سرقت يك مجسمه ديگر از سطح شهر تهران
سريالي كه ادامه دارد
علي مطلبزاده
يك نام تازه در ليست مجسمههاي به سرقت رفته از سطح شهر تهران در طول اين سالها جا خوش كرد؛ مجسمه برنزي «كودك» اثر محمد مروستي. همان مجسمهاي كه در حوالي ميدان ونك توسط سازمان زيباسازي شهرداري تهران نصب شده بود و سابقه ساخت آن به برگزاري دومين رويداد بهارستان در اواخر اسفند 95 برميگشت. با اعلام خبر ربوده شدن اين مجسمه در فضاي مجازي، بار ديگر ليست بلندبالايي مرور شد كه بعد از گذشت هفت سال هنوز تكليف آن مشخص نشده است. نخستينبار سال 89 بود كه خبرهاي مربوط به گم شدن مجسمههاي شهر تهران در رسانهها منتشر شد. شهريار، نخستين طعمه اين سرقتها بود. آنها كه از كنار اين مجسمه در مقابل تالار وحدت ميگذشتند، صبح روز 6 ارديبهشتماه 89 با سكويي مواجه شدند كه سرديس شهريار روي آن نبود. تنها دوماه بعد از اين خبر نوبت به مجسمههاي ديگري رسيد كه در سطح شهر نصب شده بود. بعدها اين سريال كامل شد و سرديس 14 چهره ديگر از خيابانهاي پايتخت سرقت شد؛ از مجسمه افرادي چون صنيع خاتم در پارك ملت، شريعتي در پارك شريعتي، مادر و فرزند در ميدان صنعت گرفته تا باقرخان در خيابان شهرآرا، ستارخان در خيابان ستارخان و مجسمههاي انتزاعي خانه هنرمندان. با سريالي شدن اين سرقتها، سريال گمانهزنيهاي متعدد در مورد دلايل اين سرقتها هم كليد خورد. انگيزههاي مالي با توجه به متريال به كار رفته در ساخت اين مجسمهها (برنز) تنها دليلي بود كه از سوي مسوولان اعلام شد. همان زمان از بررسي اين موضوع هم صحبت شد تا اميدواريهاي خالقان اين آثار براي حل اين پرونده بيشتر شود، اميدواري كه با اعلام خبر جديدترين سرقت مجسمه در پايتخت، رنگ باخت. خبر سرقت جديدترين مجسمه از سطح شهر تهران را اينبار يكي از اعضاي شوراي شهر تهران اعلام كرد. مجيد فراهاني همزمان با روز جهاني كودك پستي را همراه با عكسي از پاهاي به جامانده از مجسمه «كودك» در ميدان ونك منتشر كرد. بازتاب اين عكس در رسانههاي مجازي به حدي بود كه سيدمجتبي موسوي، سرپرست معاونت فرهنگي و هنرهاي شهري سازمان زيباسازي را مجبور به واكنش كند: «اين اثر متعلق به مجموعه مجسمههايي است كه ما در سازمان زيباسازي طبق برنامهريزيها و با هدف تعامل بيشتر با مخاطبان پياده در سطح شهر نصب كرده بوديم. اين مجسمه شامل 3 فيگور كودك بود كه در محور خيابان وليعصر نصب شد اما متاسفانه طي چند روز اخير يكي از اين مجسمهها به سرقت رفته است. » موسوي اينبار هم همان گمانهزنيهايي را داشت كه در سال 89 و همزمان با فراگير شدن سرقت مجسمهها آن را طرح كرده بود. او دليل سرقت اين مجسمهها را متريال برنز به كار رفته در ساخت آنها ميداند: «حدس ميزنيم كه مانند دفعات قبل اين اثر هنري به طمع ارزش مواد برنز و خام آن به سرقت رفته است. ما بررسيهاي لازم را انجام دادهايم و كاري كه به لحاظ اداري و حقوقي ميتوانيم انجام دهيم، تنظيم شكايتي براي ارايه به مراجع انتظامي است كه اين شكايت در دستور كار است و از آن پس مراجع انتظامي بايد آن را پيگيري كنند.» اما مسووليت اين مجسمهها و پيگيري سرقت آنها با كيست؟ براي صحبت از اين موارد باز هم بايد به سال 89 برگشت. همان زمان اعلام شد كليه مدارك و اطلاعات لازم درباره مجسمههاي سرقت شده به دايره حقوقي سازمان زيباسازي ارايه شده تا در مورد آن پيگيري قضايي صورت بگيرد. موسوي كه در آن زمان رياست اداره حجم سازمان زيباسازي شهرداري تهران را بر عهده داشت، ادامه اين روند را ناشي از پراكندگي مجسمهها در سطح شهر و عدم امكان نگهباني از آنها اعلام كرده بود. او با اشاره به همين موضوع وظيفه سازمان زيباسازي شهرداري تهران را سياستگذاري، مديريت، خريد و نصب آثار دانسته و وظيفه حفظ و نگهداري اين آثار را در حيطه اختيارات شهرداري مناطق اعلام كرده بود و گفته بود «معمولا براي هر مورد خاص يك پيمانكار دارند. » او خسارت مالي ناشي از اين سرقتها را از طريق همين پيمانكاران قابل جبران اعلام كرد و درباره خسارت معنوي اين آثار هم به ذكر غيرقابل جبران بودن آن بسنده كرده بود. حالا سرقت مجسمه كودك باعث شده تا موسوي در تازهترين صحبتهايش هم براي چندمينبار به چنين مواردي اشاره كند: «بديهي است كه ارزش هنري مجسمه بسيار بيشتر از مواد خام آن است و قيمت برنز خام آن چشمگير نيست اما متاسفانه ما همچنان شاهد اين اقدامات هستيم. » او با اشاره به وظيفه سازمان زيباسازي درباره اين اتفاقات توضيح داد: «طبيعتا مسووليت ما اين است كه در حوزه هنرهاي شهري اقداماتي را انجام دهيم و بر اساس نياز شهروندان آثار هنري را وارد فضاي شهر كنيم زيرا اين ازجمله حقوق مردم و شهروندان است. زماني كه آثار هنري وارد فضاي شهر ميشوند، از اختيار و حيطه نظارت ما خارج ميشوند و به اموال عمومي شهر ميپيوندند لذا ما اقدام خاصي در اين راستا نميتوانيم داشته باشيم. » او از منطقي نبودن پيشنهاد نظارت بر اين مجسمهها به وسيله دوربين يا نگهبان گفته و افزايش حساسيتهاي مردمي نسبت به اين آثار را به عنوان بهترين راهحل اعلام ميكند: «منطقي نيست كه ما براي هر اثر هنري يك دوربين يا نگهبان بگماريم لذا من فكر ميكنم كه لازم است حساسيت بيشتري را از سوي مردم نسبت به آثار هنري داشته باشيم تا كسي به تخريب و سرقت آثار نپردازد. به اين معنا كه كاملا مشخص است يك هنرمند در حال نصب يا ترميم يك مجسمه است يا يك سارق در حال تخريب و سرقت مجمسه و مردم ميتوانند به راحتي چنين مواردي را گزارش كنند. البته اميدواريم كه توجه بيشتري را نيز از جانب كساني كه عهدهدار امنيت فضاي شهر هستند، در اين خصوص شاهد باشيم. » اين اميدواري حالا خودش يك كودك هفت ساله است.