مرجان زهراني/ هنوز حدود 11 ماه تا انتخابات مجلس دهم باقي مانده است اما جريانهاي سياسي به سرعت مشغول فعاليتهاي مقدماتي اين انتخابات هستند. اگرچه هنوز هيچ گروهي وارد موضوع تعيين كانديداها نشده اما تمركز جناحهاي سياسي بر چگونگي ورود به مجلس قرار گرفته است. هدايت آقايي عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران است؛ حزبي كه به گواه فعالين سياسي از موثرترين جريانات در معادلات درون اصلاحطلبان است. او معتقد است كه فارغ از اينكه اصولگرايان به وحدت برسند يا نه اصلاحطلبان نياز به انسجام دارند و راهي جز وحدت پيش رويشان نيست. اشارهاش هم به وضعيت مميزي كانديداهاست. او ميگويد كه اگر انسجام كافي نداشته باشيم رد صلاحيتها ميتواند ما را از رسيدن به يك اقليت قدرتمند هم محروم كند چه رسد به دستيابي به مجلسي نظير مجلس سوم و ششم. اين عضو حزب كارگزاران همچنين در مورد وضعيت امسال اصلاحطلبان با توجه به عملكرد يك سال و نيم اخير دولت معتقد است اصلاحطلبان تمركز خود را روي انتخابات مجلس گذاشتهاند كه حتي اگر با اكثريت اصلاحطلب تشكيل نشود اما لااقل از نيروهاي افراطي خالي شود.
انتقادهاي متعددي از سوي اصولگرايان و به ويژه نيروهاي تندروتر به دولت وارد ميشود. به نظر شما اين انتقادات از چه پايگاهي عنوان ميشود؟
اساسا در هيچ كدام از جناحهاي داخل نظام مخالفتي با منافع ملي، غرور ملي يا عزت ملي وجود ندارد اگر گروههايي انتقادي دارند يا ايرادي را به دولت وارد ميدانند بحث از روشهاست. در اصولگرايان كه به نوعي از هم تبعيت ميكنند و حرفهاي يكديگر را تكرار ميكنند شايد همچنان هم معتقد باشند كه بايد بر اساس الگوي قبلي حركت كنند كه صرفا مقاومت است.
فكر ميكنيد پافشاري بر اين تئوري در ميان جناح اصولگرا همچنان ادامه پيدا خواهد كرد؟
ماهيت مقاومت در ميان بخش عمدهاي از جناح اصولگرا اصولا يك ارزش است كه مقاومت كردن ظاهرا به هدف رسيدن است. خيلي از عقلاي اصولگرا هم بر اين باور رسيدند كه مقاومت صرف عليالقاعده نبايد نتيجهبخش باشد بلكه جايي لازم است در مقابل مقاومت امتيازاتي بگيرد يا با تاكتيكهاي مشخصي امتيازاتي بدهد و همان طور كه در مبارزات نظامي اتفاق ميافتد در مبارزات سياسي هم بايد اين عقبنشينيها و پيشرويها صورت گيرد. در جناح اصلاحطلب از قبل جلوتر بودند و اين تفكر نهادينهتر بود. گرچه در اصلاحطلبان هم كساني بودند كه اين گونه فكر ميكردند اما بحث اكثر اصلاحطلبان اين بود كه ما بايد هزينه و فايده را در نظر بگيريم. وقتي كه مردم ميبينند در عرصههاي بينالمللي هم نظراتي كه اصلاحطلبان از قبل مطرح كردهاند پذيرفته شده و كشور هم به همان سمت حركت كرده است مردم هم اعتماد بيشتري به رويكردها و راهبردهاي اصلاحطلبانه پيدا ميكنند. وقتي تاثيرات عبور از اين بحران در اقتصاد كشور و سازندگي بيشتر نمايان شود مردم هم قضاوت ميكنند كه چه جريان و گروه سياسي در مديريت كشور بهتر عمل ميكنند. در نتيجه به نظر ميرسد فضاي كلي كشور بهنفع اصلاحطلبان تمام شود.
تعامل منتقدان و مخالفان دولت با ساير گروههاي سياسي و بهويژه دولت به چه سمتي پيش خواهد رفت؟
متاسفانه ضعف اخلاقي در جامعه ما وجود دارد. اين نقطه ضعف برجسته اين است كه خيلي از مواقع منافع و مصالح ملي فداي اميال سياسي، گروهي و شخصي شده است. در تاريخ هم شاهد چنين اتفاقاتي بوديم و بارها فرصتها تحت تاثير اميال گروههاي خاص از دست رفته است. در جنگ جهاني وقتي متفقين عليه هيتلر فعاليت ميكردند و ميخواستند نيروهاي خود را از ايران عبور دهند و به روسيه برسانند به دليل اينكه حكومت نتوانست تصميمگيري بكند در نهايت منجر به اشغال ايران توسط متفقين شد و تاپشت دروازههاي تهران آمدند و گفتند اگر ايران بيطرف است چرا نيروهاي مسلح آلماني را در سفارتخانه آلمان نگه داشته است كه باز هم ايران تعلل كرد و بعد منجر به اشغال تهران شد. همان فرصت تاريخي كه ايران در آن زمان داشت به اشغال ايران منجر شد و نشان داد حاكميت با مشكل تصميمگيري مواجه است. در جريان از دست دادن قفقاز در زمان عباس ميرزا هم همين اتفاق افتاد. در حال حاضر ديپلماسي كشور مربوط به نظام است و رهبري هم همان طور كه خود اشاره كردند از مذاكرات پشتيباني ميكنند.
به نظر شما عبور كشور از بحرانهاي بينالمللي ميتواند فعاليت گروههاي افراطي را محدود كند؟
قطعا عبور از اين بحرانها ميتواند فعاليت گروههاي تندرو را محدود كند. زماني كه مردم ببينند آثار اقتصادي و اجتماعي مثبتي وجود دارد، گروههايي كه هميشه بدون منطق و صرفا از سر اميال و منافع رفتار سياسي از خود بروز ميدهند و چوب لاي چرخ دولت ميگذاشتند به حاشيه رانده ميشوند. قطعا عبور موفقيت آميز از بحرانها در سياست داخلي هم تاثير زيادي دارد و ميتواند گروههاي فشار و نيروهاي خودسر را به حاشيه براند و قدرت اين گروهها را محدود كند.
حدود 11 ماه تا انتخابات مجلس باقي مانده است. با توجه به اتفاقات يك سال اخير وضعيت اصلاحطلبان را امسال چطور پيشبيني ميكنيد؟
با توجه به شرايط كنوني اصلاحطلبان اگر انتخاباتي رقابتي برگزار شود اكثريت مجلس از جنس تفكرات اصلاحطلبان است شايد نتوان گفت از يك گروه خاص اما به هر حال جنس تفكر نمايندگان مجلس دهم از جنس تفكرات اصلاحطلبانه است. اما متاسفانه پالسهاي موجود باعث ميشود كه چندان خوشبين نباشيم. در انتخابات رياستجمهوري ديديم كه شخصيتي مثل هاشميرفسنجاني رد صلاحيت شد و حتي اجازه ندادند شخصيتهاي برجسته ديگري حضور پيدا كنند. حتي در انتخابات خبرگان هم چهرههايي رد صلاحيت شدند كه اتفاقا چهرههاي موجهي بودند. به هر حال اصلاحطلبان با توجه به جميع شرايط قصد دارند كه در انتخابات حضور پررنگي داشته باشند.
اصلاحطلبان در عرصه عمل براي عبور از موانعي كه سالهاست پيشرويشان قرار دارد راهحل جايگزيني دارند؟الگوي انتخاباتي سال 92 با چه تغييراتي در انتخابات مجلس به كار گرفته خواهد شد؟
ما بايد به صورت نسبي به حداقلها برسيم و اگر بحث بد و بدتر وجود دارد بد را انتخاب كنيم. اما در مورد تاكتيكها بايد بگويم كه همه اين راهبردها و تاكتيكها در زمان عملياتي شدن مطرح خواهد شد. اصل فعاليت اصلاحطلبان اما تاكيد بر اجماع و وحدت است. در واقع اين موضوع اصل فعاليتي است كه در اين مدت صورت گرفته و باز هم بر آن تاكيد ميشود. در مورد شهرستانها هم حلقههاي اول، دوم تا سوم طراحي ميشود حتي اگر لازم باشد به بخشي از اصولگرايان معتدل و منطقي نزديك ميشويم تا بتوانيم وارد پارلمان شويم. اگر اصلاحطلبان در شرايطي قرار بگيرند كه به دليل مميزي قوي بخش عمدهاي از نيروهاي ما رد صلاحيت بشوند ما هم رايزنيهايي را با اصولگرايان شروع خواهيم كرد.
تحليل شما از رقباي اصلاحطلبان چيست؟ فكر ميكنيد رسيدن به وحدت در اصولگرايان تا اسفند 94 چقدر محتمل است؟ رسيدن به وحدت يا نرسيدن به آن چه تاثيري در رفتار انتخاباتي اصلاحطلبان دارد؟
بايد به اين نكته توجه كرد كه اصولگرايان دستشان بازتر است وقتي از طرف ما رقيبي براي آنها نباشد هر كدام از خودشان حضور داشته باشد همه از يك جنس هستند. از طرفي ابزار مميزي هم در دست خودشان است بنابراين وحدت داشته باشند يا نه چندان تفاوتي ندارد. در اين شرايط نيازي به وحدت ندارند مگر اينكه مميزي به شكل مرسوم از بالاي سر داوطلبان برداشته شود در اين صورت آنها هم مجبورند بيش از پيش سازوكارهاي لازم براي اتحاد را فراهم كنند. رسيدن به وحدت هميشه به رسيدن به هدف كمك ميكند. در شرايطي كه اصلاحطلبان قرار گرفتهاند و تعداد كانديداهايشان كه رد صلاحيت ميشوند زياد است بايد متحد باشند تا از گروههاي باقيمانده استفاده كنند. بنابراين شرايط براي وحدت اصلاحطلبان اجباري است در صورتي كه اصولگرايان اجباري بر وحدت ندارند. من فكر ميكنم مجلس آينده اگر بر مبناي همين مفروضات باشد رد صلاحيتهاي گسترده اتفاق بيفتد اكثريت مجلس دست اصولگرايان خواهد بود و اقليت قدرتمندي از اصلاحطلبان تشكيل ميشود.
يعني پايگاه اجتماعي و عملكرد دولت تاثير چنداني در نتيجه انتخابات مجلس دهم ندارد؟
البته كه اصلاحطلبان پايگاه اجتماعي قدرتمندي دارند اما منظور اين است كه تفاوتي كه مجلس دهم با مجلس قبلي خواهد داشت اين است كه صرف نظر از انتخاب اصلاحطلبان مردم كساني را انتخاب نميكنند كه شش دانگ تحت تاثير تفكرات اصولگرايان باشند چون تحت تاثير خواست مردم آنها هم نيروهايي را به عرصه انتخابات خواهند آورد كه به لحاظ سازماني و تشكيلاتي فاصله بيشتري با مراكز قدرت اصولگرايي داشته باشند. با توجه به اين شرايط تمركز اصلاحطلبان روي اين موضوع است كه مجلس از نيروهاي افراطي خالي شود. اين موضوع را ميتوان پيشبيني كرد اما اينكه مجلسي شبيه مجلس ششم يا سوم داشته باشيم بعيد به نظر ميرسد مگر اينكه مميزيها رقيقتر شود.
به جز مجلس دهم، انتخابات مجلس خبرگان را هم پيش رو داريم. اصلاحطلبان براي اين انتخابات برنامهاي دارند؟
ما در انتخابات قبل مجلس خبرگان خوب عمل نكرديم و به نوعي بيتفاوت بوديم درحالي كه امروز آثار آن را ميبينيم. اگر همان زمان اين انتخابات را جديتر ميگرفتيم ميتوانستيم افرادي را راهي مجلس كنيم. به احتمال زياد در اين دوره فعالتر خواهيم شد اما نبايد فراموش كنيم كه مميزي هم قويتر خواهد شد. جدي گرفتن انتخابات خبرگان هم به اين معناست كه راهبردهايي داشته باشيم تا بتوانيم با رايزنيهايي آنها راهي خبرگان كنيم. روي افراد توجه بيشتري داريم و آنها را تقويت ميكنيم اما بايد اين نكته را هم در نظر گرفت كه ممكن است اين افراد ايدهآلشان نباشند و همان اتفاقي كه ممكن است در مجلس دهم رخ بدهد در خبرگان هم اتفاق ميافتد، يعني به صورت نسبي عمل كنند و اگر افراد از جريان اصلاحطلبي نيستند اما افراد معقولتر و منطقيتري باشند.