در باب مضمون اغلب فيلمهاي جشنواره امسال
ناتوراليسم ايراني
احمد طالبينژاد
امسال هم جشنواره فيلم فجر به سبك و سياق هر ساله با واكنش هاي متفاوتي روبرو بود اما آن چيزي كه امسال در جشنواره فيلم فجر براي من نمود بيشتري داشت اين بود كه نوعي خشم و خروش در اغلب فيلمهاي امسال مشاهده كردم كه به گمانم مصداق بارز اين ضرب المثل قديمي بود كه از كوزه همان برون تراود كه
در اوست.
من در اين خشونتها اغراقي نديدم، فيلمسازان در روايت فيلمشان كاملا مطابق با واقعيت جامعه پيش رفتند و از آن تخطي نكردند. به عنوان نمونه خروشي كه در فيلم متري شيش و نيم، ماجراي نيمروز رد خون، شبي كه ماه كامل شد و... ديدم اين روزها كاملا ديده ميشود و فضاي جامعه به همين اندازه خشن شده است. اين نمودي از دوراني است كه طي كردهايم تا به اين
مرحله رسيدهايم.
دوراني كه با مسائل سياسي اجتماعي ما همراه بوده و به صورت همهجانبه بر مملكت ما حاكم شده طبيعي است كه فيلمساز به عنوان بخشي از جمعيت اين مملكت به حوادث دور و اطراف خود نگاه ميكند و واكنش نشان ميدهد.
اگر گراني و فقر در كشور بيداد ميكند و اگر بحث بيعدالتي در جامعه مطرح ميشود انعكاس آن را امروز در فيلمها ميبينيم. نكته مهم ديگري كه در ميان فيلمهاي جشنواره امسال ديده ميشد بيعدالتي حاكم در جامعه است فيلمي نظير «درخونگاه» به كارگرداني سياوش اسعدي يا «خون خدا» ساخته مرتضي علي عباس ميرزايي نمونه كامل فيلمهايي هستند كه بيعدالتي موجود در اطرافمان را
روايت ميكنند.
فيلم «خون خدا» به واقع روي موضوع عجيب و غريبي دست گذاشته اگرچه افراط در فرم وجود دارد اما مضمونش عجيب و غريب است و به درستي به مظلوميت مردم ما اشاره ميكند.
از اين مثالها به اينجا ميخواستم برسم كه بيعدالتي يا خشونت موجود در فيلمها، سينماي ايران را در ناتوراليسم غرق كرده و اين اصلا خوب نيست. ناتوراليسمي كه فيلمساز مقهور واقعيت ميشود به طوري كه نه تنها در آن دخل و تصرف نميكند بلكه عينا واقعيت را بر سر مخاطب هوار ميكند.
اين در حالي است كه تماشاگر سينما در همه جاي دنيا به سينما ميرود كه بخشي از اوقات فراغت خود را بگذراند و در ضمن تفريحي هم بكند اما عامه مردم در ايران وقتي به سينما ميروند عينا همان مشكلات خود را بر پرده سينما دوباره ميبينند كه اين باعث نوعي دلزدگي در مخاطب ميشود و از اينجا اين نگراني به وجود ميآيد كه مخاطب به سمت نوع ديگر سينما كه همان فيلمهاي ماهوارهاي و سريالهاي تركي كه رويازدگي در آن بيداد ميكند، كشيده
شود.
در فيلمهاي سينماي ايران اندك رويا هم ديده نميشود؛ مخاطب واقعيت محض را كه همان ناتوراليسم است بر پرده ميبيند و اين درحالي است كه رويا يعني تخيل كه سينماي ايران به آن بهشدت نيازمند است.