سينا قنبرپور
شايد اگر تشكلهاي مردمنهاد خوزستان در چگونگي مهار گرد و غبار اين منطقه و نظارت بر هزينهكرد بودجه ۳۰ميلياردتوماني آن مشاركت ميكردند، امروز با 900هزار تا يك ميليون و ۱۲۵هزار اصله نهال خشكيده در جنوبشرق اهواز مواجه نميشديم. پرسش اينجاست در شرايطي كه مردم خوزستان پيدرپي نفسشان از خاك به تنگ ميآيد و تاب تحمل ادامه اين وضعيت را ندارند چگونه ميتوان از خطا در اجرا جلوگيري كرد تا راهكارهايي كه براي اثربخشي نيازمند صرف زمان قابل توجهي است، شكست نخورد. اين در حالي است كه هيچكس در خوزستان به طور دقيق نميداند چند تشكل مردمنهاد در حوزه محيط زيست مجوز فعاليت دارند و چند تشكل فعال هستند. براساس يك روايت آن دسته از «ان.جي.او»هاي محيطزيستي كه در فرمانداري «ثبت سيستم» شدهاند بيشتر از ۲۰ تشكل هستند. اما مسوولان استاني تعدادي ان.جي.اوهاي محيط زيستي خوزستان را بين ۳۰ تا ۳۵ تشكل عنوان ميكنند. ابتداي امسال و در جلسه شوراي هماهنگي تشكلهاي خوزستان نيز تعداد «ان.جي.او»هاي محيط زيستي ۵۳ تشكل عنوان شدهبود. در عين حال براي تهيه اين گزارش از مجموع فهرستي كه خوزستان را داراي ۱۲ تشكل محيط زيستي معرفي كرده بود و سازمان حفاظت محيط زيست آن را در اختيار ما قرار داده بود فقط ۳ تشكل به تلفنهاي اعلامي در آن فهرست پاسخ دادند. اين در حالي است كه سازمان حفاظت محيط زيست طي چهارسال گذشته به ساماندهي تشكلهاي محيط زيستي و مشاركتهاي مردمي پرداخته است. چه يك تشكل و چه چندين تشكل در خوزستان در حوزه محيط زيست فعال باشد، تا چه اندازه در مهار گرد و خاك و آسيبهاي آن مشاركت ميكند يا در تصميمگيريها و تصميمسازيها تاثيرگذار است؟
خوزستان چه وضعي دارد كه نيازمند تشكلها باشد؟
گرچه اينك كه اين گزارش را ميخوانيد بودجه سال ۱۳۹۷ در پي آنكه كلياتش در مجلس راي نياورد در هالهاي از ابهام قرار گرفته است اما با دستور مقام معظم رهبري مقرر شده بود ۱۵۰ميليون دلار از محل صندوق توسعه ملي براي مبارزه با گرد و خاك خوزستان درنظر گرفته و تخصيص داده شود؛ چگونه ميتوان از اثربخشي تخصيص چنين بودجهاي اطمينان حاصل كرد و مردم خوزستان را بيش از اين به صبوري و توكل به خدا براي بارش دعوت نكرد. ماجراي ريزگردهاي خوزستان يكسال قبل درچنين روزهايي به نقطهاي رسيد كه قطع برق و آب استان را منجر شد. زندگي متوقف شد و فقط مردم زنده بودند. كار كه به اينجا رسيد و وزراي دولت و خود رييسجمهور هم راهي خوزستان شدند، بودجههاي ويژه هم تخصيص دادند. اما خوزستان از چه زماني گرفتار اين بلا شد؟ قديميترها خوب به خاطر دارند كه خوزستان هميشه با باد و خاك مواجه بوده است. سالهاي ۵۴ تا ۵۶ براي كنترل ماسهباديهاي اطراف جاده اهواز – انديمشك كه عملا تردد در اين جاده را مختل ميكرد و مسير را مدفون، طرحهاي مهار بيابان اجرا كردند. سازمان آب و برق خوزستان سيستمهاي امريكايي «مقرهشو»يي داشت زيرا گرد و خاك روي مقرهها و ساير ادوات ايستگاههاي برق مينشست و موجب حوادثي از جمله قطع برق ميشد. پرسش اين بود كه چرا سال گذشته در بهمن كار به آنجا رسيد كه تيمهاي مقرهشويي از ساير استانها به خوزستان گسيل شد؟ اما اين فقط يكي از پرسشهاي مطرح درباره آنچه بر خوزستان گذشت، است. ازميان پرسشهاي فراوان درباره آنچه منجر به زندگي سخت كنوني در خوزستان شده مطرح ميشود، ميتوان به اين سوال اشاره كرد كه چه شد كه خوزستان مغلوب خاك شد؟براي پاسخ به اين پرسش كه چرا خوزستانيها كه با باد و خاك آشنا بودند و نهادهايي مثل سازمان آب و برق خوزستان كه به خوبي آسيبهاي باد و خاك را ميشناخت در بهمن ۹۵ مغلوب شدند بايد به آنچه بر خوزستان رفته و مرور تاريخ چند دهه اخير به ويژه بعد از جنگتحميلي پرداخت كه از حوصله اين نوشته خارج است. اما قدر مسلم خوزستان تا اوايل دهه ۸۰ با باران خاك مواجه نبود. باد و خاك داشت اما با باران خاك كه اين روزها ريزگرد يا گرد و غبار ناميده ميشود مواجه نبود. نكته ديگر اينكه در اين گزارش به معضل گرد و غباري كه ريشه در كشورهاي همسايهمان دارد نميپردازيم و صرفا ميخواهيم به نقش و جايگاه تشكلهاي مردمنهاد برسيم. براي همين نيم نگاهي به وضعيت جغرافيايي خوزستان مياندازيم كه اين استان به عنوان استاني كه پرآبترين و مهمترين رودخانه كشور را در خود دارد چه وضعيتي داشته و دارد.
جلگهاي پرآب در ميان بيابانها
پايان مسير پر پيچ و خم «كارون» به دشتهايي ميرسيم كه در آن كشاورزي انجام نميگرفته و سرريز آب رودخانه آن را تغذيه ميكرده است. تالابهاي فصلي و تالاب شادگان. از وقتي سياستگذاران براي مهار رودخانه كارون بتن روي بتن، سد ساختند نفس كارون كه به اهواز ميرسيد ديگر رمقي نداشت كه بخواهد دمي به روح اين تالابهاي فصلي و تالاب شادگان بدمد. از زهآب مزارع نيشكر و بلاهاي ديگر از جمله ريختن فاضلاب شهري به كارون كه بگذريم حيات خوزستان به اين شكل بود كه با ورودسرريز آب كارون به تالابهاي فصلي بيابانهاي بيآب و علف مهار ميشدند.
خوزستان كه آن را در جغرافيا به عنوان يك جلگه پرآب شناخته بوديم يك ميليون و ۲۰۰هزار هكتار بيابان دارد كه اين بيابانها «اهواز» را احاطه كردهاند. براساس آمارهاي رسمي ۳۵۰هزارهكتار از اين بيابانها ۶كانون فرسايش بادي را تشكيل دادهاند كه باعث گرد و غبار ميشوند. اهواز خود ۸۹هزار هكتار بيابان در اطراف خود دارد كه ۴۰هزار هكتار آن فوق بحراني محسوب ميشود. جايي حد فاصل آزادراه اهواز- ماهشهر و جاده اهواز-آبادان در جنوبشرق اين كلانشهر. آنچه امروز مردم مجبورند نفس بكشند به سادهترين بيان ذراتي از خاكي است كه زماني كف تالاب را تشكيل ميداده و خاكي غير زراعي است؛ خاكي مرده با ذراتي منفصل.اگر تالاب فصلي منصوري در جنوبشرق اهواز امروز به دليل كمآبي كارون خشك و بياباني شده، هورالعظيم درپي تصميمات وزارت نفت در سال ۱۳۸6- ۱۳۸5 به اين بلا گرفتار شد. آن وقتي كه ميدان نفتي آزادگان به مرحله حفاري رسيد و دولت به جاي آنكه تاسيسات دريايي براي حفاري در آب را به كار گيرد با جادهسازي اقدام به خشك كردن تالاب كرد.
حال براي مهار كانونهاي فوق بحراني كه خود ساختهايم و بطور طبيعي با ورود آب كارون مهار ميشد دست به دامن نهالكاري و كانال كشي شدهايم. اتفاقي كه به نظر ميرسد نتيجهاي حتي در طولانيمدت هم براي مردم اهواز درپي نداشته باشد زيرا آنچه در فاصله بهمن ۹۵ تاكنون انجام شده ۴هزار و ۵۰۰ هكتار نهالكاري در همان كانون ۴۰هزارهكتاري فوق بحراني در محدوده اهواز با نهالهاي «نخل» و «كهور» است. از قرار در هر هكتار بين 200 تا 250 اصله نهال ميتوان كاشت كه برآورد آن چيزي بين 900 هزار تا يك ميليون و 125 هزار اصله نهال ميشود.
چرا مشاركت نهادهاي مردمي لازم است؟
از چندروز قبل كه «عيسي كلانتري» رييس سازمان حفاظت محيط زيست و «محمود حجتي» وزير جهادكشاورزي براي بازديد از نهالكاريهاي ۴هزار و ۵۰۰ هكتاري در كانون فوق بحراني ريزگردها در اهواز رفتند بحث برسر نتيجهبخش نبودن اقدامهاي انجام شده با ۳۰ميلياردتومان بودجهاي كه سال قبل براي مهار ريزگردها اختصاص يافته بود، جريان گرفت.
شنيدهها حاكي از آن است كه ۱۷ميلياردتومان از اين بودجه براي احداث كانال آبياري و انتقال آب به اين محدوده به جهادنصر تخصيص داده شده است و براي نهالكاري نيز يك پيمانكار از بسيج با يك هزار هكتار و چند پيمانكار ديگر از طريق اداره كل منابع طبيعي بالغ بر ۳هزار و ۵۰۰ هكتار برنامه را اجرا كردهاند.
اين اقدامها كه عمدتا از بهمن سال گذشته مصوب و از اوايل سال جاري اجرايي شده به نمايي حلقهحلقهاي بدل شده كه چيزي كمتر از ۲۰سانتيمتر در وسط هر حلقه معرف يك نهالكاري است. پرسش اين است كه در نبود آب پيمانكاران فقط نهال را كاشتهاند؟ پرسش ديگر در نحوه انتخاب نوع نهال است. همه كساني كه اندك تخصص و شناختي در كشاورزي دارند ميدانند «نخل» نهالي نيازمند به توجه و مراقبت فراوان است و دستكم به ۳ سال مراقبت مداوم نياز دارد تا به اصطلاح بگيرد. در ۱۱ ماهه امسال پيمانكاراني كه در ۴هزار و ۵۰۰ هكتار مشغول كاشت نهال بودهاند به تناسب يك به ۲۰ نهال «نخل» و «كهور» كاشتهاند. شايد اگر نظارت دقيق و منظمي بر كار پيمانكاران شده بود و گزارشهاي هفته به هفته ارايه ميشد اينك پس از يكسال با بياباني دستكاري شده با نهالهاي خشكيده مواجه نبوديم.
تشكلهايي كه به مشاركت گرفته نشدند
در حال حاضر از مجموع تشكلهايي كه در خوزستان به نوعي در زمينه محيط زيست فعاليت ميكنند فقط ۵ تشكل در بحث مبارزه با ريزگردها فعاليت دارند. «حاميان تالابها» با مديريت دكتر مشعشع، «آيندهسازان» با مديريت الهايي سحر، «حيات آبي خوزستان» با مديريت مفتاحي، «انجمن محيط زيست و منابع خوزستان» با مديريت خالد ربيعي و «انجمن جلگه سبز خوزستان» با مديريت خانم قنواتي كه كارهاي ثبت آن در حال انجام است.
بايد پرسيد آيا تشكلهاي مردمنهاد محيط زيستي خوزستان در تصميمهايي كه براي مهار گرد و غبار اتخاذ شده مشاركت داده شدهاند؟ نخستين نكتهاي كه به ذهن ميرسد اينكه دستكم مسوولان و مجرياني كه ۳۰ميلياردتومان بودجه براي مهار ريزگرد در اختيار داشتند ميتوانستند از ان.جي.اوها براي نظارت بر كار پيمانكاران نهالكاري استفاده كنند يا اينكه در موضوع نظارت بر آبياري و مواردي از اين دست. امينالله محراب، مدير تشكل «جمعيت دوستداران طبيعت دزفول» كه از فعالان محيط زيست خوزستان است در اين باره به «اعتماد» ميگويد: خواهش كرديم كه در زمينه نهالكاري حتي بدون دريافت دستمزد اجازه نظارت بدهند. اين خواهش را به آقاي استاندار هم گفتيم، گفت نامه بنويسيد اما عملي نشد. حال ميبينيم كه اين نهالكاريها به نتيجه نرسيده است. شبنم قنواتيزاده از فعالان محيط زيست خوزستان نيز در اين باره توضيح ميدهد: عملاً فضايي به ان.جي.اوها نميدهند. در جلسات مطالبههاي خود براي حضور در برنامهها را اعلام ميكنيم. حتي در آستانه ورود وزيرجهادكشاورزي و رييس سازمان حفاظت محيط زيست در جلسهاي كه شب برگزار شد موضوع را مطرح كرديم و آقاي شريعتي استاندار گفتند نامه بدهيد. نامه دست نويس را استانداري دريافت نميكند و بايد فكس ميكرديم. نامه را فكس كرديم ولي نتيجهاي در بر نداشت.
مديراجرايي «انجمن محيط زيست و منابع خوزستان» همچنين تاكيد ميكند: در جلسهاي همين موضوع نظارت را مطرح كرديم و خواستيم كه ان. جي. او.ها نظارت مستقيم داشته باشند ولي تا اين لحظه نتيجهاي نداشته است. بيشتر جلسهها به واگويه مشكلات تبديل ميشود. مطالبه ما اين بود كه ۲تن از نمايندگان ان.جي.اوها در جمع تصميمگيران مرتبط با مهار ريزگردها حضور داشته باشند و آقايان داوودي و كياني را معرفي كرديم. قنواتيزاده به تجربه يكي از متخصصان اين حوزه به نام دكتر «الهام جعفرزاده» اشاره كرده ميگويد: تقاضا كرديم به ما يك هكتار زمين از زمينهاي اين محدوده فوقبحراني را بسپارند و نتيجه كار كه حاصل تجربه و دانش خانم جعفرزاده است را با ساير منطقه مقايسه كنند. اما با اين تقاضا نيز موافقت نكردند.
آقاي روحاني به« ان.جي.او»ها بها بدهد
«كبري عيديزاده» مسوول «جمعيت زنان مبارزه با آلودگي محيطزيست آبادان» است و دل پردردي از بيتوجهي مسوولان به زادگاه و محل زندگياش دارد. او بارها براي جلوگيري از ورود پساب پالايشگاه به رودخانه و آلايندگيهاي مشابه برنامههاي عملي اجرا كرده و موفق نيز بوده است. او كه به واسطه فعاليتهاي دوستدار محيط زيستش در آبادان به «مادر آبادان» شهره شده، ميگويد: اگر آقاي روحاني ميخواهد موفق شود بايد مثل آقاي خاتمي به ان.جي.اوها و فعاليت آنها بها بدهد و از آنها حمايت كند. فقط در دوره آقاي خاتمي از تشكلهاي مردمنهاد حمايت شد و ما توانستيم از ورود پساب پالايشگاه به رودخانه و آلايندهها جلوگيري كنيم.
عيديزاده همچنين به دوره ركود در فاصله سالهاي ۸۴ تا ۹۲ اشاره كرده توضيح ميدهد: با روي كار آمدن آقاي احمدينژاد ديگر به فعاليت ان.جي.اوها بيتوجهي شد در حالي كه تشكلهاي مردم نهاد بازوي ملت هستند و بيمزد و مواجب ميتوانند سريعتر راهگشاي مشكلات باشند.
براي ۱۵۰ميليون دلار چه خواهيم كرد؟
چشم برهم بزنيم چه بودجه ۹۷ در كميسيون تلفيق اصلاح شود و چه سرنوشت آن به تصويب بودجه سهدوازدهمي برسد بايد بدانيم كه ۱۵۰ميليون دلار بودجهاي كه از محل منابع صندوق توسعه ملي براي مهار گرد و غبار خوزستان تخصيص داده شده چگونه و طي چه فرآيندي قرار است هزينه شود. مهمترين نگراني اين است كه اين بودجه نيز صرف دستمزد و هزينههاي سربار شود و در انتهاي ماجرا باز هم با باران خاك در خوزستان مواجه باشيم و مردمي كه به تعبير «كبري عيديزاده» با خاك بمباران ميشوند. اين زن فعال محيطزيست يا به تعبير محيطزيستيها «مادرآبادان» ميگويد: آيا همه مشكلات با اين پول حل ميشود و از بين ميرود؟ اين پول بيشتر صداخفهكن است. مردم با هوش هستند و ميفهمند پس بهتر است براي بهتر هزينه شدن اين بودجه مردم را در مراحل مختلف آن از طريق فعاليت ان.جي.اوها مشاركت دهند.