عزتالله انتظامي از جشنواره تئاتر فجر بيخبر است
آلودگي هوا خانهنشينم كرده
نازنين متيننيا / دغدغه، دغدغه جشنواره تئاتر فجر بود و روزگار اين جشنواره كه به سردي ميگذرد و چه كسي بهتر از عزتالله انتظامي كه رييس هياتمديره خانه تئاتر است؛ مردي كه از نزديك در جريان آنچه در تئاتر ميگذرد است و ميداند چه اتفاقي در هنر نمايش ايران افتاده كه جشنواره بزرگ و رسمياش، اينچنين سرد و بيرونق ميان مخاطبان و حتي هنرمندان، هرسال برگزار ميشود و تمام. اما انتظامي حرفهاي ديگري داشت. به محض اينكه سوال اول پرسيده شد، حرفهاي انتظامي مسير بحث را عوض كرد و ناگهان، از جشنواره تئاتر، به آلودگي هوا رسيديم و بحثي كه ديگر آنقدر تكراري شده كه امسال برخلاف سالهاي گذشته، ديگر نه هنرمندي به آن اعتراض ميكند و نه مديري، قولهاي بزرگ و مهم درباره آن ميدهد. گفتوگو را بخوانيد و خودتان نتيجه بگيريد كه چطور ممكن است يك موضوع فرهنگي و مهم مثل جشنواره تئاتر فجر، به موضوع مهم اجتماعي و تكراري آلودگي هوا مرتبط شود. گفتوگو با پاسخ اول انتظامي درباره جشنواره شروع ميشود.
انتظامي: من الان از جشنواره تئاتر فجر خيلي دور هستم. اصلا از همهچيز خيلي دور هستم و نميتوانم درباره تئاتر، جشنواره تئاتر و باقي مسائل كه چه اتفاقي افتاده يا چه اتفاقي ميافتد صحبت كنم.
چطور ممكن است، شما رييس هياتمديره خانه تئاتر هستيد؟!
من سه ماه است، از در خانه بيرون نيامدهام. حبس شدم توي خانه. وقتي جايي نميروم و كاري نميكنم، نميتوانم درباره اتفاقي مثل جشنواره حرف بزنم. بايد بروم سالن، مردم را ببينم، اجراها را ببينم. ببينم كه چقدر كيفيت كارها فرق كرده؛ بهتر شده، بدتر شده و آن وقت نظر بدهم. وقتي توي خانه ماندهام كه نميتوانم حرف بزنم.
حالا چرا توي خانه ماندهايد؟!
سه ماه است كه بيمارم. يك اشتباهي كردم و حدود همان سه ماه پيش رفتم پايين شهر. همانجا حالم بد شد. يك حال عجيبي داشتم. آمدم خانه و رفتم دكتر، دكتر گفت به خاطر آلودگي هواست و اصلا نبايد پايت را از خانه بيرون بگذاري، من هم ديگر فقط براي معالجه بيرون ميآيم. تازه محله پايين شهر هم نميتوانم بروم و بايد حتما ماسك بگذارم.
پس آلودگي هوا به سراغ شما هم آمد؟
سن من بالاست؛ معلوم است كه سراغ من ميآيد و روي من تاثير ميگذارد و قدرت حركت را از من ميگيرد. كاري هم نميشود كرد، ميمانم خانه تا هوا بهتر شود.
براي آلودگي هوا هم كاري نميشود كرد؟
درباره آلودگي هوا كه همه حرف زدهاند و آنقدر گفتهاند كه ديگر فكر كنم فقط خواجه حافظ شيرازي درباره آن نظر نداده؛ همه حرف ميزنند، مردم اعتراض ميكنند، مديران هم قول ميدهند. هيچ اتفاقي هم نميافتد. الان چند سال است كه هوا همينطوري آلوده ميشود و ما ميمانيم و بيماريها. آنهايي كه وضعشان خوب است، جمع ميكنند ميروند اطراف تهران و جاهاي خوش آب و هوا و آنهايي هم كه مثل ما پول آنچناني ندارند، ميمانند تهران و تحمل ميكنند. ما هم تحمل ميكنيم، حالا اينكه به عنوان هنرمند و چهره موثر بخواهيم حرف بزنيم هم، تجربه نشان داده كه تاثيري ندارد. ميماند تحمل، كه تنها راه است فعلا و من فعلا در خانه ميمانم.