شعبان پنجشنبهها
سيدعلي ميرفتاح
همانطوري كه ملاحظه ميفرماييد كمي تا قسمتي محتواي روزنامه را در روزهاي پنجشنبه عوض كردهايم. پنج روز هفته غلبه با سياست و اقتصاد است، گفتيم يك روز هم متعلق به فرهنگ و هنر باشد. هميشه شعبان، يك بار هم رمضان. البته «اعتماد» را از اول «جامع» تعريف كردهاند. در ذهن طراحان روزنامه اين بوده كه يك ژورنال همهفن حريف و نسبتا فرهنگي توليد كنند. اما در اين سالها سياست آنقدر بزرگ شده و فضا را بر بقيه تنگ كرده كه سخت بشود از زير سايهاش گريخت. يكي گفت «تو اين كرم سياست چيست داري؟ چرا پا بر دم افعي گذاري؟» گفتم مشكل از افعي است كه باجا و بيجا خودش را گسترده و ما هرجا پا بگذاريم، ناغافل پا بر دمش گذاشتهايم. سياست مهم است و به خصوص براي جامعه ما لازم و ضرور است كه روزنامهها حواسشان جمع سياست باشد و روزنامهنگاران از زير و بم كار سردربياورند و اخبار را تمام و كمال رصد كنند و تحليل كنند. تيزبيني سياسي يك بحث است، افتادن در دام بازيهاي قدرت و تن دادن به رقابتهاي جناحي بحث ديگر. از اينها گذشته نبايد از ياد ببريم كه ژورناليسم حتي در قالبهاي فرهنگي و اجتماعي هم اصولا يك كار سياسي است و ما ناگزير از پرداختن به آنيم. اما در عين حال بايد حواسمان جمع باشد كه هر از چندگاه، هوشيارانه سر از درياي پلتيك بيرون آوريم و قدري در هواي فرهنگ و ادبيات تنفس كنيم و ريههايمان را از اكسيژن شعر و قصه و هنر پر كنيم و دوباره به قعر اصلاحطلبي و اصولگرايي و پايداري و اعتدالي برگرديم. در واقع كمكم داريم پنجشنبههاي «اعتماد» را رنگ فرهنگي ميزنيم. از سياست و اقتصاد و ديپلماسياش كم ميكنيم و به فرهنگ و ادبيات ميافزاييم. در واقع عالما، عامدا داريم صفحاتي را با محتواي غيرسياسي اضافه ميكنيم و روزنامه را صبغه غير سياسي ميدهيم. اگر در زمره همراهان دايمي روزنامه باشيد ميدانيد كه چند هفتهاي است كه صفحه «غيرقابل اعتماد» را به پنجشنبهها ضميمه كردهايم. اين صفحه هويت طنز دارد و دوستانم با در نظر گرفتن هزاران ملاحظه دست و پاگير سعي كردهاند شعرها و نثرهاي طنزي فراهم آورند كه با خواندش لبخند روي لبانتان بنشيندو حالتان خوش شود. خدا را شكر بازخوردهاي اين صفحه خوب بوده و انگيزه من و همكارانم را براي تداوم كار مضاعف كرده است. براي پنجشنبهها دقت كرده باشيد ميدانيد كه كتاب را هم جديتر گرفتهايم. دوصفحه معرفي و نقد كتاب راه انداختهايم و به اجمال و تفصيل درباره كتابهاي خوب و خواندني نوشتهايم و مينويسيم. علاوه بر اينها از هفته قبل يك دبل پيج «روزنامه زنده است» هم اضافه كردهايم. در اين صفحه داريم سعي ميكنيم بازار كساد مطبوعات را از همه جوانب بسنجيم و ببينيم چه ميشود كرد تا روزنامهها را اگر نه به عصر طلايي، لااقل به عصر مفرغ برگردانيم. در اين صفحه نهتنها از روزنامهنگاران و صاحبنظران دعوت كردهايم كه بيايند و ارزش و اهميت، بلكه ضعفها و مشكلات ژورناليسم را بيان كنند، از مردم هم خواستهايم تا وارد بحث شوند و توقعشان را از روزنامه خوب بيان كنند. اما يك صفحه ديگر هم از امروز به «اعتماد» پنجشنبهها اضافه ميشود: داستان. باور بفرماييد هيچ كاري در دنيا لذتبخشتر از قصه خواندن و قصه شنيدن نيست. خصوصا در اين شبهاي بلند زمستان، بهترين كار همين است كه رفقا و خانواده كنار بخاري بنشينيم و براي هم قصه بخوانيم. تغيير و تحولهاي روزنامه به همين چند صفحه محدود نيست و خوانندگان همراه، عرض مرا تصديق ميكنند كه از هيچ تلاشي براي بهبود كيفيت روزنامه فروگذار نيستيم. بگذاريد به صراحت نكتهاي را خدمتتان عرض كنم. بازار مطبوعات كلا خوب نيست، اما متاسفانه پنجشنبهها بدتر هم هست. همه جاي دنيا ويكاند كه برسد برهكشان روزنامهها هم راه ميافتد. ملت كيلو كيلو روزنامه ميخرند و با خود به خانه يا به تعطيلات ميبرند و خود را سرگرم ميكنند. اينجا از شنبه تا چهارشنبه روزنامه ميخوانند، پنجشنبه را به خود مرخصي ميدهند. يك دليل كسادي بازار پنجشنبهها اين است كه ادارات و شركتها تعطيلند و ملت كمتر به سراغ دكه ميروند. خبري هم بخواهند بخوانند از طريق سايت و كانال تلگرامي به سراغش ميروند. براي همين ما به اين نتيجه رسيديم كه اولا پنجشنبهها حتيالمقدور بار سياسي روزنامه را كم كنيم ثانيا با اضافه كردن طنز و كتاب و قصه و مطبوعات، روزنامه را خواندنيتر كنيم. يعني بيشتر متناسب آخر هفتهاش كنيم. در واقع از اين طرف مرغوبيت جنس را بالاتر ميبريم تا انشاءالله از آن طرف هم رغبتي در خريدن و خواندنش پيش بيايد. در اين راه لازم است شما كمكمان كنيد و مبلغ روزنامه باشيد و به دوستانتان توصيه كنيد كه از «اعتماد» غافل نشوند. بهترين راه تبليغات براي مطبوعات همين تبليغات دهن به دهن است. يا به قولي فيستو فيس. ما از همين طريق كرگدن را به ميان دانشجوها و كتابخوانها برديم.
كمك كنيد بازار روزنامه هم جان ميگيرد و خيرش به همه ميرسد.