پژوهشي درباره نزول قرآن3
آيتالله يدالله دوزدوزاني
استعمال قرآني: در مواردي تنزيل به معناي دفعي آمده و به كارگيري انزال و تنزيل در يك معنا در قرآن ميفهماند تفاوتي كه ميان آن دو قايلند، اساسي ندارد. مورد نخست«كل الطعام كان حلال بنياسراييل الا ما حرم اسراييل علي نفسه من قبل ان تنزل التوراة» در اين آيه تنزيل در مقام دفعي به كار گرفته شده، با آنكه مسلم است نزول تورات، دفعي و به صورت انزال است، چنان كه آمده: «و انزل التوراة و الانجيل » دومين مورد: در آيه ديگر است: «قل لو كان في الارض ملائكه يمشون مطمئنين لنزلنا عليهم من السماء ملكا رسولاً» ملائكه در آيه جمع است، از اين رو صفت (يمشون مطمئنين) جمع آمده، براي «ملكاً رسولاً» كه مفرد است، تنزيل آورده شده و حال آنكه آشكار است تدريج براي يك ملك بيمعناست و معناي انزال است. پس در اين آيه تنزيل به معناي انزال است، چنان كه در آيات ديگر مشاهده ميشود نزول فرشتگان را گاهي به تنزيل ياد كرده نه انزال، مثل«لو لا انزل عليه ملك» و «و لو انزلنا ملكا» سومين مورد: «و كيف أخاف ما أشركتم و لا تخافون أنكم أشركتم با... ما لم ينزل به عليكم سلطاناً» مقصود از «سلطان» حجت و برهان است كه معنا ندارد به نزول تدريجي باشد، زيرا با مقام و شأن آيه نميخواند. در چهارمين مورد نيز به معناي نزول يكباره است: «يسئلك أهل الكتاب أن تنزل عليهم كتابا ً من السماء»«لو نزلنا عليك كتاباً في قرطاسٍ...» از آن رو كه درخواست كافران، نزول مجموع كتاب نه به صورت آياتي جداگانه بود، مقصود از تنزيل، انزال است، چنان كه علامه طباطبايي ميگويد: «الآيات تذكر سوال أهل الكتاب، رسول ا... (ص) تنزيل كتاب من السماء عليهم [دفعه واحدة] حيث لم يقنعوا بنزول القرآن بوحي الروح الامين نجوماً». آشكار است كه درخواست منكران، نزول آيهاي دفعي و به يكباره بود، نه آيهاي تدريجي، از اين رو كشاف در اين باره ميگويد: «نزّل بمعني أنزل»خداوند به نقل از كفار ميفرمايد: «لن نومن لك حتي تفجر لنا من الارض ينبوعاً أو تكون لك جنة من نخيل و عنب.» معنا ندارد تفسير ينبوع يا تحقق جنت، تدريجي باشد، بلكه آيه و معجزه، دفعي و آني است، چنانكه در آيه هست: «قل انّ ا... قادر أن ينزل آية» قدرت خدا مطلق است و نميتوان گفت تدريجي است از اين رو بايد تنزيل در اينگونه آيات، به معناي انزال مطلق بدون قيد تدريجي باشد. علامه طباطبايي ميافزايد: برخي همچون ابنكثير- آيه را بدون تشديد خوانده اند؛ چنان كه بعضي تشديد «نزّل و ينزّل » را از باب تفعيل دانستهاند، تا بگويند آيات تدريجي يا آيات بسياري درخواست شد كه به تدريج فرو آيد (همچون نزول ملك، تفجير ينبوع، وجود جنت، اسقاط سماء، وجود بيتي از ذهب و فضه و نزول قرآن). اما بايد دانست نزول و تحقق همه يا هريك از اين آيات، به تدريج ممكن نبوده، وجود آن دفعي خواهد بود؛ چنان كه بايد در پاسخ به علامه طباطبايي افزود: تمامي آيات و معجزات مزبور درخواست نشدند، بلكه به قرينه وجود «أو» در آيات، يكي از آنها مورد درخواست بود، نه آيات بسياري كه پس از ديگري نازل شود. ششمين مورد آيهاي است كه ميفهماند نزول قرآن تدريجي است و تنزيل به معناي نزول دفعي به كار گرفته شده است: «و قال الّذين لولا نزّل عليه القرآنٌ جٌملة واحِدةً» كافران اعتراض داشتند چرا قرآن، مكتوب در الواح و به يكباره همچون تورات، بر پيامبر (ص) نازل نشد؟ چنان كه در آيه ديگر است: «يسئلك أهلٌ أن تٌنزّل عليهم كتاباً مِن السماء» از آيات برشمرده برميآيد تنزيل با انزال هم معنا بوده نميتوان پنداشت تنزيل به معناي تدريج است زيرا معنا ندارد گفته شود: لو لا نزّل عليه القرآن جملة واحدة في كتاب! ممكن است گفته شود: نزول تمامي قرآن به تدريج ميسر است، بدين گونه كه جبرييل از آغاز تا پايان قرآن را در يك مجلس نازل كند در اين صورت ميتوان گفت تنزيل به معني تدريج است، اما بايد گفت: نزول در زماني ممتد و در مجلس واحد انجام شده است و انزال است، يعني باز دفعي است. هفتمين مورد كه تنزيل و انزال به معناي هم به كار گرفته شده، آيه مائده است. مائده به معناي طبق طعام است و در آيه انزال و تنزيل براي درخواست مائده آمده است. درخواست يك چيز (مائده و طبق طعام) به انزال (نزول دفعي) و تنزيل (نزول تدريجي) نميتواند درست باشد؛ از اين رو فهميده ميشود كه در شش آيه پيشين، تفاوتي ميان انزال و تنزيل نيست. نكته ديگر اينكه در واقع علامه طباطبايي در ذيل آيه مائده از راهحلي كه بيشتر باور داشته تا تفاوت انزال و تنزيل را بپذيرد، عدول كرده است، چون ميفرمايد: «منزلها» بدون تشديد بهتر است، زيرا انزال بر نزول دفعي دلالت داشته، استعمال شايع تنزيل، در تدريج است، نه اينكه معناي آن چنين باشد.
پي نوشت: ادامه آنچه خوانديد با ترجمه عبدالله اميني تا آخرين روز ماه مبارك رمضان به صورت پاورقي منتشر ميشود.