رونق دوباره
سيدعلي ميرفتاح
رفقا خبر دادند كه همين روزها روزنامه «سازندگي» به سردبيري محمد قوچاني منتشر ميشود. قدمش مبارك. هر روزنامهاي كه بتواند فضاي بيرمق روشنفكري را جان ببخشد و در رگهاي خشكيده دكههاي مطبوعات خون تازه بدواند حضورش مبارك است و بايد كه براي توفيق و تداومش دعا كنيم. بازار مطبوعات كساد شده و «دكان روزنامه» از رونق افتاده. از زمين و آسمان، بلا و بيمهري بر مطبوعات باريدن گرفته و اين حرفه و شغل را ضعيفتر و نحيفتر از قبل كرده. تعبير دردمندانه انوري درباره روزنامهنگاران هم مصداق دارد: «هر بلايي كز آسمان آيد، گرچه بر ديگري قضا باشد/ بر زمين نارسيده ميگويد، خانه انوري كجا باشد؟» به يك اعتبار، هر اتفاقي كه در علم و تكنولوژي و سياست و رسانه افتاد، تير و تركشش به مطبوعات خورد و بازارشان را سرد كرد و... اما «دائما يكسان نباشد حال دوران غم مخور.» به نظر ميرسد شهروندان دهكده جهاني از بعضي جهات سرشان به سنگ ابتذال و دروغ خورده و دارند تصميم ميگيرند كه به شكلي آبرومندانه به «روزنامه» برگردند و با «كاغذ» آشتي كنند. خدا را شكر بازار كتاب رونق گرفته و رقباي كاذب و مجازي عقب نشستهاند. روزنامهها هم اينطوري كه خبر ميرسد، دارند تكاني ميخورند و جاي اختصاصيشان را در دكه، مهمتر از دكه، در سبد فرهنگي ملت پيدا ميكنند. از داغي بازار روزنامه در دنيا، مختصر حرارتي هم به «اينجا» رسيده است. اينجا هم در مردم رغبتي به روزنامه خواندن و روزنامه خريدن پيدا شده و كمكم دارند از تلگرام و اينستاگرام كم ميكنند و بر روزنامه و مجله ميافزايند. شواهد و قرائن بسياري هست كه روزنامهها عنقريب از اين كرختي و بيحالي درميآيند و شكوه و عظمت سابق را به دست ميآورند. به دست هم نياورند، لااقل دور را از خبرسازان بيبته فضاي مجازي ميگيرند. لذا حضور روزنامهنگاران باتجربه و خوشقلم فرصت مغتنمي است تا در اين بازار، رقابتي مثبت و سازنده پديد آيد و مردم به دكه كه برسند پا شل كنند و عكسها و تيترها را ببينند و بحث كنند و خوراك فكري و فرهنگيشان را از روزنامه تامين كنند؛ نه از جاي ديگر. در بازار مطبوعات، هيچكس جاي ديگري را تنگ نميكند. هر حضوري كمك ميكند تا ديگران هم ديده شوند و تكاني بخورند و بازاري پيدا كنند. جا براي همه هست. احزاب بايد با روزنامههاي پروپيمان به عرصه بيايند و دموكراسي را روي كاغذ و به شكلي حرفهاي مشق كنند. روزنامهها را دستكم نگيريد. از دل همينهاست كه روشنفكران نسل بعد و مديران سياسيِ تازهنفس سر بيرون ميآورند.