نبرد در جنوب فرانسه
مرتضي ميرحسيني
يك: در آغاز قرن هشتم ميلادي كه با اواخر قرن يكم هجري مصادف ميشد، سراسر آسياي غربي و شمال آفريقا و نيز بخشهاي وسيعي از نواحي غربي اروپا در مرزهاي قلمرو اسلام جاي ميگرفت. مسلمانان تا آن زمان اسپانيا را فتح و ساكنان آن را مطيع كرده بودند و گام به گام و منطقه به منطقه در خاك فرانسه نيز پيشروي ميكردند. اما سرانجام به سال 732 ميلادي در چنين روزي، جايي در جنوب فرانسه موسوم به پواتيه از فرانكها شكست خوردند و همانجا متوقف شدند. همه چيز همانجا در ميدان نبرد پواتيه در فرانسه به پايان رسيد و سپاه مهاجم بعد از كشته شدن شماري از فرماندهانش انتخابي جز عقبنشيني و بازگشت پيش روي خود نديد. بعدها نيز دودمان حاكم بر اندلس -كه از قضاي روزگار شاخهاي از خاندان بنياميه هم محسوب ميشد- با مشكلات و بحرانهاي زيادي مثل اختلافات داخلي و شورش بربرهاي آفريقا درگير شد، بخش بزرگي از فتوحات خود را به همسايگان مسيحياش واگذار كرد و مرزهاي آن تا حدود رشتهكوههاي پيرنه در شمالشرقي اسپانيا عقب رفت. دو: شارل ملقب به مارتل فرمانرواي فرانكها بود كه از سال 712 ميلادي بر بخشهاي وسيعي از سرزمين گُل حكومت ميكرد. او مردي بيباك و نيرومند با خلق و خوي بدوي و خشن بود. رقباي داخلي خود را با صلابت و قاطعيت كنار زد، در مرزهاي شمالي خود با ژرمنها جنگيد و آنان را مغلوب كرد. او تا سال 741 عمر كرد و سپس جاي خود را به پسرش پپن ملقب به كوتوله داد. پپن كوتوله -با حمايت پاپ و نهاد كليسا- سلسله پادشاهي جديدي را در سرزمين گل تاسيس كرد و پسر او شارلماني (نوه شارل مارتل) اين سلسله را كه به افتخار شارل (كارل) مارتل، كارلنژيان نام گرفته بود به اوج اعتلا و قدرت رساند. دوره فرمانروايي اين سه نفر روي هم رفته نزديك به يك قرن دوام يافت و در اين دوره بود كه «سرزمين گُل سرانجام به صورت فرانسه درآمد.»