تاريخنويسي دلبخواه براي امروز!
علي شكوهي
چند دقيقه قبل يك برنامه گفتوگومحور در شبكه 3 سيما به اتمام رسيد و انگيزه نوشتن اين يادداشت شد. عصر روز جمعه سوم آبان قاعدتا هيچ تناسبي با مقوله مصدق نداشت ولي شبكه 3 يك كارشناس و محقق و مستندساز تاريخي را آورده بود تا درباره مصدق سخن گفته شود. كارشناس جواني كه سعي داشت جانبدار جلوه نكند و از موضع محققانه سخن بگويد اما در لابلاي سخن ايشان و مجري، عبارات و كلماتي ردوبدل ميشد كه نشان ميداد با كدامين انگيزه اين برنامه تهيه شده است و هدف از طرح دكتر محمد مصدق در اين مقطع چيست؟ مجري و كارشناس اين برنامه از سوابق مصدق خيلي صريح گذشتند و به مقطع ملي شدن نفت رسيدند تا در نهايت بتوانند به مصدق حمله كنند كه چرا به امريكا اعتماد كرد و نتيجهاش هم شد كودتاي 28 مرداد؛ آنهم به خاطر خطاي سياسي مصدق كه مجلس را منحل كرد و زمينه كودتا را فراهم ساخت. گفته شد كه مصدق به دو رييسجمهوري امريكا نامه صميمانه نوشت و از امريكا به عنوان يك كشور مدافع آزادي و استقلال كشورها ياد شده بود. در حين ذكر نام روساي جمهور آن زمان امريكا، اشاره شد كه از دو حزب سياسي متفاوت بودند مثل اوباما و ترامپ الان! حتي از مخالفان مصدق در آن زمان به عنوان «دلواپسان» ياد شد كه نگران مصدق بودند اما حرفشان جدي گرفته نشد از جمله حرف مرحوم كاشاني در نامهاش به مصدق كه او را از وقوع يك كودتا به وسيله زاهدي مطلع كرده بود اما مصدق خود را مستظهر به پشتيباني ملت معرفي كرد بدون آنكه كاري براي بسيج مردم و به صحنه آوردن آنها انجام دهد. نكته جالب اين بود كه تهيهكنندگان برنامه به عنوان آخرين سوال سعي كردند به اين ابهام پاسخ دهند كه چرا از مصدق توصيفي ارايه داده شد كه با وضعيت امروز ما تناسب دارد و كارشناس محترم پاسخ داد كه تاريخ براي بهرهبرداري امروز ماست و بايد هشدار و اعلام خطر نقاط مهم تاريخ را در هر زمان شنيد و بنابراين مدعي شدند كه اين تاريخ ديروز است كه امروز دارد تكرار ميشود در حالي كه همه قرائن و شواهد نشان ميدهد آن گونه تاريخنويسي دلخواه با هدف تطبيق برخي حوادث امروز است و در واقع تاريخسازي است و نه تاريخنويسي.اولين نكتهاي كه بايد در نظر داشت اين است كه امريكاي عصر مصدق با امريكاي امروز متفاوت است. در آن زمان هنوز امريكا به عنوان يك كشور استعمارگر و مداخلهجو و كودتاگر و اعزامكننده نيروي نظامي براي همه نقاط جهان مطرح نبود. در آن زمان انگليس و فرانسه به عنوان كشورهاي استعمارگر شناخته ميشدند. البته تازه جنگ جهاني دوم به پايان رسيده بود ولي امريكا با وجود شركت در جنگ جهاني دوم و استفاده از بمب اتم عليه ژاپن و شركت در جنگ كره، براي مردم ايران و خيلي از ملتها، تصوير منفي نداشت. ما در ايران هميشه از انگليس و روسيه ميناليديم و آمدن امريكا در حوزه سياسي ايران از سوي بسياري از سياستمداران با رويكردي متفاوت ارزيابي ميشد. بنابراين طبيعي است كه الان ما درباره امريكا كاملا بدبين بوده و كمترين اعتمادي به سياستمداران اين كشور نداشته باشيم اما در آن زمان هنوز امريكا به عنوان مخالفت انگليس و شوروي و سياستهاي اين دو كشور در قبال ايران تلقي ميشد. از جنگ جهاني دوم تا زماني كه امريكا به عنوان «ميراثخوار استعمار» معرفي شود، سالها طول ميكشد و اقداماتي مانند كودتاي 28مرداد در ايران، در ترسيم اين هويت جديد قطعا موثر بوده است. نكته دوم اين است كه اعتماد به امريكا يعني چه؟ مذاكره يك ضرورت ديپلماسي است ولي در اين فرآيند اصلا چيزي به عنوان اعتماد مطرح نيست. نه مصدق به امريكا اعتماد داشت و نه سياستمداران امروز ما و اساسا در مناسبات خارجي چيزي به عنوان اعتماد معنا ندارد. هر كشوري دنبال تامين منافع ملي خويش است و مصدق هم از تعارض منافع و سياستهاي امريكا و انگليس استفاده ميكرد تا نفت را ملي كند. امريكا در آن مقطع داراي سياستي بود كه به ملي شدن نفت كمك ميكرد. در آن نامه مشهور منسوب به آيتالله كاشاني خطاب به مصدق آمده است كه امريكا از ايران در ملي شدن نفت حمايت كرده است: «... به هندرسن هم گوشزد كردم كه امريكا ما را در گرفتن نفت از انگليسيها كمك كرد و ...». در توصيف اين آقايان از تاريخ مصدق همان ميزان دستكاري ميشود كه اكنون در مواضع آنان عليه برجام و مذاكرات هستهاي شاهديم.نكته سوم به نقش جريان موصوف به دلواپس مربوط است. آقايان مدعياند مصدق به هشدار منتقدان توجه نكرد و كار به كودتا كشيد. سوال اين است كه در آن كودتاي امريكايي - انگليسي، اين منتقدان و دلواپسان كجا ايستاده بودند؟ اين پرسش را متاسفانه عمدا جواب نميدهند چون ميدانند كه غالب اين آقايان در آن ماجرا در كنار كودتاچيان بودند و براي بازگرداندن شاه تلاش كردند و بعد از كودتا هم معتقد بودند كه كودتا كار آنان بود نه زاهدي. بسياري از آنان اساسا بركناري مصدق را «قيام ملي» معرفي ميكردند و به كودتا بودن آن اعتقاد نداشتند. الان هم دلواپسان متاسفانه در قبال دولت و مذاكرهكنندگان هستهاي، از همان مواضعي دفاع ميكنند كه امريكا و اسراييل و عربستان مطرح ميكردند يعني باز تاريخ تكرار شد بدون آنكه آقايان به روي خودشان بياورند.