• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4473 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۴ مهر

سردبيران تكتاز

آلبرت كوچويي

دهه 40 و 50 اوج تكتازي سردبيران حرفه‌اي و كار بلد براي انتشار هفته‌نامه‌هاي جنجالي و حوادث و آوازخوانان پاپ به ويژه نگاه به سلبريتي‌ها در پهنه شعر، سينما و ورزش بود. هفته‌نامه‌اي بود كه خاص هوادارن ويگن بود و ديگري هوادار منوچهر سخايي در تكتازي آنها در موسيقي پاپ ايراني. در موسيقي سنتي ايراني هم يكي از هفته‌نامه‌ها از هواداران دلكش بود و يكي هوادار آن ديگري. هيچ يك از هواداران اين يا آن سلبريتي، هفته‌نامه هوادار ديگري را نمي‌خواند و البته كه در آنها بازار كري هم داغ داغ بود. در ورزش هم كشتي حرف اول را در آن هفته‌نامه‌ها مي‌زد، آنجا ديگر هوادار اين و آن نبود تا كه پرسپوليس و تاج در فوتبال ميدان‌دار شدند و البته كه پرسپوليس، رقيب تاج، مظلوم در رسانه‌ها بود.

تيم تاج بعدتر صاحب نشريه هم شد اما پرسپوليس چنين بختي را نصيب نشد. البته اين را هم بگويم كه هفته‌نامه‌اي هم براي جامعه فرهنگي و ادبي با همين نگاه يعني پرداخت به حوادث و جنجال و خبرهاي حاشيه‌اي و تاختن به اين شاعر و آن شاعره درآمد؛ مجله فردوسي كه البته در دهه 50 تعطيل شد، سردمدار اين تاخت و تازها بود. در سينما، دكتر هوشنگ كاووسي بود كه شلاق به دست بي‌رحمانه بر گرده هر چه كارگردان و سينماگر بود، مي‌زد. هيچ كسي را حتي از جماعت موج نوي سينماي ايران قبول نداشت. دشمن شماره يك داريوش مهرجويي و مسعود كيميايي بود و آنها را هم در جرگه فيلمفارسي‌سازان به شمار مي‌‌آورد. در پهنه شعر و ادبيات هم رضا براهني بود كه بي‌امان به شاعران مي‌تاخت.

او هم دشوار در شعر نو، كسي را باور داشت. تاخت و تاز عليه اين شاعر و آن شاعره، بي‌رحمانه بود. زبان تند و صريح كه تنه به وادي فحاشي و هتاكي هم مي‌زد. در اين ميان هانيبال الخاص هم در پهنه نقاشي بود. البته اگرچه او در روزنامه كيهان به رهروان پهنه نقاشي مي‌تاخت اما درشت-درشت گفتن‌هايش را مي‌گذاشت براي هفته‌نامه فردوسي. بازار شايعه‌ها، حرف‌هاي درگوشي، پچ‌پچ خاله‌ زنكي‌وار هم اينجا داغ بود. اما هدف و سيبل، ديگر فوتباليست‌ها و ستاره سينما نبودند. روشنفكراني بودند كه گاهي آنها را با يك من عسل هم نمي‌شد خورد. تيغ تيز منتقدان هم به كسي رحم نمي‌كرد.

در اين ميان،سردبيراني بودند كه مثل برگ زر از اين هفته‌نامه به آن هفته‌نامه، خريد و فروش مي‌شدند. پرصداترين آنها در اين ميان حسين سرفراز، پرويز نقيبي، حسين الهامي، مجيد دوامي، فرج‌الله صبا و بسياري ديگر بودند. البته برخي، آدم‌هاي فرنگ رفته و و روشنفكر هم در ميان آنها بودند اما باورشان اين بود كه يك روزنامه‌نگار حرفه‌اي، يك-ژورناليست- به معناي واقعي كلمه بايد به شمارگان نشريه بدون توجه به حال و هواي آن چه روشنگرانه باشد يا جنجالي و خبرساز فكر كند. هفته‌نامه‌هايي با اين نگاه؛ ميز كيوسك‌هاي روزنامه‌فروشان را تسخير كرده بودند: سپيد و سياه، آسياي جوان، روشنفكر، اميد ايران، ترقي‌، تهران مصور و... .

تهران مصور كه ابتدا بيشتر به عكس توجه داشت و به طرح و كميك استريپ‌هاي روزنامه‌اي، بعدتر شد نشريه جنايي‌اي كه به حوادث قتل و جنايت و خيانت بيشتر مي‌پرداخت. و اميد ايران بعدتر رنگ سياسي و يك حزب خاص را به خود گرفت و شمارگانش را باخت و سپيد و سياه و روشنفكر به پاورقي‌هاي حسينقلي مستعان و جز اينها و ترجمه‌هاي هيجان‌انگيز ذبيح‌الله صفا رو آوردند بعدتر اميد ايران شد، هفته‌نامه يك خواننده پاپ و يك خواننده موسيقي ايراني و روشنفكر، نگاه به سلبريتي‌ها و جنجال‌هاي آنها داشت و جالب‌تر آنكه مجله خواندني‌ها، هفته‌اي سه نوبت با جمع‌آوري مطالب از همه اين هفته‌نامه‌ها به صورت گلچين بدون پرداخت حق‌التحرير به احدي درمي‌آمد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون