چه كسي، ديگري را به گردش ميبرد؟
هرگاه در مذاكرات هستهاي گامي اميدواركننده به پيش برداشته ميشود، شاخكهايي در داخل و خارج از كشور حساس ميشوند و شروع به بهانهگيري ميكنند. البته درباره شاخكهايي كه در خارج از كشور حساس ميشوند، مواضع اسراييليها اصلي و قابل فهم است، چرا كه چشم ديدن هيچ توافقي را ندارند ولي مواضع كنگره و سناي امريكا به احتمال فراوان تاكتيكي است، يعني از اين طريق ميخواهند فشار به ايران را زياد كنند و همه آنان در نهايت برحسب منافع ملي خودشان با مذاكرات ايران و 1+5 برخورد خواهند كرد. ولي شاخكهايي كه در داخل حساس ميشوند، ماهيتي ديگر دارند و در پي بازگرداندن وضع به گذشته هستند؛ وضعي كه در گذشته موجب شكلگيري اقتصاد سياه و زيرزميني شد كه بابك زنجاني يكي از ميوههاي اين نوع اقتصاد است. ولي اين مخالفتهاي داخلي ريشه در ذهنيت ديگري هم دارد. اين ذهنيت متناقضنما از سوي عده اندكي است كه حتي اظهارات روشن مقام معظم رهبري را درباره حمايت از گروه مذاكره كننده و اعتماد نسبت به آنان وقعي نمينهند؛ذهنيتي كه از يك سو خود را در موضع ابرقدرت و عقل كل جهان ميداند كه شرق و غرب جلويش زانو ميزنند و از سوي ديگر در عمل هر اقدامي كه صورت گيرد را نوعي ترفند و حقّه طرف مقابل معرفي ميكند كه گويي ما را مثل يك كودك چند ساله ميخواهند فريب دهند. اجازه دهيد مورد مصداقي آن را ذكر كنيم. پس از مذاكرات اخير ميان وزير امور خارجه ايران و امريكا، يك اقدام نمادين انجام شد كه اين دو وزير مدتي را در خيابان قدم زدند. يكي از اصولگرايان مخالف روند موجود اين مذاكرات در نقد اين اقدام چنين گفته است: «در حالي كه اين پيادهرويها نهتنها سودي براي ما نداشته، بلكه بعد از قدم زدن اين دو وزير، اوباما دوباره ايران را تهديد به حمله نظامي كرد و دولت فرانسه كوچكترين انعطافي را در رابطه با بحث هستهاي از خود نشان نداد».
وي سپس ادامه داده است كه «در زبان انگليسي يك اصطلاحي داريم كه ميگويند: «يكي ديگري را برد بيرون، بگرداند» در فارسي زماني كه ميخواهيد از حقهبازي سخن بگوييد، ميگوييد سر كسي كلاه گذاشتند، اما در انگليسي وقتي ميخواهند بگويند كسي سر كسي كلاه گذاشته، ميگويند كسي، ديگري را برد بيرون بگرداند. زماني كه ميبينيد آقاي كري و ظريف ميروند در خيابانها قدم بزنند، ناخودآگاه در ذهن، همان اصطلاح و ضربالمثل امريكايي به ذهن ميآيد». ذهنيت متناقض و نارساي مخالفان مذاكرات را ميتوان در همين چند جمله ديد. از يك سو گمان ميكنند كه با يك قدم زدن، كشورهاي غربي فوري بايد درِ باغ سبز نشان دهند و اعلام كنند گزينه نظامي منتفي شد. در واقع از نظر اين گروه قدم زدن چند دقيقهاي در خيابانهاي ژنو ميان ظريف و كري امتيازي تا اين حد ارزشمند بوده كه در برابر آن به كمتر از اين دستاوردها راضي نميشوند و تازه معلوم هم نيست اگر غربيها اين كارها را ميكردند، اين دوستان ساز ديگري را كوك نميكردند و نميگفتند كه اين كار براي آنان چقدر مهم بود كه حاضر شدند چنين اقداماتي در برابرش بكنند و اين خيانت وزير خارجه است كه چنين قدمزدني را مفت و مجاني در اختيار آنان قرار داده!! ولي ذهنيت متناقض اين گفتار كجاست؟ فرض كنيم كه ضربالمثل مورد نظر اين فرد همين طور باشد، چرا آن را وارونه تفسير نكرديد؟ به عبارت ديگر چرا برداشت نكرديد كه آقاي ظريف، جان كري را به گردش برده است؟ حتما پيش خود خواهيد خنديد كه مگر ممكن است عكس اين اتفاق بيفتد و فقط امريكاييها و غربيها هستند كه ما را به گردش ميبرند ونه برعكس. خوب اگر اين طور است آن همه داعيههاي عجيب و غريب شما و دوستانتان در مورد ايران كجا ميرود؟ خوب اگر ايران قوي است و دنيا از آن حساب ميبرد، طبعا اين قدرت در ذيل رفتار همين نيروهاست. يك بام و دو هوا كه نميشود. حتما گمان ميكنيد كه دنيا از دوستان شما ميترسد و حساب ميبرد ولي ديگران را براي گردش و احيانا خريد اسباب بازي به گردش ميبرد! كساني كه هشتسال مملكت را با فاجعه روبهرو كردند و صدها ميليارد دلار را دود كردند و هوا فرستادند و بخش باقيمانده آن را هم از طريق فساد نابود كردند، اين تناقضات چيزي جز سقوط تحليلي و بيتوجهي به منافع ملي را نميرساند. ريشه مخالفتها با مذاكرات، نه در خطاي راهبردي يا تاكتيكي مذاكرات است، بلكه ريشه اصلي در خطر قرار گرفتن تداوم اقتصاد سياه است. هشت سال كشور را دچار بحران و بدبختي كردند، آيا منصفانه نيست كه اجازه داده شود، حداقل به همين مدت كشور بر روي ريل آرامش و عمران و آباداني قرار گيرد؟ جوانان اين كشور هم حق بهرهمندي از شغل و رفاه و آسايش را دارند. قطعا ميتوان مذاكرات و روند آن را نقد كرد ولي نه با ضربالمثلهاي اينچنيني كه نشاندهنده عمق ضعف و خودكمبيني افراد در برابر غرب است. اين تحليلها، فرد را به ياد رفتارهاي رييس دولت سابق مياندازد كه از يك سو براي مديريت جهاني قد علم كرده بود و از سوي ديگر در برابر كوچكترين علامت از سوي ديگران خود را گُم ميكرد و هيجان زده ميشد!!