته و «شناساننده ملت‌ها» شده است؛ بايد در برنامه‌سازي براي اين رشته پرطرفدار و داراي علايق متفاوت، صاحب توانمندي‌هايي بود كه هم رمق براي رسانه بياورد و هم بتواند مخاطب گوناگون را از جهت رضامندي، سيراب كند...
 در هفته‌اي كه گذشت به واسطه دوستي خبرنگار كه در حوزه نابينايان فعاليت دارد و دعوت شده بود از عادل نود، ميهمان استوديوي يازده تلويزيون بوديم تا ضمن تهيه گزارشي از اين برنامه توسط دوستم براي روزنامه نابينايان (ايران سپيد)، گوشه چشمي هم به چگونگي ثمرنشيني اين آيتم‌هاي مختلف داشته باشيم.
 در بدو ورود و با استقبال خوب و غيرمنتظره دوستان نودي كه گويي ساليان زيادي از اين آشنايي گذشته، درمي‌يابي كه رمز پيروزي در برنامه‌سازي، دست‌كم يك موردش «بي‌پيرايه بودن و مردمداري» است كه عنصري است كمياب در برنامه‌سازي‌هاي اين‌چنيني. وقتي معرفي به همه پايان مي‌پذيرد و عادل دوست‌داشتني براي اجراي برنامه آماده مي‌شود، تازه ابتداي پرجنب و جوشي و تلاش آغاز مي‌شود و هر يك از عوامل، فراخور وظيفه خويش در پي آن هستند تا نقش محوله را به درستي ايفا كنند. پرشورتر از همه اين تلاشگران، خستگي‌ناپذيري «عادل فوتبال ايران» است كه لحظه‌اي آرام و قرار ندارد و در پس هر آيتمي به اتاق فرمان و فني مي‌رود و در كم و كيف همه رخدادها، حتي براي لحظه‌اي كوتاه قرار مي‌گيرد، و تا ذهنش از درستي همه امور كه تازه طي هفته از فيلتر نگاه تيزبينش، گذشته، در صندلي‌اش جاي نمي‌گيرد و به اندازه‌اي كه مخاطب مي‌بيند او را در زمان نشستن؛ به همان مقدار هم در تقلاي رفتن و آمدن به اطراف و استيج است و براي هر آيتمي خون دل مي‌خورد تا به بهترين نحو پخش شود.
و اين جز با يكرنگي و يكدلي همه عواملش ميسور نمي‌شود كه دلسوزانه تا لحظات پاياني، پاي كار هستند و اين سه و چهار ساعت در چشم به‌هم‌زدني براي‌شان به اتمام مي‌رسد و همگي با چشماني خسته و بدني فرتوت به سمت خانه‌هاي‌شان رهسپار مي‌شوند.
‌اي كاش موقعيتي فراهم مي‌شد تا تماشاگران اين برنامه از نزديك شاهد اين تلاش‌هاي دلسوزانه مي‌بودند؛ هر چند وقتي تعداد استفاده‌كننده‌ها از سيستم پيامكي اعلان مي‌شود، ديگر شايد نيازي نباشد به چنين بودن‌هايي در صحنه... همه اينها آمد و تا نكته‌اي گفته نشود و با بودن اين گزاره هست كه نود مي‌تواند، چنين گشاده‌دستانه از باب دلخوشي به مخاطب، ميدان‌داري كند.
رعايت «بي‌طرفي» در برنامه‌اي كه حول دو تيم مطرح مي‌چرخد، به راستي سخت و كمي غيرقابل باور است كه اين تيم صحنه و پشت صحنه نود، تا حد زيادي از عهده آن برآمدند. حتي در پشت صحنه و اتاق فرمان نشاني نمي‌يابي از «دلدادگي» به جريان و تيم خاص؛ با تمام اتهاماتي كه اين برنامه آن را به جان دل خريده است، گمشده و در حقيقت برگ برنده نود، واقعي بودن و راستي گفتار آن است كه اين صدق و بي‌پيرايه بودن است كه مي‌تواند برنامه‌اي را در اوج نگاه دارد...
مگر مخاطب چه توقع و انتظاري از برنامه زنده تلويزيوني دارد، جز آنچه رخ داده است (در اينجا فوتبال) را در مديوم تلويزيون، به همان طريقي نظاره كند كه «رخ» داد. بي‌هجو و بي‌حاشيه. حاليه بيشتر مشخص مي‌شود چرا در موارد ديگر كه به تأسي از نود ساخته شد، ره به كاميابي نبرده‌اند. هرچند به گفته تاريخ‌نويسي، در اين دنيا بي‌طرفي معنا ندارد و هيچ فردي پيدا نمي‌شود كه بي‌طرف باشد، ولي «بي‌غرضي» چرا... كاربلدي و بي‌طرفي و به طريق اولي بي‌غرضي عادل، مي‌تواند «فردوس» تلويزيوني ما باشد؛ اگر در برنامه‌هاي خبري و تحليلي با «فراست» لحاظ شود كه اميد است ايدون باشد...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون