حاميان با جيره و مواجب ترامپ
سيد علي ميرفتاح
يك كاريكاتور ديدم كه نشان ميداد زير پوست و پيراهن ترامپ، هيتلر زندگي ميكند. هيتلر موجود خطرناكي بود. آتشي به پا كرد كه ميليونها نفر- بيخود و بيجهت- در آن سوختند. اما الحق والانصاف باهوش بود، كاريزما داشت و از هنر و ادبيات سر درميآورد. سخنرانيهاي هيتلر را يك بار ديگر بشنويد، متنهايش را بخوانيد، نقشههايش را مرور كنيد، هيچ كدام از اينها نميتواند از ذهن موجودي كودن و ديوانه بيرون آمده باشد. باقي جنگافروزان جهان نيز زيرك و هوشيار بودند و ميتوانستند در نفوس مردم تصرف كنند. ما يك چنگيزخان ميگوييم و او را به خونخواري متهم ميكنيم و ميگذريم و غافليم از كار بزرگي كه او كرد. در قرن هفتم مغولها نهتنها ايران به آن عظمت را تصرف كردند بلكه از ديوار چين گذشتند و كشور به آن بزرگي را گرفتند. كاري كه مغولها كردند فراتر از قدرت اسب و شمشير بود و سزاوار است با دقت و حوصله بنشينيم و استراتژي و تاكتيك آنها را بازخواني كنيم. هيتلر نهتنها آلمانيها را به جنگ با دنيا متقاعد كرده بود بلكه فرهيختگان و فيلسوفان و دانشمندان و كشيشان را نيز زير بليت خود آورده بود. از يك جايي به بعد كارش به خنس خورد و پشت سر هم بد آورد وگرنه او حتي قاپ تركها و ايرانيها و افغانها را نيز دزديده بود. همين «هاي هيتلر» را دستكم نگيريد. خيليها، نه آدمهاي معمولي، بلكه دانايان و حكيمان شيفته كف دست او شده بودند و بلانسبت آن را با «يد بيضاي» موسوي مقايسه ميكردند. اشتباه نكنيد. من از هيتلر ستايش نميكنم. نه از او كه از هيچ جنگافروزي ستايش نميكنم. اما منكر زيركي و هوشياري و قدرت و نفوذ كلام او هم نميتوانم بشوم. زيركي و هوشياري و قدرت و نفوذ كلام دقيقا همان چيزهايي هستند كه دونالد ترامپ فاقد آنهاست و مقايسه او با چنگيز و هيتلر و موسوليني و آتيلا و غيره نه فقط جفا به آنهاست كه به نوعي بالا بردن سطح و منزلت ترامپ است. هيتلر وقتي حرف ميزد تا شعاع چند كيلومترياش، طرفدارانش توي دل قند آب ميكردند اما ترامپ كه حرف ميزند همان دور و بريهاي نزديكش هم خجالت ميكشند و فيالفور در پي رفع و رجوعش برميآيند. كاري كه ديشب تيلرسون كرد مالهكشي روي لحن و محتواي حرف ترامپ بود و ميشد فهميد كه جلوجلو دفع مقدر كرده و ميخواهد تا حد ممكن ضرب بيپروايي و آداب ناداني رييسش را بگيرد. ترامپ احتمالا رفقا و متحداني هم دارد. هيچ بعيد نميدانم كه چند نفري با او حال كنند و رفتار و گفتار و پندارش را دوست داشته باشند. اما اين دوست داشتن بيش از اينكه به قدرت كاريزماتيك او برگردد- كه به نظرم مطلقا فاقد آن است- به اين برميگردد كه او از خودش سلبريتي ساخته و با ادا و اطوار ويژه مورد توجه عمومي قرار گرفته. معدودي از مردم هم همان طور كه هنرپيشهها را دوست دارند، ترامپ را هم دوست دارند... اما اين وسط نبايد از «منافع» و انگيزههاي شخصي غافل شد. گاهي در شبكههاي ماهوارهاي ميبينيد كه بعضي از رجال باسواد و سياستدان و آشنا به مناسبات دنيا ميآيند و خيلي صريح و بيواهمه از ترامپ دفاع ميكنند و حرفها و سياستهاي او را توجيه منطقي ميكنند. بحث ترامپ جهاني است و به جهت- صرفا- ضديت با جمهوري اسلامي نيست كه مردم درباره او موضع ميگيرند. اينقدري كه اروپاييها از دست امريكا عصبانياند، ايران عصباني نيست. لااقل جنس عصبانيت آنها با عصبانيت ما فرق دارد. ما نزديك چهار دهه است كه با امريكا در ستيزيم و پس از گذشتن از مراحل كارتر، ريگان، بوشها، كلينتون و اوباما به ترامپ رسيدهايم. در حالي كه اروپا و امريكا مدتهاي مديد است كه با هم شريكند و در جاهايي از دنيا متحد همند. اروپاييها آقايي نسبي ايالات متحده را پذيرفتهاند، به همين دليل عصبانيترند. نه فقط حاكمان اروپا كه روشنفكران و برخي مردم عادي هم از ترامپ عصبانياند و در تظاهرات ضد امپرياليستي شركت ميكنند. ضديت با ترامپ حتي در جغرافياي ايالات متحده هم ديده ميشود. با اين حال اگر ميبينيد چند نفر از كارشناسان ايراني شبكههاي ماهوارهاي خود را حامي ترامپ نشان ميدهند و از سياست و كياست او دفاع تمامقد ميكنند، دليلش را بايد در موضوعات فرامتني دنبال كرد« چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد». اين غرض ميتواند كينهاي باشد كه عدهاي از جمهوري اسلامي دارند. كينه چنان چشم و دل را كور ميكند كه نميگذارد بديهيترين امور به رويت برسند. اما غير از كينه روابط مالي را هم بايد در نظر گرفت. گاهي آدميزاد از بد حادثه در جايي شاغل ميشود و از دست كساني حقوق ميگيرد و به خدمت سازماني درميآيد كه مجبور است حتي از خليج عربي ترامپ حمايت كند و براي دروغهاي تاريخياش توجيهات عجيب و غريب بتراشد. خدايا عاقبت همه را ختم به خير كن و مگذار تا در پيچ و خم معاش، ظالمان بر ما مسلط شوند و زبان و قلممان را در اختيار بگيرند و در ميانسالي و پيري مجبورمان كنند تا پا روي حق بگذاريم و از ابلهي چون ترامپ حمايت كنيم.