مقصراصلي جنجال FATF
عبدالكريم حسينزاده
مخالفتها با CFT و پالرمو سياسي است و جنبه تخصصي ندارد. معمولا اگر از هر كسي درباره لوايح مرتبط با FATF سوال كنيم، مسائل سياسي را مطرح ميكند و مخالفت وي با اين لوايح جنبه سياسي دارد و از موضع تخصصي نيست. در واقع مخالفان نميتوانند به صورت كاملا فني و تخصصي بگويند كه چه دلايلي براي مخالفت با اين لوايح دارند. اين در حالي است كه بايد كساني كه حداقل در حوزه روابط بينالملل و حقوق بينالملل تحصيل كردهاند و شناخت از معاهدات، پيمانها و قراردادهاي بينالمللي دارند در تريبونهاي آزاد، گفتوگو و مناظره داشته باشند و در رد يا تاييد صحبتهاي طرف مقابل استدلال بياورند، زيرا اينكه به صرف سياسي شدن يا سياسي كردن اين موضوعات در مورد آنها نظر بدهيم، اقدام درستي نيست. بايد توجه داشته باشيم كه نظر دادن در مورد مسائلي مانند لوايح مرتبط با CFT و پالرمو در صورتي كه مباحث، تخصصي نباشد، هزينهسازي براي كشور است. بنابراين پيشنهادم به تمام جريانهاي سياسي اين است كه حتي به ابعاد موضوعات سياسي و بينالمللي با نگاه تخصصي بنگرند تا براي كشور هزينهسازي نكنند. اگر دقت كنيد پيامكهايي كه براي نمايندگان مجلس ارسال شد و...
پيامكهايي كه در حال حاضر براي برخي اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام فرستاده ميشود، به نوعي موضعگيريهاي سياسي است. در واقع اگر اين موضعگيريها غيرسياسي باشد، چه بسا در جريان اصلاحطلبي يا اصولگرايي هم موافق و مخالف داشته باشد اما حالا ميبينيم كه يك جناح صددرصد موافق اين لوايح شده و يك جناح صددرصد مخالف شده است. فكر ميكنم دليل اين موضوع آن است كه ما سعي نكردهايم واقعيت موضوع را ببينيم و آن را براي جامعه تبيين كنيم و درنهايت كساني كه به عنوان مخالف اين لوايح و بهخصوص لايحه CFT در مقابل مجلس و مجمع قرار ميگيرند، با رويكرد و نگاه سياسي مخالفت ميكنند و اين مخالفت، رويكرد تخصصي ندارد. حالا ميتوان اين سوال را مطرح كرد كه مگر تمام اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام توسط مقام معظم رهبري معرفي نميشوند و اين افراد مورد وثوق و اعتماد رهبري نيستند؟ پس چطور عدهاي براي اعضاي مجمع، پيامك تهديدآميز ميفرستند و آيا اينهايي كه پيامك ميزنند، خود را عاقلتر از ديگران ميدانند؟ در واقع اين سياستزدگي كه در جامعه ما به وجود آمده است، كشور را به سمت قطبي شدن ميبرد و نفعي براي ما ندارد. سياستزدگي از تصميمگيريهاي عقلاني جلوگيري ميكند، به اين ترتيب در يك فضاي سنگركشي و تقابل و تضاد با هم قرار ميگيريم و تنها چيزي كه عايد ما ميشود اين است كه منافع ملي و اعتماد ملي را از دست ميدهيم. البته به نظر من نميتوان افرادي را كه پيامك ميدهند يا جلوي مجلس تجمع ميكنند و حتي كساني را كه عليه لوايح FATF شعار ميدهند مقصر دانست. در واقع مقصر اصلي، ما سياسيون هستيم كه سعي نميكنيم اين موضوعات را در كانال خود كاناليزه كنيم تا در فضاهاي تخصصي گفتوگوها شكل بگيرد. در واقع اگر اين كار را انجام دهيم، هم به قوي شدن و تنومند شدن جامعه مدني و هم به راحت شدن تصميمگيريها كمك ميكنيم. اين در حالي است كه با اين اعمال و كارهايي كه سياسيون انجام ميدهند هم جامعه سردرگمتر ميشود و هم جامعه مدني به تصميم درستي نميرسد، به اين ترتيب جامعه تصميمساز و تصميمگير يعني مجلس و مجمع تشخيص مصلحت نظام، دچار يك فرآيند و فضاي پوپوليستي ميشوند و نميتوانند تصميم درستي بگيرند. براي دوري از اين فضا توصيهام اين است كه جريانها و شخصيتهاي سياسي شهامت اين را داشته باشند كه موضوعات را اصطلاحا دستكاري و سياسي نكنند تا فرآيندها به نفع كشور پيش برود.