آزادي، برابري، عرفان
حسين راغفر
استاد اقتصاد
از نظر شريعتي زندگي سراسر مبارزه است و اين مبارزه از استثمار انسان از انسان آغاز ميشود. ثروتاندوزي و سرمايهداري استثمار را ميآفريند. خشمي در آموزههاي او نسبت به مظالمي كه بر انسانهاي مظلوم روا داشته شده وجود دارد. ميكوشد انسانها را به كارسازان جهان خود بدل كند. اما اغلب مردم قرباني نظامهاي خودكامه و سياستهاي اجتماعي و اقتصادي هستند. دولتهاي خودكامه و اصحاب قدرت و ثروت دوست ندارند كه فرودستان سخن از آزادي و برابري كنند و توزيع نابرابر داراييها را مورد پرسش قرار دهند و خواهان شركت در فرآيند سياسي شوند. شريعتي كوشيد تا با آگاهيبخشي به ويژه به طبقات مياني جامعه آنها را قادر كند جهاني را كشف كنند كه متعلق به خود آنهاست نه متعلق به طبقه مسلط. او متاثر از جريانهاي گوناگوني است اما مهمترين آنها خاندان اهل بيت(ع) به ويژه امام علي (ع) هستند. از ديگر شخصيتهاي موثر بر شريعتي ابوذر است. ابوذر براي شريعتي نماد مبارزه با استضعاف است؛ لذا ابوذر با ثروتاندوزي كه ريشه همه استضعافهاست ميجنگد. شريعتي سرمايهداري ايراني را نوعي بورژوازي اروپايي قرن هجدهمي تصوير ميكند كه البته هيچگونه نسبتي هم به آن ندارد چون بازار امروزي متكي بر سرمايهداري وابسته است. شريعتي را ميتوان با سهگانههايش شناخت؛ زر و زور و تزوير و با سه ويژگي معرفي كرد: آزادي، برابري، عرفان.