مطبوعات و حق آزادي
كامبيز نوروزي
بحث فقط اين نيست كه آزادي مطبوعات و گردش آزاد اطلاعات از حقوق اساسي ملت است. اين يك حق قطعي و ذاتي ملت است و در آن خدشهاي نيست. در جهان رسانهاي شده امروز كه ...
جهان به گستردهترين و بيسابقهترين شكل از دريچه رسانه نشان داده ميشود آزادي مطبوعات ضرورتي براي منافع ملي است. امكاني كه تكنولوژي در اختيار ميگذارد، مرزهاي جغرافيايي و سياسي را درمينوردد. چنانكه ميتوان مستقل از خواست و قدرت دولتها اطلاعات را توليد و عرضه كرد. در جهان رسانهاي شده امروز تقاضاي اطلاعات بيش از هميشه در مردم شكل گرفته است. خصوصا اينكه اكنون هر كسي ميتواند به تنهايي هر گونه اطلاعات، اعم از فيلم، عكس و متن را در هر حوزهاي از سياست تا ورزش و سرگرمي توليد كند و با ديگران به اشتراك گذارد. اصولا گردش اطلاعات كار رسانههاي رسمي و حرفهاي مانند راديو، تلويزيون و مطبوعات است. طبيعتا در بازار اطلاعات نيز، مثل هر چيز ديگري زماني كه متقاضي اطلاعات بتواند نياز خود را از عرضهكنندگان حرفهاي و رسمي تامين كند، به سوي بازار غير رسمي نميرود. اگر يك متقاضي، داروي مورد نياز بيمار خود را در داروخانهها بيابد و از همانها بخرد، ديگر به سراغ بازار غير رسمي مثلا خيابان ناصرخسرو نميرود كه ممكن است داروي آن تقلبي يا تاريخ گذشته يا چندين برابر قيمت واقعي باشد. وقتي موسساتي مانند مطبوعات و خبرگزاريها و صدا و سيما هر كدام به دليلي مخصوص خود قادر نباشند در فضايي آزاد و مستقل و حرفهاي نيازهاي مخاطبان خود را در حدود قانون اساسي و اخلاق عمومي و آزادي بيان تامين كنند، جهان امروز اجازه ميدهد مردم به سراغ منابع ديگري بروند كه رسمي و حرفهاي نيستند. فضاي مجازي محيطي است كه ضعف و ناتواني رسانههاي رسمي و حرفهاي را براي مردم جوياي اطلاعات جبران ميكند. به جرات ميتوان گفت ميزان بهرهبرداري ايرانيان از فضاي مجازي براي امور مختلف سياسي، فرهنگي و اجتماعي بسيار بيش از ساير جوامع و كشورهاست و كمتر مشابهي براي آن ميتوان يافت. علت اصلي چنين وضعيتي را بايد در عقبماندگي رسانههاي حرفهاي و رسمي از تقاضاي عمومي براي گردش اطلاعات جست. انواع محدوديتهايي كه بر حوزه عملكردي تلويزيون و مطبوعات در ايران حاكم است قدرت رقابت آنها با شبكههاي اجتماعي و پيامرسانها را بهشدت كاهش داده است. رسانههاي رسمي ايران رقابت را به فضاي مجازي باختهاند. در اينجا به دو نكته مهم بايد توجه كرد. نخست اينكه گردش اطلاعات در فضاي مجازي و پيامرسان، ملغمهاي از انواع و اقسام اطلاعات درست و نادرست است كه تشخيص آن حتي براي روزنامهنگاران حرفهاي نيز گاه بسيار دشوار است. اگر در رسانهها معيارهاي قانوني، اخلاق حرفهاي و اخلاق عمومي موجب ميشود اطلاعات و اخبار با دقت منتشر شود ولي در فضاي مجازي خيليها هستند كه دانسته يا ندانسته به اين معيارها پايبند نيستند. فراواني و تنوع اطلاعات و پراكندگي آنها در پيامرسانها به قدري است كه گاه بيش از آنكه بيانگر تنوع صداها باشد همهمه توليد ميكند. با اين همه فضاي مجازي راهي بوده است كه از طريق آن جامعه توانسته است به مقابله با فساد و سوءاستفاده از قدرت و محدوديت آزادي بيان برود. در همين سالهاي اخير منشا آشكار شدن بسياري از فسادهاي صاحبان قدرت همين فضاي مجازي و پيامرسانها بوده است. دوم اينكه اگر قرار به مقابله با پيامرسانها باشد بيترديد راه آن بستن نيست. تجربه صدساله نشان ميدهد كه با تكنولوژيهاي ارتباطي نميتوان از مسير بستن و ممنوعيت مقابله و رقابت كرد. رقباي فضاي مجازي رسانههاي رسمي و حرفهاي هستند كه اگر دست و پايشان باز باشد قادر به رقابت خواهند بود. اگر رسانهها، از جمله مطبوعات و خصوصا صدا و سيما بتوانند از آن مقدار آزادي و امنيت حرفهاي برخوردار باشند كه قدرت جلب اعتماد مخاطبان را بيابند همانگونه كه در خيلي از كشورهاي ديگر نيز مشاهده ميكنيم از ميزان تقاضاي گسترده مردم براي استفاده خبري و تحليلي از پيامرسانها و فضاي مجازي كاسته شده و رسانهها قادر خواهند بود منبع اصلي تغذيه اطلاعات جامعه باشند. تامين و تضمين آزادي و امنيت و استقلال مطبوعات علاوه بر ارتقاي يكي از حقوق ملت اين امكان را فراهم ميآورد كه افكار عمومي كشور بتواند نيازهاي خود به اطلاعات را از منابعي معتبر و مطمئن تامين كند و از ميزان تقاضا به منابع ناشناخته و غير حرفهاي فضاي مجازي و نيز از اثرگذاري آنها طبعا كاسته خواهد شد. اين يك ضرورت ملي است.