كلينتون و آينده پيشبيني پذير
ابراهيم اصغرزاده
فعال سياسي اصلاحطلب
انتخابات امريكا به دليل پتانسيل نظامي و اقتصادي آن كشور براي همه مردم دنيا از اهميت برخوردار است. براي مردم ايران لااقل در اين دوره اتفاق مهمي است. مواضع هيلاري كلينتون و دونالد ترامپ در قبال برجام تا حدود زيادي همسو با مواضع حزبي دو كانديداست، هر چند در برخي محورها هم غيرحزبي است. هيلاري كلينتون هر چند از اصل توافق برجام حمايت ميكند و مانند دونالد ترامپ از پاره كردن برجام سخن نميگويد، اما معتقد به سياستهاي سختگيرانهتري در مواجهه با ايران است و از آزاد كردن داراييهاي ايران بهشدت انتقاد ميكند. تندروهاي ايراني اما به دو دليل از ابتدا هم دوست نداشتند كه چهل و پنجمين رييسجمهور امريكا، يك زن بشود آنهم هيلاري كلينتون. چرا؟ يكي اينكه پرخاشگري ترامپ دنيا را به سمت ادبيات جنگ سرد ميبرد و منجر به تقويت موقعيت مسكو در منطقه ميشود كه اين باب دندان تندروهاست و ديگر اينكه امريكاييها با رييسجمهور شدن هيلاري كلينتون، به عنوان نخستين رييسجمهور زن، دومين برگ برنده خود را مبني بر دموكراتيك بودن امريكا، بعد از نخستين برگ برنده اخيرشان يعني نخستين رييسجمهور سياهپوست، رو خواهند كرد و خب معلوم است مردم خواهند گفت كه امريكاي 200 ساله رييسجمهور زن دارد ولي چرا مردم ايران، امروز حتي يك وزير زن هم نداشته باشند و تندروها نميخواهند زير اين نگاه كنايهآميز جامعه قرار بگيرند. همانطور كه رياستجمهوري اوباما، يك برگ برنده براي تاريخ آن كشور محسوب ميشود، رياستجمهوري خانم كلينتون هم يك اتفاق تاريخي خواهد بود. واقعيت اين است كه از نظر من و شايد اصلاحطلبان به صورت عام مهمترين عامل تعيينكننده، نحوه مواجهه رييسجمهور بعدي امريكا، با برجام و نحوه اجراي آن است.
مهمترين حامي كلينتون هم اوباما است. اين خانم قول داده كه در همان مسير اوباما حركت كند مخصوصا در مورد تعهدات بينالمللي دولت اوباما. كلينتون در حقيقت به نوعي ادامهدهنده رويكرد اوباما در منطقه و ايران است و بنابراين رفتارش براي ما پيشبينيپذيرتر است. البته ما از اوباما در قبال اجراي برجام راضي نيستيم ولي اگر ترامپ رييسجمهور شود نه تنها مسير اجراي توافق برجام به دست انداز سختتري ميافتد كه احتمالا پرخاشجوييهاي ترامپ موجب رشد پوتينيسم در منطقه خاورميانه شده و شما بهتر ميدانيد كه تقويت روسيه و اقبال عمومي منطقهاي به روسيه تحت هر شرايطي به ضرر منافع ملي ايران است. قدرتيابي ترامپ بر آتش قطبي شدن جامعه جهاني و رقابت تسليحاتي خواهد افزود. با اينكه مقامات ايران در 30 سال پيش در ماجراي ايران كنترا تصور ميكردند ميتوانند از ريگان جمهوريخواه امتياز بگيرند اما تاريخ بعدها نشان داد كه به قدرت رسيدن يك جمهوريخواه ديوانه بيسوادي چون جورج بوش ميتواند در مسير بهبود مناسبات بينالمللي جامعه ايراني با غرب چالشهاي جدي ايجاد كند و به رشد راديكاليسم در جهان اسلام بينجامد. اگر ايران توانست با استفاده از ابزار ديپلماسي در مذاكرات هستهاي از دولت دموكرات امريكا امتياز بگيرد و حق داشتن صنعت هستهاي خود را به كرسي بنشاند اما مطمئنا از يك رواني اولتراشووينيست مثل ترامپ، چنين امتياز گرفتني به راحتي امكانپذير نيست. اقلا اوباما و همين خانم كلينتون چند جلد كتاب خواندهاند و در بهترين مراكز آكادميك امريكا تحصيل كردهاند مانند مادلين آلبرايت و آقاي كلينتون. ولي اين ترامپ شارلاتان كه از جنس رمضون يخي و شعبون بيمخ خودمان است، به نظرم لاي يك كتاب را در طول عمرش باز نكرده است. ترامپ اگر رييسجمهور شود، سرنوشت برجام قطعا بهتر از الان نميشود ولي اگر كلينتون رييسجمهور شود، احتمالا ميتوان به بهبود روند اجراي برجام و سرعت عمل در تثبيت آن كه مهمترين دستاورد دولت روحاني و مورد حمايت اصلاحطلبان ايران نيز هست اميدوار شد.
براي ايران، اجراي سريعتر برجام موضوعيت دارد. از اين بابت در مجموع هرچه شكاف داخلي در امريكا ميان دو رويكرد ستيزهجويانه و سازشطلبانه نسبت به ايران گسترش يابد بهتر است و مخصوصا ادامه رويكرد سياست خارجي اوباما فرصتهاي بيشتري پيش روي ما قرار ميدهد تا بتوانيم تحرك خارجي خود را بيشتر كنيم و از تله مرگآور تحريم و انزوا بگريزيم، وگرنه در كل رفتار خصومتآميز كاخ سفيد در قبال ايران ميان دو جناح امريكايي چندان توفيري نميكند.