• ۱۴۰۳ جمعه ۷ دي
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4482 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۵ مهر

نوايي، استادي كه شناخته نشد

رضا مختاري اصفهاني

دكتر عبدالحسين نوايي از نادره‎كاران روزگار ما بود كه در روز شانزدهم مهر (مهرگان) 1383 چشم بر جهان بست اما آثار و خدمات فرهنگي او همچنان ساري و جاري است. او نسب از خاندان‎هاي مهم شمال ايران (منطقه نوا) مي‎برد.

آقامحمدشاه قاجار جد اعلاي او يعني رضاقلي‎خان نوايي را براي آوردن اثاثيه سلطنتي كريم‎خان زند روانه شيراز كرد. از آن زمان خاندان نوايي كه با نام‎هاي خانوادگي منشي نوايي و قديمي نوايي هم شناخته مي‎شوند، در تهران و دربار قاجار ماندگار شدند. خود رضاقلي‎خان با لقب منشي‎الممالك مسوول صدور احكام و فرامين و روابط با دولت‎هاي خارجي شد كه به نوعي اولين وزير امور خارجه ايران به شمار مي‎رود.

دكتر نوايي اما آنچه از اين پيشينه به ميراث برده بود، ادب و تواضع بزرگان بود. در سنين كم جواني به حلقه بزرگاني چون عباس اقبال آشتياني، علامه محمد قزويني و سيدحسن تقي‎زاده راه يافت. در حالي كه همسن و سالانش در پي آنان مي‎دويدند. نوشته دانشجويي او در سال اول دانشگاه چندان از استحكام و قوت برخوردار بود كه اقبال علاوه بر چاپ آن در مجله يادگار، نوايي را در عداد نويسندگان مجله قرار داد.

آنچه از نوايي در يادها به يادگار ماند، پايه مطالعات تاريخي و ادبي او در طول حياتش شد. از تصحيح متون كهن و سندپژوهي تا تاليف و تحقيق در حوزه تاريخ و ادبيات را در اين دوره انجام داد. فرصت همنشيني با تقي‎زاده را از كف نداد و از اطلاعات و خاطرات او در نوشتن مقالاتي درباره مشروطه بهره برد. اگر سعايت برخي افراد درباره نزديكي نوايي با ذبيح بهروز نبود، تقي‎زاده خاطراتش را از او نمي‎گرفت و امروزه با خاطرات متفاوتي از اين رجل تاثيرگذار مواجه بوديم. مقايسه بخشي از خاطرات تقي‎زاده كه در نزد نوايي باقي مانده بود، با آنچه در «زندگي توفاني» آمده، نشان از تجديدنظر او در روايت بعضي وقايع و سكوتش درباره بعضي آدم‎ها و حوادث دارد. نوايي همچنين با تحقيقي كه در سنين جواني درباره زندگي و زمانه خاقاني براساس شعر سخت‎خوان او كرد، فهم ادبي و تاريخي توامان خود را نشان داد؛ كاري كه در مقدمه ديوان كامل محتشم كاشاني در سال‎هاي پاياني عمر انجام داد و به تحليل و فهم جديدي از عقايد محتشم رسيد. اين دقت در تصحيح متون كهن نيز وجود داشت. بسياري از تصحيحات او نه از آثار چاپ سنگي كه از نسخ خطي بود. تصحيح او اما تنها بازنويسي ساده نبود، بلكه مقدمه، توضيحات، تحشيه‎ها و تعليقه‎هايي كه بر متون مي‎نوشت، او را در جايگاه محققي مصحح مي‎نشاند. امر مهمي كه در بسياري از تصحيح متون مغفول مانده و نشان از فقدان فهم متن در نزد مصحح دارد.

سندپژوهي دكتر نوايي هم از دقت و احاطه او بر تاريخ و ادبيات حكايت داشت. دانش كم‎نظير او در رجال‎شناسي به ويژه دوره قاجار و گستره وسيع لغات موجب شده بود در خوانش اسناد كمتر دچار كج‎فهمي شود. چه تحصيلات او در حوزه ادبيات تا مقطع دكترا در اين باره ياريگرش بود. سندپژوهي و تصحيح نسخ خطي اما او را از تاليف و نگارش بازنداشته بود. نگارش او از چنان استحكام و فصاحت برخوردار بود كه اقبال آشتياني در نامه‎اي به وي از دلخوشي‎اش به نوشته‎هاي او نوشت؛ نوشته‎هايي كه انشايي نبودند، بلكه پشتوانه تحليلي و نگرش تاريخي داشتند. دكتر نوايي عاشق تاريخ و فرهنگ ايران بود و اين را از خلال نوشته‎ها و آثارش مي‎توان ديد. او به آدم‎ها و حوادث خاكستري مي‎نگريست و از مطلق‎انديشي بري بود. تاريخ‌نگاري بود كه با غور در تاريخ و فرهنگ اين مرز و بوم به آسيب‎شناسي آن مي‎پرداخت. به اعتقاد او، مجامله و تملق مهم‎ترين آسيب فرهنگي ايرانيان بود. او حتي به اين آسيب نگاهي مطلق و يكسره منفي نداشت. چه معتقد بود گاهي همين پنهانكاري‎ها ايرانيان را در برابر استبداد و توفان تهاجم بيگانگان حفظ كرده است. خود اما سعي مي‎كرد از مجامله بپرهيزد و از محفل دوري گزيند. همين دوري و صراحت كلامش موجب شد آن چنان كه بايد، قدرش شناخته نشود. دكتر نوايي بر مبناي اين سخن استادش، هانري ماسه، رفتار مي‎كرد كه پس از دفاع از تز دكترايش به او گفته بود: «رفتارت بايد در شأن اين جايگاه و مدرك باشد».

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون