دعواي جرايم نازيسم و كمونيسم
محمود فاضلي
برگزاري اجلاسي با عنوان «ميراث قرن 21 از جنايات رژيمهاي كمونيستي» در كشور استوني كه در نيمه دوم سال 2017 رياست ادواري اتحاديه اروپا را برعهده دارد به عنوان يكي از برنامههاي اين اتحاديه موجب جنجالهايي در كشور يونان شد. درگيري لفظي در مورد عدم شركت نمايندگان دولت چپگراي اين كشور در اين اجلاس به سوژه روز اين كشور تبديل شد. اعلاميه پاياني اين كنفرانس فقط توسط 8 كشور (استوني، ليتواني، لتوني، لهستان، كرواسي، مجارستان و اسلوواكي) به امضا رسيد. در متن اين اعلاميه تقريبا اشاره به جرايم نازيسم نشده بلكه جرايم كمونيسم مورد تاكيد قرار گرفته است. يونان رياست ادواري استوني را مورد انتقاد قرار داده و تاكيد كرده اين كشور فراتر از مسووليت و اختيارات خود عمل كرده است. وزير دادگستري اين كشور طي نامهاي به رياست ادواري استوني در اتحاديه اروپا، دعوت اين رياست از دبير كل حقوق بشر وزارت دادگستري يونان جهت شركت در اين اجلاس را رد كرد. در نامه اين وزير يوناني نسبت به تلاش جهت تشبيه كمونيسم با نازيسم در كنفرانس مورد نظر اعتراض شده و مخالفت كامل دولت يونان با منطق و ديدگاه كنفرانس مورد تاكيد قرار گرفته است. از ديدگاه اين مقام يوناني «نقش نيروهاي شوروي در پيروزي عليه نازيسم، آزادسازي اروپا از اردوگاههاي نازيستي و نجات از وحشت هولوكاست در اسناد تاريخي قيد شده است. نازيسم و كمونيسم هرگز نميتواند به عنوان دو طرف معادله وجود داشته باشد. سازماندهي اين كنفرانس بسيار مايه تاسف است.» از ديدگاه او بخشي از تاريخ عمدتا توسط برندگان نوشته ميشود. قائممقام وزارت دفاع يونان نيز مدعي است «جرايم نازيسم و كمونيسم را نبايد يكي تلقي كرد. نبايد تلاشي كه جهت تحريف و بازنگري تاريخ و تشديد كمونيسمستيزي در جريان است را تقويت كرد.»در جبهه مخالف دولت اين كشور، حزب محافظهكار نئودموكراسي يونان با انتقاد از تصميم وزير دادگستري، وي را به منزوي ساختن يونان در عرصه بينالمللي متهم كرد. حزب راستگراي «پوتامي» نيز طي بيانيهاي از اينكه يونان تنها كشور عضو اتحاديه اروپا است كه در كنفرانس رياست ادواري اتحاديه اروپا شركت نكرد انتقاد و از مرتكب شدن رژيمهاي كمونيستي به جرايم تاريخي سخن گفت. اما حزب كمونيست يونان معادل دانستن نازيسم با كمونيسم را ايدئولوژي رسمي اتحاديه اروپا خواند. به باور اين حزب چپگراي تندرو، كمونيسمستيزي بيسابقه كنوني كه توسط اتحاديه اروپا در حال اجرا است، در داخل از سوي چهار حزب پارلماني حمايت ميشود. در دهه 1930 با سه جريان سياسي در صحنه بينالملل روبهرو هستيم؛ دموكراسيهاي غربي، جبهه فاشيست و كمونيسم استاليني. ظهور هيتلر تمام تقسيمبنديهاي فرعي در سطح جهان را تحتالشعاع خود قرار داد و جهان را به متحدان و دشمنان خود تقسيم كرد. در آغاز دموكراسيهاي غربي مردد بودند كه بين فاشيسم و كمونيسم كدام يك را براي مقابله با ديگري انتخاب كنند. طبق بعضي از شواهد تاريخي، در سال 1941 پس از آنكه نازيها در حمله به شوروي چهره خود را نشان دادند، شوروي مجبور به همكاري با نيروهاي متفقين شد. ارتش سرخ شوروي با منابع فراوان از غرب، نه تنها در مبارزات به ارتش آلمان لطمه وارد كرد، بلكه ثابت كرد كه توانايي ارسال تعداد زيادي تانك به برلين را دارد و به استالين فرصتي داد تا مردم اروپاي شرقي را به سبك رژيم شوروي تحت سلطه خود درآورد. گذشته از صدها هزار تني كه به دلايل سياسي كشته شدند، ميليونها نفر از مردم عادي، از آلمان تا كره، توسط «آزاديخواهان» كمونيست تحت تجاوز، دزدي، تبعيد يا كشتار قرار گرفتند. بسياري از موفقيتهاي اوليه هيتلر ناشي از اقدامات خود استالين بود. در سال 1937، ارتش سرخ اتحاد جماهير شوروي به واسطه پاكسازي انبوهي از افسران ارشد، كه استالين نسبت به وفاداري آنان ترديد داشت، فلج شد. بسياري معتقدند خشونتهاي كمونيستهاي شوروي با نازيها همسان بود و حتي گاهي اوقات بيرحمي فرماندهان شوروي نسبت به افراد خودشان از قساوت نازيها هم پيشي ميگرفت.