سياستهاي ستيزهجويانه
الياس حضرتي
نيازي به تيزهوشي سياسي نيست تا دريابيم حاكمان خام و جوان و ماجراجوي عربستان، فريب امريكا و اسراييل را خوردهاند و وارد بازي خطرناكي شدهاند. براي اينكه بدانيم در حجاز چه ميگذرد همين سرخط خبرها كافي است. اين لحن حرف زدن، اين بيادبي سياسي، اين گستاخي قبيلهاي كه در رياض رايج شده، ما را به ياد داستانهاي صدر اسلام مياندازد و افرادي چون ابوجهل و اميه و بتپرستان سرمايهدار را برايمان تداعي ميكند. پيداست كه اينها چيزي از مناسبات سياسي دنياي جديد نميدانند و هنوز نتوانستهاند عادتهاي جاهلانه قومي – قبيلهاي را كنار بگذارند و به اقتضائات ديپلماتيك تن بدهند. معني اصلي جهالت نيز «تعصب» كوركورانه از باورهاي غيرعقلاني است. همين تعصب و تكيه بر پندارهاي غلط است كه به حاكمان عربستان اجازه جنگ و خونريزي ميدهد و دست آنها را در يمن باز ميگذارد. چند روز پيش كه يمنيهاي خسته از جور و ستم عربستان، موشكهاي انتقام خود را به مطار رياض نشانه رفتند، عصبيت آل سعود نگذاشت كه حاكمان آلسعود حقيقت اين انتقام را ببينند و صداي خشمآلود يمنيها را بشنوند. در عوض با امريكا و اسراييل همصدا شدند و موشكها را به جمهوري اسلامي ايران نسبت دادند و همه جا با صداي بلند تكرار كردند كه اين موشكها را – مستقيم و غيرمستقيم – ايران شليك كرده است. چند روز بعد خبرگزاريهاي معتبر اعلام كردند كه برخلاف ادعاي رياض موشكها كرهاي بودند و رزمندگان يمن آنها را از كره شمالي خريده بودند. معذلك هيچكدام از آنها كه ايران را متهم كرده بودند، حرف خود را پس نگرفتند و موضع جنگافروزانه خود را اصلاح نكردند. بلكه برعكس بيشتر از قبل و با صدايي بلندتر بر طبل جنگ و دشمني كوبيدند. وليعهد خودكامه عربستان در وضعيت نابساماني گير كرده است. از يكسو با بحران مشروعيت دست به گريبان است و مجبور است با بگير و ببند و زور اسلحه منتقدين خود را ساكت كند و از سوي ديگر موقعيت بينالمللياش به خطر افتاده است. امروز جهان اسلام به حاكمان سرزمين حجاز بياعتماد است. البته بعضي حاكمان منطقهاي حجازيها را ميدوشند و در قبال وعدههاي واهي، چشم به پول آنها دارند. اين پول تا يكجا جادهصافكن سياستهاي ستيزهجويانه بنسلمان است، اما معلوم نيست بتواند وفاداري خاورميانه را براي مدتي طولاني و در وضعيتهاي بحراني بخرد و ضميمه مايملك آلسعود كند. اروپا و امريكا هم اگر كسي تا الان نفهميده كه جز به منفعت خود به چيز ديگري فكر نمي كنند، احتمالا از اين به بعد هم نميفهمد. شايد كسي كه به منطقه و دنيا آشنا نباشد چنين بپندارد كه عربها به پشت گرمي حمايتهاي امريكا و قولهاي اسراييل و مستظهر به كمك كشورهاي منطقه، چنين درشت سخن ميگويند و جنگ ميطلبند و علنا از تروريسم دفاع ميكنند، اما مناسبات دنيا پيچيدهتر از آن است كه عربستان بتواند به آرزوهاي متوهمانه خود برسد. با زور و تهديد بعيد است پسر سلمان بتواند ايدههاي خطرناكش را عملي كند. پول حلال مشكلات است اما نه تا آنجا كه بخواهند منطقهاي را بلكه جهاني را به آشوب بكشند. طبيعي است كه اينها از دست ايران عصباني باشند. ايران همه سياستها و دسيسههاي عربستان و همپيمانانش را نقش بر آب كرده است. داعشي كه با پول و اسلحه سعودي ساخته شد امروز به پايان خود رسيده و امريكاييها مجبور شدهاند كه با هزار حيله و ترفند داعشيها را از منطقه خارج كنند. در يمن هم تيرهاي عربستان به سنگ خورده. عربستان چه در دوره قبل و چه در شرايط فعلي بسيار سعي كرد تا ديپلماسي ايران را با بحران مواجه سازد. فراموش نكردهايم كه وزير خارجه سابق عربستان آسيمهسر به وين رفت تا جلوي توافق هستهاي را بگيرد. اما خدا را شكر با زيركي و هوشياري، ديپلماتها و نظاميهاي جمهوري اسلامي كار خود را پيش بردند و ماموريت خود را به بهترين وجه به انجام رساندند. همين امر باعث عصبانيت خاندان تازه به دوران رسيده سعودي شده. اما همان حرفي را كه حدود 40 سال پيش شهيد بهشتي به امريكا گفت، امروز ميتوانيم به شاهزاده سعودي بگوييم. عصباني باش و از اين عصبانيت بمير.