• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3925 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۸ مهر

حاشيه‌هاي جذاب يك همايش(1)

علي شكوهي

روز يكشنبه 16 مهرماه در سالن قلم كتابخانه ملي در همايشي شركت كردم كه براي بزرگداشت آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني و نقش وي در جايگاه فرماندهي جنگ تحميلي يا همان دفاع مقدس تشكيل شده بود. اين همايش را «انجمن انديشه و قلم» با همكاري خانواده آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني برگزار كرد و در تداوم جلساتي بود كه قبلا درباره دفاع مقدس طراحي و برپا شده بود. براي امثال ما كه جوان نيستيم و اينگونه جلسات را زياد ديده‌ايم، محتواي اينگونه گردهمايي‌ها نبايد خيلي جذابيتي داشته باشد اما واقعيت اين است كه اين همايش براي بنده جذاب بود و در بيان و زبان سخنرانان مطالبي را درباره آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني شنيدم كه قطعا براي درك ابعاد وجودي اين شخصيت بزرگ انقلاب به آنها نياز داشتم. اجازه بدهيد برخي از حاشيه‌هاي اين همايش را با محوريت مباحثي كه برايم شنيدني آمدند، بيان كنم.
هاشمي اسطوره بود؟
در ابتداي همايش خانم عظيمي (مديرعامل انجمن انديشه و قلم) در سخناني به معرفي اين انجمن پرداخت و درباره آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني تاكيد كرد كه ما قصد نداريم از ايشان يك اسطوره بسازيم. بعد از ايشان خانم بروجردي (رييس كتابخانه ملي) در سخناني به اين نكته پرداخت و گفت ما هم نمي‌خواهيم از آيت‌الله هاشمي يك اسطوره بسازيم اما او اسطوره است. اين سخن بروجردي قابل تامل است زيرا اسطوره را كسي نمي‌سازد بلكه اسطوره‌ها با نشان دادن صلاحيت‌ها و توانايي‌ها و قدرت ابتكار و تصميم‌گيري و حضورشان در صحنه‌هاي حساس تاريخ يك ملت، اسطوره مي‌شوند و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني چنين بود. امروز همگان حتي مخالفان او كه با موضع ضدهاشمي سعي در بزرگ كردن خودشان دارند، اذعان به بزرگي شأن و شخصيت ايشان دارند. بدون ترديد نام هاشمي در كنار همه قهرمانان اين ملت زنده خواهد ماند و تاريخ جمهوري اسلامي بدون نام «هاشمي» قابل نوشتن نيست.
فرمانده جنگ يا صلح؟
سخنان فاطمه هاشمي با پاسخگويي به يكي از فرماندهان سپاه همراه بود. او كه معمولا در هنگام سخن گفتن از پدر متاثر مي‌شود و اشك مي‌ريزد، در پاسخ به اين سخن كه «آيت‌الله هاشمي فرمانده جنگ نبود» به صراحت گفت كه بله، پدرم فرمانده صلح بود. او تاكيد كرد كه ايشان از جنگ متنفر بود و از همان ابتداي تعيين شدن به عنوان فرمانده جنگ در فكر صلح بود. وي با بيان خاطراتي از آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني اعلام كرد كه حتي در نخستين جلسه ديدارش با امام بعد از تعيين ايشان به فرماندهي نيروهاي مسلح به خود امام هم گفت كه من در جست‌وجوي راهي هستم كه با عزت به اين جنگ خاتمه دهم و اين سخني بود كه خودم هم بارها از زبان آيت‌الله هاشمي شنيده بودم.
تعبير «فرمانده صلح» بودن آيت‌الله هاشمي شايد به مذاق برخي خوش نيايد و همين را بهانه حمله به ايشان كنند اما سردار علايي (فرمانده نيروي هوايي سپاه در دوران دفاع مقدس) در همين همايش توضيح داد كه در سال 62 و در هنگامي كه آيت‌الله هاشمي تازه از سوي امام خميني به اين مسووليت گمارده شد، ايشان در جلسه با سران سپاه و ارتش تاكيد كرد كه شما در يك عمليات نظامي بزرگ به پيروزي برسيد آنگاه من جنگ را با عزت تمام مي‌كنم. سردار علايي بيشتر توضيح داد كه جنگ نمي‌تواند مطلوب باشد و هيچ ملتي هم نمي‌تواند براي هميشه بجنگد بلكه عقل سياسي حكم مي‌كند كه ما براي پايان جنگ هم برنامه داشته باشيم و آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني از نادر مسوولاني بود كه براي اين مساله هم برنامه و فكر و دغدغه داشت.
مديريت توامان جنگ و ديپلماسي
دكتر ظريف در اين جلسه به درس‌هايي اشاره كرد كه از آيت‌الله هاشمي در زمان جنگ آموخت؛ در حالي كه در آن زمان يك ديپلمات تازه‌كار بود. وي گفت درس اول اين بود كه ما بايد خود را فداي انقلاب و نظام و كشور و مردم بكنيم نه اينكه همه‌چيز را قرباني خودمان بكنيم. درس دوم اين بود كه بايد شجاعت داشت اما شجاعت به معناي تندروي نيست و چه بسا در شرايطي قرار بگيريم كه رفتن به سمت صلح و خاتمه جنگ به شجاعتي بيشتر از جنگيدن نياز داشته باشد. تمام سخنان دكتر ظريف به تشريح و تبيين و ذكر مستندات همين درس‌ها در مواضع و عملكرد آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني گذشت. وي نكاتي را درباره تدبير آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در هنگام تدوين قطعنامه 598 و مذاكرات بعد از اتمام جنگ بيان كرد و از نامه‌نگاري شجاعانه ايشان با صدام سخن گفت كه منجر به تاييد همه مطالبات ما از سوي صدام شد و اينكه با مديريت ايشان، دبيركل سازمان ملل در نهايت عراق را طرف شروع‌كننده و متجاوز جنگ تحميلي معرفي كرد.
مرد ديپلماسي پنهان
در بخشي از همايش يك ميزگرد برگزار شد كه در آن معيري، فريدون وردي‌نژاد و سردار علايي شركت داشتند. سخنان وردي‌نژاد براي همگان تازگي داشت. او كه يكي از چهره‌هاي ديپلماسي پنهان دوران جنگ و از مطلعان حاضر در ماجراي مك‌فارلين است، كمتر در اين باره سخن گفته است و به همين دليل اظهاراتش را بايد جدي گرفت. او تاكيد كرد كه هاشمي در مقطعي به اين نتيجه رسيد كه بايد ديوار تحريم تسليحاتي ايران را شكست و با استفاده از مشكلات امريكاييان در لبنان، يك برنامه مذاكره پنهان با آنان را برنامه‌ريزي كرد تا هم حقوق مبارزان لبناني را تامين كند و هم براي تهيه سلاح مورد نياز در جنگ و انجام عمليات نظامي موفق برنامه‌ريزي كرده و هم بخشي از مشكلات امريكاييان در لبنان (از جمله گروگان‌هاي امريكايي) را حل كند. وردي‌نژاد شايد براي نخستين بار بيان كرد كه ما سپاهي‌ها با انجام اين مذاكرات مخالف بوديم مگر امام آن را دستور دهد كه داد. او به خاطره ديدارشان با امام و حمايت ايشان از برنامه مذاكرات پنهان هاشمي با امريكاييان هم اشاره كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون