آزمون رسانهاي زلزله
جلال سميعي
۱- زلزله كرمانشاه و فراگيري عجيب خبرها و عكسها و واكنشها در نظام رسانهاي، يك نقطه عطف و آزموني مهم براي همگان بود؛ ايران ما هميشه در معرض بحرانها و حوادث طبيعي و غيرطبيعي بوده است و ما تجربه بلا زياد داريم؛ همه ما هم ميدانيم كه زلزله و سيل و ريزگرد و... رهايمان نخواهند كرد.
۲- موضوع اصلي يادداشت امروز اما ذكر مصيبت ديگري است؛ اشاره تكراري به اين قصه كهنه كه اگر وجود تجارب مديريت بحران و تدابير بلندمدت براي پيشگيري يا بهبود خطرها در ابهامي هميشگي است، جاي خالي مفاهيم «مديريت رسانهها در بحران» و تجربه رسانهاي و ارتباطي سازمانها و مردم، در هر فاجعه بيشتر به چشم ميآيد.
۳- ايران نه در داشتن رسانههاي چاپي و الكترونيك، كمسابقه است و نه در بحران؛ اما به نظر ميرسد جامعه ما در سطوح مختلف مديريتي و فرهنگي در مواجهه با بحران بلاتكليف است؛ در آبان امسال شبكههاي اجتماعي آنلاين از صداوسيما در سرعت و حجم انتشار تصاوير و خبر از مناطق زلزلهزده پيشي گرفتند؛ بسياري از برندهاي تجاري و شخصي در رسانههاي خود به هر شكلي تلاش كردند كمكي كنند؛ افراد مرجع و تاثيرگذار، مستقل از هلالاحمر و ارتش و ديگر سازمانها در گردآوري وسايل و پول تلاش كردند و از همه مهمتر و عجيبتر، احساس وجود سطحي از بياعتمادي در ميان مردم، نسبت به سازمانهاي رسمي و افراد مشهور، نوتر و پررنگتر از قبل بود.
۴- زلزله كرمانشاه آزموني بزرگ براي رفتار رسانهاي همه جامعه بود؛ از واكنش افراد كليدي حكومت و دولت، تا سطح اطلاعرساني صداوسيما و ميزان احساس تكليف مستقيم افراد، براي رفتن به آن مناطق و ادبيات واكنشها و وزن تاثير برندهاي تجاري و ورزشي و هنري و...؛ با اين همه، پسلرزههاي اصلي همه اين واكنشها در ايران ادامه خواهد داشت؛ شكلي تازه از تجربه همدردي و ياري و نيز مشاركت رسانهاي در بحران؛ آيا بياعتمادي در ايران، با وجود اين همه ابزار و دلايل شفافسازي، همچنان تكثير خواهد شد؟