نگذاريد قدرت تباهتان كند
اسدالله امرايي
«چيزهاي تيز» نوشته گيليان فلين با ترجمه مهدي فياضيكيا در انتشارات چترنگ منتشر شده است. فياضيكيا جاهاي تاريك از اين نويسنده را ترجمه كرده بود. فلين نويسنده جواني است كه رمانهايش بار عاطفي و اجتماعي دارد. او پيشتر منتقد فيلم بود اما در بحران مالي والاستريت كارش را از دست داد و به رماننويسي روي آورد. «من فقط ميدانم كه بريدن باعث ميشد احساس امنيت كنم. عايق بود. افكار و كلمات، جايي ثبت ميشدند كه بتوانيم ببينمشان و ردشان را بزنم. خلاصه ديوانهوارش اينكه حقيقت، گزنده، روي پوستم بود. اگر بگويي ميخواهم بروم دكتر، دلم ميخواهد روي بازويم بنويسم نگراني. بگويي عاشق شدهاي، طرح تراژيك را روي سينهام ميكشم. لزوما نميخواستم درمان شوم. اما بابت نوشتن، قاچ كردن لاي انگشتهاي پايم (بد، گريه) مثل معتادي كه دنبال يك رگ ديگر روي تنش بگردد، حس بدي داشتم. ناپديد اين كار را برايم كرد. گردنم را بهترين نقطه نگه داشته بودم براي آخرين برش درست و حسابي، بعدش ديگر بيخيال شدم.» زهرا بيگدلي مجموعهاي از هشت داستان كوتاه به اسم «خانم جولي» را در نشر پيدايش منتشر كرده است كه تصويري از زن معاصر، مشكلات و روزمرگيهايش به دست ميدهد. نويسنده در اين داستانها شخصيتهايي خلق كرده كه شايد ملموس نباشند، اما مسائل و دغدغههايي كه زنان داستانهاي مجموعه با آن دست و روبهرو هستند، براي بسياري از زنان ايراني ملموس است. اغلب شخصيتهاي داستانهاي خانم جولي به طبقه متوسط جامعه تعلق دارند. نويسنده كه روزنامهنگار هم هست از توصيف فضاي خبرگزاري و دنياي خبرنگاران و روزنامهنگاران هم غافل نشده است.
«آمستردام» نوشته ايان مك يوون نويسنده انگليسي است كه ميلاد زكريا ترجمه كرده و نشر افق ناشر آن است. جايزه بوكر سال 1998 را براي اين رمان به مكيوون دادند«اين كه ورنون بخواهد آشتي كند و به همين خاطر به آمستردام بيايد مطمئن چيزي بيش از تصادف، يا تصادف صِرف بود. او جايي در قلب سياه و نامتعادلش سرنوشتش را پذيرفته بود. ورنون داشت خودش را به دست كلايو ميسپرد.» صد و يازدهمين شماره نگاهنو منتشر شد. در اين شماره هم مطالب متنوعي درباره فرهنگ و هنر ميخوانيم. در بخش ويژه به كارنامه رضا رضايي پرداختهاند: گفتوگو با رضا رضايي و مرور كارنامه ايشان به قلم آبتين گلكار. نيرنگهاي بيعقلي يا افسون فاشيسم؟ جستاري در پديده ترامپ به قلم فخرالدين عظيمي و يادداشت محمد دهقاني درباره سعيد نفيسي با عنوان پيشاهنگ نثر معاصر فارسي. دنياي بدون توران خانم ميرهادي به قلم علي ميرزايي. نگذاريد قدرت تباهتان كند، نوشته دچر كلتنر با ترجمه مهشيد جعفري. درباره جايزه نوبل 2016 با مطالبي از كيوان ميرهادي، عبدالله كوثري و مهشيد جعفري. داستان زيگزاگ نوشته ويكتوريا توكاروا با ترجمه پرويز دوايي مترجمي كه بيسروصدا هر بار پارهاي از ادبيات جهان را به ما ميشناساند و گزارش هفتاد سالگي استاد عبدالله كوثري. يادي از داريو فو نابغهاي كه از دلقكبازي هنري متعالي ساخت از علي اميني نجفي. يادداشت حسن كياييان مدير نشر چشمه به ياد محسن بخشي از بنيانگذاران نشر آگاه و خادمان فرهنگ و كتاب با عنوان در اندوه غربت فرهنگ و به ياد قدرتالله مهتدي با عنوان دريغ كه ديگر نيست از آذرتاش آذرنوش و به ياد ادوارد آلبي؛ ضرورت عشق در جهاني بيحاصل از غلامرضا صراف به علاوه تازههاي كتاب از بهنام تهراني و انتقاد كتاب به علاوه مطالب خواندني ديگر.