اشارات و تنبيهات
بقاي اين نوع سينما، فارغ از هر گونه نگرش منفعتطلبانه، مستلزم يك نگاه زمانهشناسانه و در عين حال تخصصي (در فرم و محتوا) و نيز مخاطبشناسي درست است. بايد در يك بازنگري واقعبينانه بپذيريم كه اين شيوه اكران تكسانسي و دو سه روز در طول هفته فقط دهان تعداد انبوهي از اين نوع فيلمسازان را ميبندد، ولي در درازمدت جواب نميدهد و نقشي جريانساز ايجاد نميكند. بايد چارهاي انديشيد و طرحي نو درانداخت، تا اين نوع سينما (با انتخاب بهتر و سنجيدهتر مضامين و قالب زباني خود) بهتر و بيشتر ديده شود.
3- براي جلوگيري از حرف و حديثها و انتقاداتي كه – به ويژه – در دوره اخير جشنواره داخلي فيلم فجر شاهدش بوديم، بهتر است از همين حالا فردي مجرب و كاربلد و آشنا با محيط سينما و مناسبات و آدمهايش كه از وجهه و اعتبار فرهنگي – هنري نيز برخوردار باشد به عنوان دبير دوره آتي انتخاب شود تا با فرصت و فراغت كافي بتواند روش و سياست مدبرانهاي را به كار بندد و جشنواره آبرومندانهاي را برگزار كند.
4- و نكته آخر اين است كه موسيقي را (چه ايراني و چه پاپ و زيرزميني) از اين وضعيت سردرگم و شلخته نجات دهيد و با اقتدار (نه مماشات و محافظهكاري) برايش شرايط اجرايي و رسانهاي مطلوب فراهم كنيد.
فعلا اين چند مورد دست به نقد را دريابيد، تا باز در فرصتي ديگر سفره دل بگشاييم.