تعامل اصل، تقابل استثنا
محمد كاظمي
بحثهاي مفصل در مراكز رسمي و رسانهاي راجع به لوايح چهارگانه ماههاست كه ادامه دارد ولي متاسفانه هنوز نتيجه نهايي پيرامون آنها اتخاذ نشده است. اين نگراني وجود دارد كه در اوج تحريمهاي ظالمانه امريكا عليه ايران، فشارها و محدوديتهاي جديدي از اين ناحيه متوجه كشور شود و در نهايت خسارت اين همه تاخير متوجه معيشت مردم شود؛ معيشتي كه به گفته مسوولان مختلف همچنين مخالفان و موافقان دولت طي سالهاي اخير آسيب ديده است و اگر آسيب جديدي فراهم آيد، معلوم نيست چگونه بايد پاسخگوي مردم باشيم؟ دولت و مجلس كه در اين زمينه تصميمگير اصلي هستند از ابتدا كار خود را انجام داده و موضوع را به سرانجام رساندهاند ولي لوايح مذكور به مجمع تشخيص مصلحت رفته و بلاتكليف مانده است! در اين ميان نكتهاي كه بسيار حائز اهميت مينمايد اين است كه چرا در اين زمينه با وجود روشن بودن ابعاد ماجرا و لزوم تعيين تكليف سريع اين لوايح، موضوع در كشاكش اختلافها و رقابتهاي سياسي قرار گرفته و مصالح عاليه مردم در نظر گرفته نميشود؟ مسلما يكي از اركان اقتدار هر نظام سياسي اولا سرعت در اتخاذ تصميمهاي مهم در ثاني قدرت در فيصلهبخشي حكيمانه پيرامون اختلاف نظرها در مسائل مهم و اثرگذار است. اينكه دولت و مجلس در موضوعي اتفاق نظر داشته باشند ولي امكان اعمال نظر و اراده خود را نداشته باشند هرگز تصوير خوب و روشني از استحكام و انسجام داخلي ارايه نميدهد. لوايح چهارگانه كه براي همراه شدن با روند جهاني در جهت مبارزه با پولشويي و قاچاق و منابع مالي تروريسم از مراحل قانوني داخلي عبور كردهاند، افزون بر دفع اتهامات دشمنان بيروني اين خاصيت مهم را هم در بردارند كه در روانسازي ارتباطات اقتصادي كشور اثرگذارند. متاسفانه مخالفان اين لوايح چهارگانه به گونهاي سخن ميگويند كه گويي پيرامون اين موضوعات دو جبهه در جهان شكل گرفته و ايران بايد در جبهه متضاد با كشورهاي غربي قرار گيرد! آنها هرگز به روي خود نميآورند كه در دنيا تنها چند كشور معدود از جمله كنگو و كره شمالي با سازوكارهاي اعلامي در اين مورد هنوز اعلام موافقت نكردهاند. نكته ديگر اينكه اگر به هر دليل اكثريت نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي و دولت كه هر دو برخاسته از متن ملت هستند و با راي مردم مجاز به تصميمگيري در امور مختلف شدهاند اكنون صلاح كشور را در پيوستن به كنوانسيونهاي ياد شده، ميدانند چرا عدهاي بايد در اين راه مانعتراشي كنند؟ اين مانعتراشيها هيچ معنايي جز مخالفت با تبلور راي و نظر اكثريت مردم ندارد.
اصل بر اين است كه مردم از طريق انتخاب رييسجمهور و برگزيدن نمايندگان مجلس اراده و خواست و تمايل و مصالح خود را در ساختار قدرت به صورت مستقيم پيگيري ميكنند. از زاويه ديگر هم تا كنون اكثريت مردم به انحاي مختلف تمايل خويش براي تعامل با جهان را ابراز كردهاند و تاريخ چند قرن اخير هم نشان داده است كه اگر دشمنان مزاحمتي ايجاد نكنند، ملت ايران يكي از صلحطلبترين ملتهاي جهان است و در منازعات و چالشهاي گوناگون علاوه بر دفاع از مظلومان همواره جانب خير و خوبي و صلح و رفع تخاصمها و ايجاد آسايش براي ملتها را گرفته است. اين موضع متين و افتخارآميز چرا بايد در چنبره دعاوي جناحي كمرنگ شود و به بدخواهان و مخالفان ايران اجازه حملههاي رسانهاي بدهد؟ به نظر ميرسد اتفاقا دولت امريكا متمايل است كه ايران به كنوانسيونهاي مذكور نپيوندد تا ابزار تحريمي و حملههاي رسانهاياش بيشتر به كار افتند و معيشت ايرانيان را تنگتر كند. هر مجمع و سازماني در جهان ممكن است معايبي هم داشته باشد ولي چاره كار خروج از آنها و پذيرفتن انزوا براي كشور نيست. مقر اصلي سازمان ملل در امريكا قرار دارد و اين كشور متاسفانه هم در اين سازمان و هم در شوراي امنيت آن نفوذ بسيار دارد آيا رواست كه به اين دليل ما از سازمان ملل هم خارج شويم و عرصه را براي انواع فشارها فراهم كنيم؟ اگر استدلالهاي ضعيف و اغلب سياسي و نه فني مخالفان دولت در اين موارد را بپذيريم، ابتدايي را آغاز كردهايم كه انتهايش واقعا خروج از همه مجامع معتبر جهاني است، خروجي كه حتي متحدين و دوستان ما در جهان هرگز به آن كوچكترين رغبتي نشان نداده و نميدهند. راه تعامل با جهان راهي خردمندانه و دورانديشانه و متضمن آسايش مردم است و راه تقابل تنها هنگام ضرورت، كارايي دارد و تجويز ميشود.