• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3695 -
  • ۱۳۹۵ پنج شنبه ۲۵ آذر

آن كه هوس سوختن ما مي‌كرد

سيد علي ميرفتاح

اصلا فرض بگيريم كه دولت به فكر نيست؛ به هر دليلي سرش شلوغ است يا زورش نمي‌رسد، يا بودجه ندارد يا بنا بر مصالحي -كلا و جزئا- برايش اهميتي ندارد كه چه بلايي دارد بر سر «هوا» و «زمين» مي‌آيد. فرض بگيريم كه شهرداري هم برايش اهميتي ندارد و كاري به اين كارها ندارد. الان تا حرف بزنيم از زمين و آسمان دليل مي‌آورند كه بودجه ندارند، نيروي انساني ندارند، مشكل حقوقي و قانوني دارند و هزار و يك چيزي كه دارند يا ندارند... خانه پرش اين است كه در دولت و شوراي شهر و شهرداري كسي به مساله هوا كار ندارد و عين خيالش هم نيست كه ميزان آلودگي از خط قرمز بگذرد و نفس‌ ملت به شماره بيفتد و زبانم لال قلب و ريه‌شان از كار بيفتد... گيرم آنها بايد كاري بكنند و نمي‌كنند، آيا خودمان هم نبايد كاري بكنيم؟ كار به كنار آيا نبايد به خودمان رحم كنيم؟ گفت گيرم بر منت رحمي نبود/ طبع تو بر خود چرا استم نمود؟ گرفتاري اينجاست كه از اتفاق كسي جز ما بر ما ستم روا نمي‌دارد. روا هم بدارد آنقدري كه خودمان برخودمان ستم روا مي‌داريم روا نمي‌دارد. واقعا اين وضعيت اسفبار خيابان‌ها را هر كسي –ولو از دور- نگاه كند دستش مي‌آيد كه مسووليت اين آلودگي با كيست. همه از دم فحشش را به مسوولان مي‌دهيم و آنها را به بي‌فكري متهم مي‌كنيم. سلمنا. جاي دوري نمي‌رود، اما آيا ما خودمان هيچ تقصيري نداريم و هيچ گناهي به گردن‌مان نيست؟ بله؛ يك‌زماني سرچراغ كه مي‌شد خيابان‌ها شلوغ مي‌شد و ماشين‌ها در هم گره مي‌خوردند. خيلي بد بود اما بالاخره مي‌گفتيم دو، سه ساعت بعد تمام مي‌شود و شهر عادي مي‌شود. حالا اصلا عادي بودن شهر معلوم نيست. از خروس‌خوان تا بوق سگ همين‌طور ماشين‌ها توي هم مي‌لولند و راه به‌جايي نمي‌يابند. هر كس از دور ببيند يقين مي‌كند كه ما يك مشكلي داريم كه اين ترافيك رقت‌بار را تحمل مي‌كنيم، بلكه به آن خو مي‌گيريم. اگر خو نگرفته‌ايم پس چرا فكري نمي‌كنيم؟ آن‌كه هوس سوختن ما مي‌كرد/ كاش مي‌آمد و از دور تماشا مي‌كرد... بعد هم همه فكر مي‌كنند خودشان محقند و عيب از بالايي‌ها و پاييني‌هاست. اما بالا و پاييني جز شخص شخيص خود ما وجود ندارد و كسي جز ما شهر را به اين روز و حال نينداخته. اتفاق ناگوار اين است كه ترافيك سرسام‌آور تهران دارد به يك امر عادي بدل مي‌شود و مثل شمال رفتن كه براي مردم عادي شده ده، دوازده ساعت توي جاده بمانند و سردرد بگيرند اينجا هم عادي شده كه در اتوبان‌ها، توي هم بلولند و راه به جايي نيابند...

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون