لوازم يك انتخابات خوب(3)
علي شكوهي
اگر بناي استراتژي كلي انتخابات بر اين اساس باشد كه مشاركت حداكثري اتفاق بيفتد آنگاه بايد به لوازم آن نيز تن بدهيم و زمينه براي مشاركت مردم فراهم شود. گفتيم كه مهمترين عامل مشاركت مردم اين است كه مردم امكان انتخاب نامزدهاي مورد قبول خود را داشته باشند و از همه سلايق سياسي افرادي در صحنه رقابت حاضر باشند. از سوي ديگر قانون بايد به شكل مساوي براي همه اجرا شود و از جمله هيچ نهاد حاكميتي در جريان انتخابات دخالت نكنند و به نفع يا زيان نامزدهاي انتخاباتي و احزاب و جريانهاي سياسي اقدامي انجام ندهند. مجريان و ناظران انتخابات هم بايد راي مردم را حقالناس تلقي كرده و با حساسيت بالا آن را حفظ كنند و به مردم اطمينان بدهند كه همه آرايي كه در صندوق ريخته ميشود، درنهايت به عنوان نتيجه انتخابات اعلام خواهد شد. متاسفانه ساختار انتخابات كشور حزبي نيست و اساسا بناي چنين كاري در قانون انتخابات گذاشته نشده است. در انتخابات مبتني بر ساختار حزبي، نقش حزب از افراد مهمتر است و نظام سياسي هم به جاي مواجهه با افراد، با احزاب مواجه خواهد شد. در اينگونه نظامها، افراد براي نامزد شدن به حمايت احزاب سياسي نياز دارند و اساسا كانديداهاي انتخاباتي از سوي احزاب سياسي به مردم معرفي ميشوند و پيوند حزبي آنان موجب ميشود كه از حمايت برنامهاي حزب برخوردار باشند. طبعا معرفي نامزدهاي حزبي باعث ايجاد انسجام در عملكرد مجلس ميشود . موضوع تاييد صلاحيت نامزدها هم در عمل
به وسيله احزاب حل و فصل ميشود، چراكه هر حزب سياسي براي حفظ و افزايش اعتبار و آبروي خود، سراغ كساني ميرود كه از صلاحيت قانوني و برجستگي علمي و تخصصي كافي برخوردار باشند و با معرفي به عنوان نامزد انتخاباتي، شانس حزب براي پيروزي در انتخابات را افزون كنند. در قانون انتخابات ما هيچ يك از اين امتيازات به احزاب سياسي داده نشده و صلاحيت نامزدهاي حزبي هم بايد به تاييد شوراي نگهبان برسد و اين رويه نقش احزاب سياسي را تضعيف ميكند تا جايي كه برخي احزاب سياسي هنگام برگزاري انتخابات از داشتن نامزدهاي مورد تاييد خود محروم ميشوند و مجبورند از ميان
تاييد صلاحيتشدگان كساني را ولو عضو اين احزاب نباشند، برگزينند. وضعيت احزاب سياسي در كشور ما نامناسب بلكه ناگوار است. تعداد احزاب سياسي اصولگرا و اصلاحطلب و اعتدالي و مستقل را در سايت وزارت كشور جستوجو كنيد تا معلوم شود كه چقدر زيادند و البته چقدر كمرمق و بيرونق. در نظامهاي انتخاباتي مبتني بر احزاب با دو تا چهار حزب اصلي مواجه هستيم كه با هم رقابت ميكنند اما اكنون فقط در ميان اصلاحطلبان ما حدود 35 حزب سياسي داريم كه بايد با اصولگرايان رقابت كنند. اصولگراها هم وضعيت مشابهي دارند، بگذريم كه در ميان اصولگراها، برخي مراكز غيرحزبي موثر و شخصيتهاي روحاني و مذهبي هم در انتخابات داراي سهم هستند؛ بنابراين اولين اتفاقي كه بايد در اين دو جبهه سياسي بيفتد، يافتن راهكاري است كه موجب نزديكي و همكاري و تفاهم اين همه حزب سياسي در درون دو جبهه انتخاباتي شود. احزاب خواه اصولگرا و خواه اصلاحطلب بايد در انتخابات پيشرو هم كاركرد جبههاي داشته باشند، بنابراين به جاي انگشت گذاشتن روي اعضاي حزب خود به عنوان نامزد مورد حمايت يا سهمخواهي حزبي از ليست نهايي هر يك از اين جبههها، بايد به سازوكاري بينديشند كه آنان را به تفاهم برساند و نتيجه هر چه باشد از آن حمايت كنند. دموكراسي را «سازوكار مشخص براي رسيدن به نتايج نامشخص» تعريف كردهاند و بنابراين احزاب كنوني كشور بايد ابتدا در درون جبهه خودي به تمرين دموكراسي بپردازند يعني بر سر سازوكار تصميمگيري به توافق برسند و نتيجه انتخاب درونتشكيلاتي را بپذيرند. احزاب سياسي حتي وقتي به صورت جبههاي از نامزدهايي حمايت كرده و آنان را به مجلس ميفرستند، پيگير ادامه فعاليت نمايندگان مورد تاييد خود نيستند. دليل اصلي اين رويه اين است كه غالب احزاب سياسي ما برنامه مشخص و كارشناسيشده و قابل دفاع براي اداره كشور ندارند. غالب شعارهاي انتخاباتي احزاب سياسي را بايد اهداف كلان و جذاب دانست نه برنامه عملياتي براي رسيدن به هدف. توان تخصصي احزاب را بايد افزود و تدوين برنامه براي اداره كشور در بخشهاي مختلف را جدي گرفت و اگر اين نقش احزاب تقويت شود، ميتوان اميدوار شد كه در انتخابات پيشرو، نمايندگان منتخب از پشتوانه كارشناسي چندين حزب سياسي بهرهمند ميشوند. احزاب سياسي هر جريان خوب است كه به فكر ادغام و يكي شدن باشند تا در كشور دو حزب اصلي ايجاد شود. اين كار امكانات پراكنده و نيروهاي محدود هر حزب را در كنار هم قرار خواهد داد و در آن صورت هر حزب سياسي ميتواند دولت در سايه تشكيل دهد و بر توان تيم كارشناسي براي رصد كار دولت مستقر و تدوين برنامه براي نمايندگان مجلس تكيه بزند. احزاب موجود بايد در جريان انتخابات، به بازسازي نظري و تخصصي و تشكيلاتي خود بپردازند و الا اگر نمايندگان مورد قبول خود را هم به مجلس بفرستند باز نميتوانند گام عملي براي حمايت از آنان بردارند.