گروه ديپلماسي: توافق هستهاي ميان ايران و 1+5 به عنوان ميراث ديپلماتيك دولت باراك اوباما به ساكن جديد كاخ سفيد رسيد. دونالد ترامپ، مردي كه مخالفتهاي خود با برجام را از ابتداي حضور در رقابتهاي انتخاباتي پنهان نكرده بود اكنون آمده است تا بهانههاي تازهاي براي پروژه ايرانهراسي بيابد. سيد حسين موسويان ديپلمات و مذاكرهكننده ارشد هستهاي سابق ايران كه در دانشگاه پرينستون به عنوان پژوهشگر فعاليت ميكند يكي از چهرههايي است كه چند سال گذشته در محافل آكادميك بسياري حاضر شده و به مناظره با چهرههاي ايرانستيز سعودي و صهيونيستي پرداخته است. اخيرا يك رسانه امريكايي در گزارشي اقدام به انتشار مطالبي در خصوص فعاليتهاي موسويان در خارج از ايران كرده كه بخشهايي از اين گزارش در يك خبرگزاري داخلي ترجمه و منتشر شد. در اين گفتوگو از موسويان درباره صحت و سقم ادعاهاي مطرح شده و دليل ديدار وي با برخي مقامهاي ارشد امريكايي سوال كرديم:
اخيرا پايگاه خبري واشنگتنفري بيكن طي گزارشي مدعي شده كه شما سه بار دركاخ سفيد با مقامات دولت امريكا ديدار كردهايد و نام رابرت مالي به عنوان يكي از ميزبانهاي شما در اين جلسات در اين گزارش قيد شده است. به نظر شما دلايل انتشار چنين گزارشي در يك رسانه امريكايي چيست؟
فري بيكن يك سايت خبري دست راستي وابسته به صهيونيستها است و با منافقين در واشنگتن همكاري نزديك دارد. به نظر ميرسد كه اين رسانه با انتشار اين گزارش سه هدف را دنبال كرده است: تخريب افرادي كه در خارج از ايران و به خصوص امريكا از ايران حمايت ميكنند، تلاش براي لجنمال كردن سياست تعامل دولت اوباما با ايران و سوم خطدهي به دولت تازه نفس دونالد ترامپ مبني بر اينكه ارتباطها با لابي ايران در امريكا را قطع كن. در ابتداي اين گزارش نوشته شده است كه سران حاميان ايران در امريكا با دولت اوباما ملاقات كردهاند. در بخشهاي مياني از اين واقعه با عنوان ورود روباه به لانه مرغها ياد شده است و در بخش پاياني هم صراحتا تاكيد شده كه دولت ترامپ بايد لابيهاي ايران و چهرههاي اين لابي را از دولت خود دور كند.
مطالب مهم اين گزارش به نقل از يك ايراني و يك امريكايي است. يكي از خبرگزاريهاي داخلي كه ابتدا اين خبر را منتشر كرد نام مصاحبهشونده امريكايي را ذكر كرد اما از ذكر نام فرد ايراني خودداري كرد. دلايل اين مخفيكاري در متن ترجمه شده چيست؟
هنگامي كه گزارش منتشر شد، من در امان پايتخت اردن درسميناري بودم. نخستين گزارش رسانهاي ايران را كه ديدم از خبرگزاري فارس بود. وقتي گزارش را خواندم، هم متحير شدم و هم به حال اين اوضاع داخلي كشور تاسف خوردم زيرا چند نكته بسيار كليدي گزارش فري بيكن در رسانه خودمان سانسور شده بود كه به آن اشاره ميكنم. فرد ايراني كه نام او درگزارش فارس سانسور شده بود، سعيد قاسمينژاد است. او بنيانگذار و دبيركل همان تشكل ضد انقلابي است كه مبتكر نامه اخير 30 ضد انقلاب خائن به ترامپ براي اعمال تحريمهاي جديد و تغيير رژيم در ايران بود. سعيد قاسمينژاد ازهمكاران بنياد «دفاع از دموكراسيها»ست؛ بنيادي كه در امريكا صددرصد توسط صهيونيستها اداره ميشود و در راس اقدامات ضد ايراني در امريكاست. اين بنياد از محورهاي اصلي تخريب عليه برجام در امريكا بود و هست و نقش تعيينكنندهاي درمعرفي تحريمهاي جديد عليه ايران داشته و دارد. قاسمينژاد متحد و همكار كليدي منافقين در امريكاست كه شبانهروز در كنگره و رسانهها و غيره عليه ايران كار ميكنند.
درگزارش فري بيكن نام و شغل قبلي فرد امريكايي ذكر شده اما خبرگزاري فارس بخش مربوط به شغل قبلي او را حذف كرده است. مايكل روبين از صهيونيستهاي فوقالعاده افراطي است كه مشاور پنتاگون و متخصص امور كشورهاي به اصطلاح ياغي بود. او از مبلغين سياست براندازي نظام جمهوري اسلامي بوده و از راديكالترين صهيونيستهاي ضدايراني است. او حتي متهم شده بود كه براي لابي صهيونيستها در واشنگتن يعني ايپك جاسوسي كرده است.
دلايل اين ميزان حساسيت به شخص شما و فعاليتهايتان در خارج از ايران چيست؟
بخشي از دلايل آن را ميتوان در همين مطالبي كه سعيد قاسمينژاد و روبين در اين گزارش عليه من مطرح كردهاند، يافت. قاسمينژاد مدعي شده است كه موسويان در دوران سفارت خود، رهبري ترورهاي ايران در آلمان و اروپا را برعهده داشت. اين همان اتهامي است كه منافقين طي نامه سرگشادهاي در سال گذشته به اوباما آن را مطرح كردند؛ مطلبي كه نشان ميدهد تا چه اندازه منافقين به دنبال تخريب وجهه ايران و حاميان ايران در سطح بينالمللي هستند. قاسمينژاد ميگويد كار اصلي موسويان بهبود چهره ايران در افكار عمومي امريكا از طريق ديپلماسي عمومي است. وي هشدار ميدهد كه موسويان، به دروغ ايران را به عنوان كشوري معتدل به افكار عمومي امريكا معرفي ميكند، يعني ايران را بزك ميكند و مرتب ضداسراييل و اعراب در رسانههاي امريكا مطلب مينويسد. اين همان نكته كليدي است كه منافقين، صهيونيستها و اعراب تكفيري از آن ناراحت هستند. اتهامي كه قاسمي نژاد و مايكل روبين متوجه من كردهاند حمايت از ايران و مخالفت با تحريم و جنگ عليه ايران است.
موضوع ديدار شما با مقامهاي امريكايي چه بود؟
از ابتداي كار در دانشگاه پرينستون تاكنون، موضوع هستهاي ايران يكي از موضوعات اصلي تحقيق و پژوهش من بوده است. در سه سال اول كارم، تحقيق جامعي انجام دادم كه تاريخ هستهاي ايران از ابتدا تا پايان دوره آقاي احمدينژاد را پوشش ميداد. اين تحقيق در سال 1391 به صورت كتاب بحران هستهاي به زبان انگليسي در امريكا منتشر و بعد هم در ايران به زبان فارسي ترجمه و منتشر شد. اين تحقيق هم فعلا تنها منبع به زبان انگليسي در مراكز علمي و آكادميك جهان است كه موضع ايران در موضوع هستهاي را تشريح و تبيين كرده است. تحقيق بعدي هستهاي بايد در مورد برجام انجام ميشد كه عملا شامل دوره آقاي روحاني ميشد. درمورد موضوع تحقيق جديد با برخي از مذاكرهكنندگان هستهاي امريكايي مانند رابرت مالي نماينده شوراي امنيت امريكا در مذاكرات هستهاي و رابرت اينهورن نماينده وزارت خارجه امريكا در مذاكرات و نيز با آقاي دكتر ظريف رييس تيم مذاكرهكننده هستهاي ايران هم مصاحبههايي را انجام دادم. متن اوليه تحقيق هم اكتبر سال گذشته يعني مهر امسال آماده شد.
گزارش تحقيق را منتشر كرديد؟
تحقيق يك ماه قبل از انتخابات امريكا آماده شد. ولي تصميم گرفتم كه اگر در انتخابات نوامبر، هيلاري كلينتون انتخاب شود، تحقيق را منتشر كنم چون تحول مهم جديدي در مورد برجام در دوره هيلاري نميديدم. اما تصميمم اين بود كه اگر ترامپ انتخاب شود، صبركنم تا سياست عملي دوره ترامپ درمورد برجام را هم اضافه كنم كه يك تحقيق كامل در مورد برجام باشد و بعد آن را منتشركنم. اكنون نيز منتظر مشخص شدن تيم هستهاي ترامپ و سياست عملي ترامپ در مورد برجام هستم. مصاحبه با يكي از اعضاي تيم هستهاي ترامپ هم براي كار تحقيقم ارزشمند خواهد بود.
رابرت مالي درشوراي امنيت امريكا مشغول است يا دركاخ سفيد؟
رابرت مالي شاغل در شوراي امنيت امريكا بود كه به عنوان نماينده اين شورا در مذاكرات شركت ميكرد. ولي در امريكا شوراي امنيت، از واحدهاي تابعه رياستجمهوري است.
پس چرا گفته شده كه ملاقات با رابرت مالي دركاخ سفيد بوده است؟
كاخ سفيدي كه شما در تصاوير ميبينيد، ساختمان محل استقرار رييسجمهور است. شوراي امنيت در يك ساختمان ديگري است كه ساختمان اداري و مجاور كاخ سفيد است ولي كاخ سفيد شامل ساختمان اصلي و همه ساختمانهاي تابعه است. رابرت مالي هم در ساختمان اداري شوراي امنيت كار ميكند نه كاخ سفيد مشهور.
آيا ديدار شما يك ديدار محرمانه بود؟
سايت كاخ سفيد هميشه ليست اسامي ملاقاتكنندگان و ملاقاتشوندگان در همه ساختمانهايش را براي اطلاع عموم منتشر ميكند، مگر اينكه ملاقاتكننده يا ملاقات شونده بخواهند موضوع ملاقات محرمانه باشد. وبلاگ كاخ سفيد هم هرازچندگاهي اين ليست را بهروز ميكند. زماني كه تقاضاي انجام مصاحبه براي كار تحقيقاتي را كردم، تصميم گرفتم كه آشكار و طبق روال عادي هرمصاحبهكنندهاي كار علمي خود را انجام دهم تا نام من در ليست ملاقاتشوندگان ثبت شود و براي اطلاع عموم هم منتشر شود.
اما بسياري معتقدند شما پيامهايي را بين دولتهاي ايران و امريكا مبادله ميكنيد. آيا تاكنون در مدت اقامت خود در امريكا هيچ پيامي بين دو كشور مبادله كردهايد؟
فقط يكبار كه آنهم در دوره رياستجمهوري آقاي احمدينژاد بود. يكي از مقامات بلند پايه امريكا پيام شفاهي مهمي براي يكي از مقامات عاليرتبه كشور ما داشت كه من آن را مكتوب كرده و گزارش آن را تحويل سفير وقت جمهوري اسلامي ايران در نيويورك دادم و ايشان هم به تهران برد و تسليم كرد.
دردوره آقاي روحاني چطور؟
در دوره رياستجمهوري آقاي روحاني ارتباطات وزراي خارجه دوكشور و اعضاي تيم هستهاي آنقدر مستقيم و فعال بود كه حتي به سفير ما در نيويورك هم احتياج نداشتند چه رسد به بنده.
اگر ارتباطات تهران و واشنگتن مجددا دردوره ترامپ قطع شود، آيا حاضريد اين نقش را ايفا كنيد؟
آن يكباري هم كه در دوره آقاي احمدينژاد اين كار را انجام دادم، پيش از انجام اين ديدار و تحويل گرفتن پيام مساله را با سفير وقت ايران در سازمان ملل چك كردم و گفتم فلان مقام امريكايي يك پيام شفاهي دارد و ازمن ميخواهد به واشنگتن رفته وازاين طريق پيام را منتقل كنم. جهت يادآوري، سفير و ديپلماتهاي ما نميتوانند از محدوده 25 مايلي نيويورك خارج شوند. سفيرمان توصيه كرد كه اين كار را انجام دهم. در همان زمان هم اگر سفير وقت اين روند را تاييد نميكردند انجام نميدادم چرا كه اشتياق انجام آن را ندارم و ثانيا بدون موافقت تهران اين اقدام هيچ خاصيتي ندارد و تنها به بياعتباري من منتهي خواهد شد.
آيا فعاليتهاي جاري خود در امريكا و ديگر كشورها را با دولت ايران هماهنگ ميكنيد؟
خير. من يك بازنشستهام كه هيچ كار دولتي ندارم. كار علمي و آكادميك انجام ميدهم ودراين راستا هم وظيفه ملي خود ميدانم كه در صحنه ديپلماسي عمومي، از حقوق ملت ايران و منافع ملي كشورم در رسانهها، دانشگاهها، مراكزفكري وتحقيقاتي، سمينارها و كنفرانسها درسطح جهان دفاع كنم. براي اين وظيفه هم نياز به اجازه و هماهنگي با هيچ دولتي ندارم و نداشتهام. ازطرف دولت ايران چه در زمان آقاي احمدينژاد و چه در زمان آقاي روحاني هم هيچ كمك و حمايتي نداشتم.
وضعيت رابطه ايران و امريكا در دوره دونالد ترامپ را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
پيش از اين نيز گفتهام كه احتمالا شرايط عليه ايران سخت خواهد شد و با رفتن اوباما، منافقين و صهيونيستها و جناح بازهاي امريكا و لابي عربهاي تكفيري ميداندار اقدامات ضد ايراني كنگره و دولت ترامپ خواهند شد. اين گروهها و لابيها درجهت اعمال تحريمهاي جديد عليه ايران تلاش فوقالعادهاي خواهند كرد و براي ساكت كردن صداي ايرانيهاي وطن پرست و افراد و سازمانهاي حامي ايران به هراقدامي نيز دست خواهند زد. گزارشهايي مثل اين گزارش پايگاه فري بيكن هم جزو اقدامات حداقلي است. منتهي آنها شرايط داخلي ايران را هم رصد ميكنند و اوضاع اسفبار دعواهاي جناحي را هم هرروز در رسانههاي خودمان ميخوانند. طبيعي است كه سعي كنند با گزارشهايي مشابه گزارش فري بيكن به فتنه تشديد اختلافات داخلي به ويژه درآستانه انتخابات رياستجمهوري دامن بزنند. رسانهها و مسوولان ما هم بايد جدا مراقب باشند. انتشارچنين گزارشهايي كه از مصدر صهيونيستها و منافقين طراحي و با هدف منتشر ميشود، ميتواند در رسانههاي داخلي مفيد هم باشد به شرطي كه به طور كامل منتشر شود، خطوط فتنهانگيزيهاي آنها مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته، به طرف مقابل هم بفهمانيم كه دست آنها را خواندهايم و خودزني نميكنيم. بايد به آنها بفهمانيم كه ما در ايران حتي براي منافع جناحي انتخاباتي نيز آلت دست آنها نميشويم و مانع تحقق اهداف و برنامههاي شوم آنها ميشويم. در غير اينصورت خوديها و خدمتگزاران اين مردم را تخريب كرده، اختلافات داخلي را تشديد كرده و حتي موجب گمراهي مسوولان كشور خواهدشد.
ترامپ فرمان اجرايي ممنوعيت موقت ورود شهروندان 7 كشور به امريكا را امضا كرده است كه نام ايران نيز در اين ليست به چشم ميخورد. تاثير اين تصميم چيست؟
اين فرمان يك فرمان نژادپرستانه، ضدحقوق بشري، مغاير قوانين مدني امريكا و شرمآور است و توهين به ملتهاست. اگرترامپ قصد مبارزه صادقانه و جدي با تروريسم را داشت بايد سراغ آن كشورهايي ميرفت كه اتباعشان در حوادث تروريستي بعد 11 سپتامبر 2001 در امريكا و حوادث تروريستي در اروپا دخيل بودهاند، مثل عربستان و پاكستان. در اين حوادث هيچ اتهامي متوجه ايرانيها نبوده است. لذا معلوم است كه اين يك تصميم سياسي است؛ طبق اين فرمان، چنانچه هريك از دولتهاي اين هفت كشور اطلاعات شهروندان خود را دراختيار دولت امريكا نگذارد، منع ورود اتباع آن كشور دايمي ميشود. معلوم است كه دولت ايران همكاري نخواهد كرد و نبايد هم بكند. به هر حال مشكلات فراواني براي ايرانيهاي مقيم امريكا و دانشجويان ايراني به وجود خواهد آمد. ممكن است دادگاههاي امريكا نسبت به اين فرمان واكنش نشان دهند. درهرصورت اين فرمان بدون واكنش داخلي درامريكا نخواهد بود.