• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3167 -
  • ۱۳۹۳ چهارشنبه ۸ بهمن

رحيمي محكوم امروز، چوب آبرو بري‌هاي شما را مي‌خورد

افشاگري رحيمي عليه احمدي‌نژاد

در جريان قهر شما دوستان‌تان تلاش كردند كه من كار را رها كنم تا كار دولت بخوابد يك ميليارد و دويست ميليون تومان به قريب 170 نفر از كانديداهاي مجلس‌هشتم پرداخت شده‌است

گروه سياسي: تمام شد؛ نخستين حكم محكوميت پايان عمر اردوگاه سياسي احمدي‌نژاد را رقم زد. چهار سال پشت محمد رضا رحيمي را خالي نكرد تا برسد به روزي كه از جانب معاون اولش «دشمن» خطاب شود. اين براي احمدي‌‌نژادي‌ها پاياني تراژيك است. براي رقبايش اما آغاز راهي تا بلكه فريادهاي شنيده نشده هشت سال خود را به رخ هواداران ديروز احمدي‌نژاد بكشند. احمدي‌نژاد با همان حكم اول جا زد، تمام موجوديت معاون اولش را انكار كرد. انگار نه انگار كه او چهار سال پشت تمام اتهامات همين محمدرضا رحيمي ايستاد و او را تا مقام «خط قرمز» كابينه‌اش بالا كشيد. حالا ديگر رحيمي به پايان خط رسيده است. باز هم يك نفر از اردوگاه احمدي‌نژاد كم شد. او هشت سال تمام به اين كم شدن‌ها عادت داشت. عادت كه نه، شايد حتي علاقه داشت. اين‌بار اما فرق مي‌كند، اين‌بار اين كم شدن اجباري است. محمدرضا رحيمي به جايي رسيده كه بازگشتي ندارد. احمدي‌نژاد نمي‌خواهد با او تا آخر خط برود اما رحيمي گويا مي‌خواهد رييس «بي‌وفا» را با خودش ببرد. احمدي‌نژاد هر چه بود، دوست و دشمن او را در عالم سياست كسي مي‌دانستند كه پشت نيروهاي وفادارش مي‌ايستد. تنها يك بزنگاه جدي لازم بود تا خطاي اين فرضيه هم ثابت شود. مثل خيلي از فرضيه‌هاي ديگري در مورد او كه خطا بودن‌شان ثابت شد، مثل فسادستيزي‌اش، مثل... هنوز تصاوير احمدي‌نژادي كه رحيمي او را در دولت دهم، دوشادوش همراهي مي‌كند تازه هستند كه معاون اولش او را در نامه‌اي سرگشاده «لجباز» خطاب مي‌كند. حالا همان جعبه اسرار شده است شيپور افشاگري احمدي‌نژاد. حالا بايد رييس ديروز بايستد تا معاون سابق خطابش كند كه بر سر حكم محكوميت «چوب لجبازي‌ها و آبروبري‌هاي گاه و بيگاه» او را مي‌خورد. حالا يك «احمدي‌نژادي» هم درباره وقايع روز استيضاح وزير كار دولت نهم، رييس آن دولت را خطاب مي‌دهد كه «يادتان مي‌آيد در ماجراي يكشنبه سياه چقدر اصرار كردم كه نكنيد و آبرو نبريد و بگذاريد از مجاري قانوني، ماجرا پيگيري شود.» رحيمي مي‌گويد كه خود در زماني كه قرار بوده معاونت اول احمدي‌نژاد را در دولت دهم در اختيار بگيرد، به او درباره پرونده‌اش و حواشي آن هشدار داده بوده و با اصرار خود احمدي‌نژاد اين سمت را قبول كرده است. احمدي نژاي كه در نامه روز دوشنبه‌اش مدعي شده بود در چهار سال دولت نهم از اتهامات محمدرضا رحيمي بي‌خبر بوده است. نامه ديروز رحيمي اندك ستون‌هاي لرزان بر جاي مانده از اردوگاه احمدي‌نژاد را آنچنان لرزاند كه معلوم نيست سقوط آنها به كجاها بكشد و چه اتفاقاتي را در پس خود داشته باشد. حالا ديگر خيلي سخت خواهد بود كه احمدي‌نژاد و احمدي‌نژادي‌ها از انتشار روزنامه و جمع و جور كردن هواداران‌شان سخن بگويند. تا اينجاي كار گويا رحيمي قصد كرده آنها را تا ته همان خطي كه قرار است برود، با خود ببرد. چند هفته يا چند ماه ديگر كه حكم سعيد مرتضوي بيايد، او چه خواهد كرد؟ تكليف پرونده بابك زنجاني كه مشخص شود كار به كجا خواهد رسيد؟ آيا پاهاي احمدي‌نژاد تاب آن را دارد كه در اين راه لاجرم با دوستان سابق همراه نشود؟ آيا از اينجاي داستان به بعد دل آنها كه هنوز گرد او هستند نمي‌لرزد كه فردا همين‌طور پشت آنها هم خالي شود؟ پايان اردوگاه احمدي‌نژاد از اين به بعد صحنه‌هاي ديدني دارد. به گزارش ايلنا،‌ متن نامه محمدرضا رحيمي به محمود احمدي‌نژاد به شرح زير است:

بسم‌الله الرحمن الرحيم
جناب آقاي دكتر احمدي‌نژاد، رييس‌جمهور محترم دولت‌هاي نهم و دهم
سلام عليكم
اين مختصر را چگونه مي‌توانم آغاز كنم جز آنكه بگويم: چون دوست دشمن است، شكايت كجا برم؟
البته شما دشمن نبوده‌ايد و مرا با شما دوستي و رفاقت ديرينه ايست كه مربوط به سال‌هاي اخير نيست. نيك مي‌دانيد و ديگران هم خوب است در اين مجال مطلع شوند كه رفاقت من و شما به سال‌هاي دوري برمي‌گردد كه در كردستان و آذربايجان غربي بوديد و سپس به اردبيل رفتيد تا تقديرمان اين باشد كه هر دو استانداري دولت ششم را تجربه كنيم. گذر زمان شما را به رياست‌جمهوري و بنده را به خدمتگزاري در ديوان محاسبات كشور رساند.
از ابتداي آشنايي، هم من و هم شما همواره حق رفاقت بجا آورده‌ايم و در برخي مواقع هم اختلاف ديدگاه‌هاي‌مان مانع از تداوم رفاقت‌هاي‌مان نشد، در همان دوره البته افراد منتقد با بهانه جملات مقلوب شده جريان رسانه‌اي تخريب بنده را كليد زدند و متهم به اغراق و تملق شدم. چندي گذشت و اصرار كرديد كه به جمع دولت بپيوندم؛ پاسخم منفي بود با اين استدلال كه اگر در ديوان بمانم بيشتر منشأ كمك و خدمت به كشور خواهم شد. نپذيرفتيد و بدون اطلاع من حكمي صادر كرديد و با حفظ سمت به عنوان معاون حقوقي منصوب نموديد كه خلاف مقررات بود. چاره‌اي نداشتم جز آنكه از ديوان محاسبات استعفا بدهم و به همين خاطر باعث رنجش برخي از دوستان قديمي و صميمي‌ام شدم و آغاز رنجش‌ها هم از همانجا شروع شد. به دولت آمدم و آنچه در توان داشتم در طبق اخلاص گذاشتم و در انجام وظايف محوله به ويژه ترميم روابط دولت و مجلس كوتاهي نكردم. در اواخر دولت نهم بود كه به دلايلي كه هنوز هم برخي از آنها براي من نامعلوم است، چند تن از اعضاي دولت را كنار گذاشتيد و حتما خاطرتان هست كه من از باب مشورت مخالف بودم و دلايلي آوردم و وقتي نپذيرفتيد، يادآوري كردم كه دولت از نصاب مي‌افتد و نيازمند راي مجدد اعتماد مجلس مي‌شود.
ماجراي معاون اولي پيش آمد. بعد از ناكامي گزينه اول، به بنده پيشنهاد داديد و همان موقع گفتم كه با وجود كينه‌هاي سياسي و برخي زخم‌هاي كهنه، از من بگذريد، زيرا عاقبت كار را مي‌دانستم كه برخي مخالفان سياسي با عنادورزي به دنبال هتك حيثيت و بر باد دادن آبرويم خواهند بود؛ اما باز هم مخالفت با تصميم شما سخت بود.
آقاي دكتر احمدي‌نژاد؛ دوست عزيز و قديمي!
در دولت دهم همه اعضا شاهد و گواهند كه جز كار و كار به چيزي نمي‌انديشيدم و 6 صبح تا 12 شب، حداقل زماني بود كه مصروف خدمت در دفتر كارم مي‌كردم و اين جديت در كار از نگاه منصف نمايندگان محترم وقت مجلس شوراي اسلامي پنهان نماند و در نامه‌اي به امضاي 211 نفر تقدير خود را از انتصاب شما اعلام نمودند.
زمان گذشت و رفته‌رفته احمدي‌نژاد و رفتارهايش متفاوت از سال‌هاي گذشته شده بود. هربار كه به مشورت مي‌نشستيم به سروش آسماني كذايي بيشتر توجه مي‌كرديد تا مشورت‌هاي ناشي از تجربه‌هاي مختلف من. در سال آخر دولت، اصرارتان بر كانديداتوري فرد مورد نظر چنان بود كه گويي از جايي به شما الهام مي‌شده است و حاضر نبوديد حرفي غير از آن بشنويد و نظر بنده و جمعي از همكارانم در دولت را نپذيرفتيد و وقعي ننهاديد تا جايي كه اينجانب با همفكري برخي از اعضاي كابينه چاره‌اي نداشتم جز اينكه در شرايط سخت عمل جراحي همسرم براي ثبت در آينده تاريخ و براي دلگرمي همكارانم در دولت خطر كنم و به عنوان كانديداي رياست‌جمهوري ثبت نام نمايم تا به طور نمادين اختلاف نظرم را با رويكرد شما بيان كنم و البته در نهايت باز هم به اصرار شما، بازي را بار ديگر در صحنه رفاقت باختم و باز هم حرف‌تان را گوش كردم و با وجود ميلم انصراف دادم.
آقاي دكتر احمدي‌نژاد!
در جريان قهر شما پس از ماجراي آقاي مصلحي بسياري از دوستان شما تلاش كردند كه من هم كار را رها كنم تا دولت بخوابد و بسا كساني كه به من گفتند آماده باشم براي عهده‌دار شدن كفالت رياست‌جمهوري. اما گفتم حوصله كنيد احمدي‌نژاد بايد برگردد كه من ميانه او و خودم را با خدمت به نظام آزموده‌ام كه:
ما را سريست با او كه‌ گر خلق روزگار/ دشمن شوند و سر برود هم بر آن سريم.
ذكر يك نمونه ديگر از خاطرات تلخ اين دوره شايد خالي از فايده نباشد. به ياد داريد كه خودم را در فضاي سياسي و رسانه‌اي سپر كردم تا خانم دكتر دستجردي كه پرتلاش و مردانه در ميدان كار بود از دولت خارج نشود؟ اما متاسفانه شما لجبازي كرديد و به بهانه تعلل در عزل رييس دانشگاه علوم پزشكي تهران كه فردي توانمند و متعهد بودند، او را عزل كرديد و مرا هم نزد رسانه‌ها و افكار عمومي سكه يك پول ساختيد و البته همان موقع در جريان قرار گرفتم كه با مشورت اطرافيان پيش‌نويس عزل بنده را هم آماده كرده بوديد.
و اما اينك كه از هر سو مورد هجمه قرار گرفته‌ام و ناآگاهان نيز گمان كرده‌اند كه درهاي رحمت خدا به روي بندگان، راه در دالان‌هاي سياست دارد و رسانه‌ها عرض و آبرو و حيثيت 35 ساله خدمت و امنيت و آسايش همسر بيمار و دختران رنجورم را به باد داده‌اند و بي آنكه اصل ماجرا را بدانند و تبيين كنند حديث مدعي را با كينه بر سر بازار جار مي‌زنند و بر سر تقسيم غنائم اين آبروريزي و هتك حيثيت، مسابقه و مناظره راه انداخته‌اند.
شما بهتر از هر كسي مي‌دانيد كه در پنج سال گذشته، مگر به ضرورت، در مقام پاسخگويي به رسانه‌ها برنيامده‌ام. مگر آنجا كه استانداري كردستان، تراكتورهايي را كه دولت به كشاورزان منطقه هديه داده بود و با ابتكار خودشان به طور نمادين آرم مقدس‌الله مندرج در پرچم جمهوري اسلامي ايران را طراحي و به نمايش درآوردند و برخي رسانه‌هاي مغرض آن آرم مقدس را تعبير به جمله‌اي از باب مداهنه نمودند، و تا امروز از سر جهل مرا مورد طعن و شماتت قرار مي‌دهند، پاسخي داده‌ام؟!
آيا وقتي در حضور رييس كميسيون آموزش مجلس، وزير علوم وقت و جمعي از اساتيد دانشگاه از رساله دكتراي خود دفاع كردم و فرد مدعي را به خاطر ادعاي كذب در دادگاه محكوم نمودم، سخني به رسانه‌ها كشاندم تا دفاعي كرده باشم؟!
آيا وقتي با تلاش همكارانم در ديوان محاسبات، فساد موجود در بيمه ايران را افشا كردم و با يك مهندسي معكوس، خود متهم آن شدم، جمله‌اي در دفاع بر زبان آوردم؟!
يا وقتي براي نخستين بار مفاد قرارداد ننگين كرسنت را در حضور رسانه‌ها بالاي دست گرفتم و آن را متوقف كردم، كسي در برابر انتقام‌گيري مخالفين، حتي آخ از زبان من شنيد؟!
همه آنچه ظرف چندين سال بر من رفته است، يك طرف ماجرا است و البته اين زخم وقتي «كاري» مي‌شود كه جنابعالي نيز مصلحت را در آن مي‌جوييد كه دامن خود را از آن برچينيد!
آقاي احمدي‌نژاد؛ دوست عزيز و قديمي!
آيا بهتر نبود با اطلاعي كه به صحت و سلامت زندگي من كه از نزديك با آن آشنا هستيد داشتيد، گواهي مي‌داديد؟ و شهادت مي‌داديد كه من به بيت‌المال خيانت نكرده‌ام و زندگي‌ام به ريالي مال حرام آلوده نيست؟ آيا نبايد مي‌گفتيد كه رحيمي پس از عمري خدمت چون حقوق و مزاياي بازنشستگي‌اش برقرار نشده، براي گذران زندگي به سختي افتاده است؟
آقاي احمدي‌نژاد، براستي نمي‌دانيد يا فراموش كرده‌ايد كه ماجراي اين پرونده چيست؟
شايد فراموش كرده‌ايد كه رحيمي محكوم امروز، چوب لجبازي‌ها و آبروبري‌هاي گاه و بيگاه شما را مي‌خورد.
يادتان مي‌آيد در ماجراي يكشنبه سياه چقدر اصرار كردم كه نكنيد و آبرو نبريد و بگذاريد از مجاري قانوني، ماجرا پيگيري شود.
من با توكل بر خداوند و به گواه وضعيت ديروز و امروز زندگي‌ام كه تغييري نكرده و شاهد سلامت زندگي من است تا لحظه آخر و تا جايي كه قانون اجازه مي‌دهد در پي اعاده حيثيت و اثبات بي‌گناهي خود و خانواده‌ام هستم. اما شما نيز گويا مانند برخي رسانه‌هاي معاند خارجي وناآگاه به اين نتيجه رسيده‌ايد كه هرچه هست همين فضاي غبار آلود رسانه‌ها و دعواهاي سياسي است؟
گيريم كه امروز در منظر مردم محكوم و در آينده نيز با استناد به همين اخبار و اطلاعات آميخته حق و باطل و منازعات دور از حق و عدالت اصلاح‌طلب و اصولگرا، تاريخ را نيز اينگونه نوشتند، اما دير نخواهد بود كه روزنامه اعمال ما نزد خداي متعال گشوده مي‌شود و حق و باطل نمايان مي‌گردد. از آنكه جاهل است و يا مغرض است، توقع و يا اعتراضي ندارم. بر رسانه ملي كه با تغييرات جديد متاسفانه در پي جلب و جذب مخاطب به هر قيمتي، برآمده و به بهانه تبيين راهكار مبارزه با مفاسد اقتصادي، ميدان‌هايي فراخ براي عقده گشايي عليه ارگان‌ها و نهادهاي انقلابي و تريبوني براي تطهير فتنه گران فراهم مي‌آورد، حرجي نيست، اما از دوستي كه از 5 سال پيش در جريان رنج‌هايي كه بر خود و خانواده‌ام رفته است، و از نزديك اشك دختران، رنجوري همسر، سكته منجر به مرگ مادر، سكته خواهري كه افتخار دارد شهيدي را نثار انقلاب اسلامي كرده است و اشك چشم برادري كه هنوز از تركش خصم التيام نيافته است را ديده، و من به خاطر تداوم دوستي با او از خودگذشتگي‌ها كرده‌ام و تا امروز كه بيانيه دو پهلويش را در دفاع از خودش ديدم، كلامي در تضعيفش بر زبان نياورده‌ام، اين انتظار نمي‌رفت كه از مضمون بيانيه دو صفحه‌اي‌اش، جز برائت از رحيمي، استنباط نشود.
آقاي احمدي‌نژاد عزيز!
براي آگاهي ملت شريف ايران و يادآوري مجدد بار ديگر مي‌گويم كه:
همواره در آستانه برگزاري انتخابات مجلس، كميته‌هايي براي برنامه‌ريزي و راهبري امر انتخابات توسط جريانات سياسي تشكيل مي‌گردد. در اين راستا براي انتخابات مجلس هشتم نيز كميته‌اي متشكل از برخي چهره‌هاي اصولگرا برگزار و بنا شد از كانديداهاي اصولگرا در سطح كشور از طريق كمك‌هاي غيردولتي پشتيباني مالي شود. در ميان افراد كمك كننده فردي به نام جابر ابدالي كه از سوي برخي نمايندگان مجلس و مقامات قضايي و اجرايي به اينجانب معرفي شده بود، براي كمك اعلام آمادگي نمود. بنده نيز به واسطه حساسيت و اطمينان خاطر از سالم بودن كمك‌هاي نامبرده همچون ساير موارد در خصوص ايشان از طريق حراست ديوان محاسبات از مجاري ذيصلاح، در خصوص وي استعلام كردم كه پس از اطمينان و پاسخ مثبت كه اسناد آن ضميمه پرونده است، براي دريافت كمك از وي اعلام آمادگي نموديم و از وي خواستيم كه به كانديداهايي كه ما معرفي مي‌كنيم از محل حساب شخصي و با چك بانكي خودش كمك نمايد. در نهايت نامبرده مجموعا يك ميليارد و 200 ميليون تومان را به اين امر اختصاص داد و البته كليه اسناد و كپي چك‌هاي صادره كه به قريب 170نفر از كانديداهاي مجلس هشتم پرداخت شده است در پرونده ثبت و ضبط است و همه آن به مصرف انتخابات رسيد. بنابراين كل اين مبلغ يك ميليارد و دويست ميليون تومان بوده و عينا به حساب نامزدها پرداخت گرديده است.
آيا شما اطلاع نداشتيد كه كل ماجرا همين است كه متاسفانه در اثر اطلاع‌رساني نادرست و مغرضانه و نگاه سياسي خصمانه به موضوع يك كلاغ چهل كلاغ كردند كه فلاني برده است و خورده است. وقتي كمك كننده اين يك ميليارد و 200 ميليون تومان و نيز دريافت‌كنندگان، مشخص و معلوم هستند، لذا بايد پرسيد ارتباط اين موضوع با بنده چيست؟ و آيا به اندازه همه جرايمي كه براي اينجانب تعيين شده است، مي‌توان عمل مجرمانه از ماوقع آنچه گفته شد، استخراج نمود؟ آيا آسيبي كه ظرف 5 سال گذشته در افكار عمومي و به طور گسترده در تيراژ ميليون‌ها بار در رسانه‌هاي داخل و خارج به خود و خانواده‌ام وارد شده است، كمتر از مجازاتي است كه در اين حكم برايم تعيين شده است؟
درپايان توفيق و عاقبت بخيري همگان را از خداوند متعال خواستارم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون