درباره دوست پزشكي كه وزير بهداري شد
مجيد تفرشي
حدود 16 سال است كه مبتلا به ديابت هستم. از همان ابتداي كار و قطعي شدن بيماري، جهت كنترل و مداواي بهتر، دقيقتر، توسط دكتر عمومي خانوادگي به دكتر متخصص در بيمارستان معرفي شدم.
از همان نخستين ويزيت در بيمارستان با پزشك متخصص صميمي و دوست شدم و به تدريح اين دوستي عميقتر هم شد. فهميدم كه او چهرهاي سرشناس، متولد عراق و از خانوادهاي مشهور و بانفوذ است. تحصيلات تخصصياش در امريكا بوده و اكنون يكي از معروفترين متخصصان غدد و بيماري قند در غرب است.
پزشك معالجم دكتر جعفرصادق علاوي، در جامعه پزشكي و دانشگاهي اروپا و امريكا، چهرهاي محترم و كاملا شناخته شده است و در كشورهاي شرقي از جمله ايران، عراق و تركيه هم ضمن داشتن بيماران بسيار، ارتباطات علمي و شخصي فراواني هم دارد. شهرت او سواي علم و تجربه پزشكي، به انساندوستي، پاكدستي، امور خيرخواهانه و دلسوزي براي عراق، ايران و كمك به قوام جامعه كنوني عراق است.
آخرين بار كه حدود 40 روز قبل براي ويزيت توسط او به بيمارستان رفتم، ضمن گفتوگوهاي مرسوم درباره امور سياسي و حوادث جاري گفت كه در آخر سال ميلادي بازنشسته ميشود و قصد دارد به استراحت، سفر و نوشتن خاطراتش بپردازد. از او خواهش كردم كه اگر شرايطش مهيا شد، براي سخنراني و تدريس به ايران هم سفر كند. گفت قبلا با وجود مشغلههاي فراوان چنين كرده و طبعا پس از بازنشستگي وقت بيشتري براي اين قبيل امور خواهد داشت.
نكته جالبي كه دكتر علاوي گفت، اين بود كه استاد و پزشك متخصص قند و غدد در جهان و خاورميانه كم نيست. ولي او مايل است از تجربه غني خود درباره ملاحظات اخلاقي، معنوي و انساني در سراسر جهان، در ارتباط درازمدت پزشك و بيمار سخن گفته و دستاوردهاي خود در اين مقوله بعضا مغفول مانده در پزشكي امروز جهان را با همكاران خود در جهان اسلام به اشتراك بگذارد. به گفته او در حال حاضر، متاسفانه، شماري از پزشكان، هيچگونه رابطه عاطفي و معنوي با بيمار خود نداشته و به آنان صرفا به عنوان موضوع درآمدزايي منحصر به مطب و اتاق عمل مينگرند. با اين حال، سرنوشت اين بود كه پزشك متخصص ما، ناگزير دو ماه قبل از بازنشستگي، از پزشكي در لندن كناره بگيرد و به زادگاهش عراق برگردد. چند روز قبل ناگهان خبري در رسانهها منتشر شد كه در پي بروز اعتراضات و ناآراميها، عادل عبدالمهدي نخستوزير عراق دست به اصلاحاتي در دولت خود زده و در اين مسير، وزراي چند وزارتخانه كليدي، از جمله وزارت بهداري را تغيير داده و جعفر علاوي را به جاي علاء العدوان، به عنوان وزير جديد بهداري به پارلمان عراق معرفي كرده است. تا جايي كه ميدانم، اين سومين فرد از طايفه بانفوذ علاوي در عراق است كه در دوران 16 سال پس از سقوط حكومت صدام و اشغال نظامي عراق به وزارت رسيده است.اياد علاوي و علي علاوي دو فرد ديگر از اين خانواده و پسرعموهاي جعفر علاوي هستند كه اياد به نخستوزيري و وزارت رسيد و علي، ضمن اينكه استادي برجسته در تاريخ و علوم سياسي در چند دانشگاه بزرگ جهان، چند بار به وزارت تجارت، دفاع و اقتصاد رسيد و در چند مرحله از نامزدهاي احراز سمت نخستوزيري بود و چند بار هم در آستانه ترور توسط نيروهاي القاعده و بازماندگان حزب بعث قرار داشت. ولي دكتر جعفر علاوي ميانه چندان خوبي با اياد، به خاطر سوابق بعثي و ايرانستيز او نداشت. ولي برعكس با علي كه شوهر خواهرش هم هست، روابطي بسيار خوب دارد. ضمنا پدر دكتر جعفر علاوي نيز در دوران سلطنت در عراق، مدتي وزير بهداري آن كشور بود و خاطرات مهمي هم از او به عربي منتشر شده است.
از آغاز دور جديد شورشهاي اخير سراسري در عراق، يكي از محورهاي مهم اعتراضي، تظاهراتكنندگان، وجود و گسترش فساد آشكار و پنهان نهادينه مادي و ناكارآمدي اجرايي در سطوح مختلف دواير دولتي، به خصوص در دو وزارتخانه كليدي آموزش و پرورش و بهداري بوده است. از اينرو، در راستاي وعده عادل عبدالمهدي نخستوزير تحت فشار، به انجام اصلاحات جدي و مستمر، وزراي اين دو نهاد، از نخستين قربانيان برنامه جديد اصلاحات بودند و در ادامه كار، در تحولي غيرمنتظره، دكتر جعفر علاوي به سمت وزارت بهداري منصوب شد و از پارلمان هم راي اعتماد گرفت.جعفر علاوي بارها به من گفته بود كه پس از چند دهه مخالفت با عراق تحت سلطه حزب بعث، در 16 سال اخير در دولتهاي مختلف، از اياد علاوي گرفته تا نوريالمالكي و پس از آن، به او پيشنهاد وزارت بهداري شده بود. ولي به دليل تجربيات متعدد تلخ شخصي از فساد نهادينه در كشورش، (از جمله ناكامي و سنگاندازي در ساخت چند مركز مهم پزشكي خيريه در نجف اشرف و از دست رفتن سرمايهاش در اين راه) وجود مافياي آشكار و پنهان و نبود ساز و كار لازم براي اصلاحات، از پذيرش سمت رسمي در كشور زادگاه خود، پرهيز كرده است.
با اين همه، به نظر ميرسد كه در شرايط بسيار خطير و حساس كنوني، اين پزشك دانشمند، مجرب، پاكدست و مردمي، خود را مهياي خدمت به عراق كرده است. جالب اينجاست كه انتخاب جعفر علاوي به وزارت بهداري عراق، نهتنها در عراق، كه در ايران، بريتانيا كه حتي ديگر كشورهاي خاورميانه و در سطح رسانههاي جهاني نيز، به زحمت بازتاب خبري داشته است. شايد حدت و شدت اخبار لحظه به لحظه تحولات عراق مانع شده كه به چنين تحول مهمي در عراق توجه شود.به باور من، با توجه به سوابق بسيار ايران دوستانه جعفر علاوي، ميهندوستي و دغدغه او براي اعتلاي عراق عاري از فساد، ناكارآمدي و دخالت اشغالگران و بيگانگان و احترامي كه در ميان مسلمانان جهان، به خصوص روحانيت شيعه دارد، با اين انتصاب، فرصت و امكان جديد و مهمي براي بهبود، گسترش و عمق بخشيدن به مناسبات راهبردي ايران و عراق ايجاد شده است. قدر اين فرصت را بدانيم.