قطعكن
مهدي استاد احمد
شعر طنز
مسوول پمپ بنزين/ ديدم در التهاب است
از عيب و نقصي انگار/ در رنج و در عذاب است
گفتم بپرسم از او /از چي در اضطراب است
پرسيدم از وي و گفت/ «آن قطعكن خراب است»
ديدم عجب كلامي/ جمله چقدر ناب است
در اكثر موارد/ اين بهترين جواب است
هر جا امور جاري/ ناجور و ناصواب است
هر جا كه نظم و قانون/ واهيتر از سراب است
هر جا كه دزدي و رانت / بي حد و بيحساب است
اين است علت آري!/ «آن قطعكن خراب است»