غذاهاي رنگارنگي كه انگيزه سفر ميشوند
الهام معيني جزني
چند روز قبل در سايت گاردين مشغول گشت و گذار بودم كه به مطلبي درباره قناديهاي قديمي كشور برخوردم. نويسنده، تصوير زيبايي از اين طعمهاي دوستداشتني داشت و براي من كه علاقه زيادي به شيريني دارم، بهانهاي شد تا با شعفي خاص ادامه متن را دنبال كنم. توصيف نويسنده از تارت توتفرنگي يكي از قناديهاي معروف و قديمي تهران، به قدري برايم هوسانگيز بود كه لينك مطلب را با دوستانم هم به اشتراك گذاشتم و يكي از اولويتهايم در چند روز آينده را، سرزدن به يكي از آنها گذاشتم.
چندينبار از دوستان غيرايرانيام كه به كشور سفر كردهاند، پرسيدم تصويري كه از غذاها و خوردنيهاي ايران در ذهن آنها مانده چه بوده است؟ بيشتر جوابها حول محور انواع كبابها و دو سه خورشت ايراني ميچرخيد. بايد صادقانه بگويم كه خودم نيز چندين بار ميزبان مهمانان خارجي بودم و غير از غذاهاي يادشده، به سختي توانستم گزينههاي ديگري را انتخاب كنم. حتي وقتي به رستورانها رفتم، جز انواع كبابها در منوي رستورانها غذاي شاخص ايراني پيدا نكردم.
در ميان كشورهاي همسايه ميتوان از تركيه به عنوان يكي از موفقترين نمونهها در شناساندن غذاهاي محلي نام برد. تجربه شخصيام در نخستين سفر به استانبول، اشتياق چشيدن غذاهاي مخصوص اين كشور در كنار ساير جاذبههاي تاريخي و طبيعي اين كشور بوده است. مغازههاي عرضه كباب اسكندري، بورك، پيده، گزلمه، مانتي، ساير غذاها و شيرينيهاي سنتي -كه از سوي تركها به بهترين شكل ممكن به گردشگران معرفي شده است-يكي از مهمترين و شلوغترين قسمتهاي اصلي شهرهاي تركيه و بهخصوص استانبول را به خود اختصاص داده است. در اين مورد بد نيست به نان سنتي كشور تركيه (سيميت) هم اشاره كنيم كه با چه تمهيداتي برروي چرخدستيهاي يكشكل، در جايجاي شهرها جا باز كردهاند و حتي باعث اشتغالزايي بسياري از مردم اين كشور شده است.
برگرديم به كشور خودمان، ببينيم چرا گردشگر خارجي بعد از چندروزي كه در كشور زمان ميگذراند، دچار كسالت غذايي ميشود و از عدم تنوع غذايي شكايت ميكند؛ درحالي كه به گفته كارشناسان در ايران بيش از 1400 نوع خورشت و شيريني محلي وجود دارد و اگر بخواهيم عرقيجات، گياهان و ادويههاي پر رنگ و لعاب را هم در كنار آنها بگذاريم تنوع آنها بيشتر و جذابيتشان دوچندان خواهد شد.
نخستين بحث را ميگذارم بر روي عدم سرمايهگذاري مشخص با هدف شناساندن غذاهاي محلي و البته مهجور مانده كشور كه بايد با راهاندازي رستورانهاي محلي در مناطق شهري و روستايي و همچنين ايجاد رستورانهاي زنجيرهاي در گذرگاههاي جادهاي، جبران شود.
اما بحث ديگري كه در خلال اين موضوع ذهنم را درگير كرده، نحوه تبليغات و معرفي غذاها و پتانسيلهاي خوراكي در گردشگري است. چند وقت پيش مستندي غيرايراني ديدم درباره غذا و شيريني و نوشيدنيهاي ايراني. با كمال تعجب، در اين مستند اسم مكانها و غذاهايي آمده بود كه براي نخستين بار به گوشم ميخورد، اين درحالي بود كه برنامهساز غيرايراني آمده بود و به بهترين نحو ممكن آن را معرفي كرده بود!
در پايان ميخواهم اين مطلب را با تصوير ذهني از فيلم «ماهيها عاشق ميشوند» با آنهمه رنگ و غذا و جذابيتهاي بصري و ديالوگي كه ميگفت: «بهترين غذا، غذاييه كه تو جمع خورده بشه»، بهپايان ببرم و اميدوار باشم در آخر هفته، روزهايي پر از طعم و رنگ و سلامتي در انتظارتان باشد.