قصههاي كرونا و واكسن
سينا قنبرپور
قصههاي ما و «كرونا» قرار نيست به اين زودي تمام شود. شايد حتي اگر خود ويروس به عنوان ميهماني عجيب و غريب كه حكايت كنگر خورده و لنگر انداخته روزي بار خود را ببندد و بخواهد از خانههاي ما برود اما قصهها و حاشيههايش چنان باشد كه ما مانع از رفتنش شويم. ما و «كرونا» تا چند روز ديگر يك سال است رسما همنشينيم ولي هنوز باور نكردهايم كه اين ميهماني كه بيدعوت همه ما را به ميزباني واداشته همچنان «ناشناخته» است. مفهوم «ناشناختگي» آن هم بعد از يك سال با خود آثار و تبعاتي دارد كه اگر به درستي به آن مفهوم توجه كنيم ضمن اصلاح بسياري از رفتارها از بسياري قصهها و حاشيهها هم كاسته ميشد. روزي گمان ميكرديم اگر واكسن كوويد19 ساخته شود از شر اين ميهمان ناخوانده خلاص ميشويم. اما واقعيت اين است كه چنين تصوري در عمل رخ نداده و به اين زوديها هم رخ نخواهد داد. جالب است اپيدميولوژيستهاي مختلفي بر اين نكته تاكيد دارند اما باز هم كمتر گوش شنوايي براي آن هست؛ حتي اگر واكسن كرونا موثر باشد دستكم بايد آثار باليني آن برآورد شود و اين اتفاق نميافتد مگر با مرور زمان.
آنچه تاكنون شاهدش بودهايم جهشهاي مختلف ويروس كرونا بوده است. ويروسي كه ابتدا بسياري از ويروسشناسان آن را در خانواده ويروسهاي سرماخوردگي زياد جدي نميگرفتند با ما چنان كرده كه اينك هيچ متخصصي به قطعيت نميداند با چه ويژگيها و رفتارهايي روبهروست. فقط كافي است نگاهي به وضعيت كشور انگليس بيندازيم كه از حدود دو ماه قبل واكسيناسيون را آغاز كرده است. اين كشور در حال حاضر با مرگ روزانه بالايي دست و پنجه نرم ميكند. آخرين آمار مرگ روزانه در انگليس در تاريخ 18 بهمن 99 (فوريه) 828 نفر بوده است. جمعيت واكسينه شده از 12 ميليون نفر در بريتانيا گذشته است و اين در حالي است كه جمعيت بريتانيا 67ميليون و 842هزار نفر است. به عبارتي 17درصد از جمعيت اين جزيره واكسينه شدهاند. يكي از بحثهايي كه مطرح ميشد اين است كه واكسن ميتواند چرخه شيوع ويروس را بشكند. اما آنچه در اين كشور در حال وقوع است نشان از آن دارد كه اين فرض هم نقض شده است. به عبارت ديگر پرسش آن است كه اگر واكسن ساخته شدهاي كه همه انتظار داريم سريعتر ما را از شر آثار و تبعات ميهماني ويروس كرونا در خانههايمان نجات دهد در برابر جهشها و رفتارهاي اين ويروس ناتوان باشد چه سرنوشتي خواهيم داشت؟ در ايران كه تازه واكسيناسيون از امروز براي اقشار داراي اولويت قرار است شروع شود قصهها و حاشيههاي كرونايي بسيار بوده است و بخش اعظمي از اين تنوع ناشي از آن است كه كمتر كسي در ايران باور كرده است كه اين ويروس «ناشناخته» است. اگر ميپذيرفتيم كه با چيزي ناشناخته طرفيم هيچگاه به قطعيت اظهارنظر نميكرديم كه اگر واكسن زودتر خريداري شده بود چنان ميشد يا اگرهاي ديگر. در بحث خريد واكسن و تامين امنيت براي كادر درمان و اقشار آسيبپذير هم هيچ بحثي نيست. اما واقعيت آن است كه حتي با وجود واكسن شاهد فعاليت موثر كرونا و مرگهاي ناشي از آن هستيم. ما در ايران به واسطه محدود كردن ترددهاي شبانه و كاهش تجمعات كوچك و متوسط توانستهايم آمار مرگ را از حدود 500 هموطن در روز به زير 100 برسانيم. اما قصههاي كرونايي ما به ويژه در شبكههاي اجتماعي ادامه دارد، آنهم در آستانه يك تعطيلي ديگر كه بيم آن ميرود باز هم مردم بخواهند با رفتن به سفر بستر افزايش قربانيان كرونا را فراهم كنند. زنگ خطر براي ما ايرانيها يكبار ديگر با از دست دادن 2 فوتباليست سابق كشورمان به صدا درآمد. حتي به درستي موضوع را بررسي نكرديم كه محل انتقال ويروس كرونا و جايي كه اين دو مرحوم بودند يك استوديوي تلويزيوني بود و هيچكس در ميان برنامهسازان و مديريت صدا و سيما مسووليتي در اين زمينه گردن نگرفت اما تا بود و بود اظهارنظر درباره اين بود كه اگر واكسن داشتيم چنين و چنان ميشد. باز هم جالب است كه هيچكس نميگويد اگر واكسن داشتيم چگونه از مرگ مرحوم مهرداد ميناوند و مرحوم علي انصاريان جلوگيري ميشد؟ جالب است در انگليس تازه قرار است تا دو هفته ديگر واكسيناسيون افراد سالمند تمام شود. در همه دنيا نيز اولويتهايي براي تزريق وجود دارد و در هيچ كجاي دنيا قرار نيست همه مردم واكسن بزنند. فرض كنيم ما هم همزمان با انگليس واكسيناسيون را شروع كرده بوديم، آيا مرحوم علي انصاريان و مرحوم مهرداد ميناوند مشمول تزريق واكسن ميشدند؟ اما آنچه در اين روزها شاهدش هستيم قصهها و حاشيههاي بسيار از كرونا به ويژه در شبكههاي اجتماعي است. شايد اگر همه ما فقط همين موضوع و همين ويژگي ويروس كرونا يعني «ناشناختگي» را باور كرده بوديم شيوه برخوردمان متفاوت از الان بود؛ ناشناختگي.