بارون درختنشين
اسدالله امرايي
بارون روندو از سنتهاي كهنه و قيدهاي بيچون و چراي اجتماعي ميگريزد و شيوهاي از زيستن را براي خود برميگزيند كه ديگر كوچكترين همانندگي با زندگي مردمان ندارد. زمين سفت و آشناي زير پا را رها ميكند و به زندگي در راه پيچاپيچ و لرزان بالاي درختان ميرود، يعني ميتوان گفت كه دنياي ديگري را جايگاه خود ميكند. آنچه بارون روندو را به سركشي و خيرهسري واميدارد و به دنياي سبز و هوايي ميكشاند دلزدگي از نظم كهنه اجتماعي و نياز پرشور به دگرگون كردن آن و پي افكندن نظم تازهاي است كه كردار آدميان و رابطهشان را با خودشان و طبيعت، درست و بهسامان كند. بارون درختنشين ايتالو كالوينو نويسنده ايتاليايي با ترجمه مهدي سحابي در انتشارات نگاه منتشر شده است. اين كتاب سرگذشت پسري را به تصوير ميكشد كه تصميم ميگيرد زندگي خود را روي درختان سپري كند. ايجاد پادشاهي درختي توسط پسر استعارهاي از استقلال معرفي ميشود و چالشها و فرصتهاي اين عمل دستمايهاي براي نويسنده به منظور بررسي پرسشهاي فلسفي بشر ميشود. كوزيمو قهرمان داستان در دوازده سالگي عليه سختگيريهاي پدر اشرافمنش و غذاهاي تهوعآور و غيرعادي خواهرش باتيستا به بالاي درخت بلوط پناه ميبرد و تصميم ميگيرد كه ديگر پايين نيايد. اين درختنشيني كه در دوره نوجواني نوعي لجبازي با خانواده است، در جواني و بزرگسالي به انتخابي آگاهانه تبديل ميشود؛ بهطوريكه براي آموزش و تشويق ديگران به اين كار حتي كتابي در مورد كشور آرماني بر فراز درختان و قانون اساسي آن مينويسد. پدر در هجدهسالگي پسر درختنشينش، به ديدار او ميآيد و مقام دوكي را عاملي براي فرماندهي بر اشراف ناحيه ميداند. اما پسر پاسخ ميدهد: «من فقط اين را ميدانم كه اگر من بيشتر از ديگران چيز بدانم، در صورت نياز آنها بايد آنچه را كه بلدم در اختيارشان بگذارم. به نظر من فرماندهي يعني همين.» به همين دليل كوزيمو در موضوعات مختلف كتاب ميخواند و آنچه خود از آبياري، كشاورزي، درختكاري و زنبورداري ياد گرفته است، به ديگران ياد ميدهد يا گره از مشكلاتشان باز ميكند. ايتالو كالوينو در سانتياگو دلاسوگاس در كوبا بهدنيا آمد. پدر و مادرش هر دو ايتاليايي و گياهشناس بودند. اثر اين تخصص پدر و مادر در فضاي بكر و بيهمانند همين كتاب و در آشنايي ژرفِ نويسنده با درختان و جانوران نمودار است؛ بهگونهاي كه ميتوان اين كتاب را همچنين قصيدهاي در ستايش از «درخت» دانست. از ديگر آثار او هم اين كتابهاست: شواليه ناموجود،شهرهاي نامرئي، اگر در يك شب زمستاني مسافري.