مساله مشاركت در انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي اين روزها و فارغ از نوع اقدامات شوراي نگهبان در تاييد يا رد كانديداهاي اصلاحطلب به يكي از اصليترين مباحث در اين جريان سياسي تبديل شده است؛ مبحثي كه البته نه براي نخستينبار بلكه تقريبا در هر دوره انتخابات به نوعي مطرح ميشود. در چنين مواقعي اصولا بخشي از اصلاحطلبان خواستار حضور حداكثري در انتخابات هستند و بخش ديگر خواستار حضور حداقلي كه هر كدام موافقان و مخالفان خاص خود را نيز داراست. در اين ميان موافقان با يادآوري نارضايتيهاي فعلي موجود در جامعه كه با نوع برخوردهاي صورت گرفته با معترضان به افزايش قيمت بنزين با تصميم شوراي عالي هماهنگي اقتصادي كه بنابر اظهارات مسوولان بيش از صدها تن كشته و زخمي برجاي گذاشته، تشديد شده، معتقدند كه اصلاحطلبان بايد با كاهش حضور در انتخابات به اصطلاح اعتراضات خود را به شرايط موجود نشان دهند و از سوي ديگر مخالفان، انتخابات را تنها راهحل مشكلات موجود ميدانند. جلال ميرزايي، رييس كميته سياسي فراكسيون اميد ازجمله افرادي است كه با حضور حداقلي در انتخابات مخالف است و در گفتوگو با «اعتماد» دلايل و ديدگاه خود را تشريح ميكند.
آقاي ميرزايي! باتوجه به اتفاقات رخ داده در آبان ماه و نوع برخوردهاي صورت گرفته با معترضان بسياري از حضور كمرنگ مردم در انتخابات صحبت به ميان ميآورند. به نظر شما در چنين شرايطي نوع واكنش نيروهاي اصلاحطلب باتوجه به آنكه اين جريان سياسي در قياس با اصولگرايان با بدنه جامعه ارتباط بيشتري دارد، بايد چگونه باشد؟
ما به عنوان فعال سياسي و كنشگران سياسي كه به تشكلهاي رسمي يا غيررسمي سياسي وابستگيهاي مشخصي داريم، نبايد از مساله كاهش مشاركت صحبتي به ميان آوريم. تعجب ميكنم كه امروز شرايط بهگونهاي سپري شده كه بسياري از افراد بهجاي حضور پرشور در يازدهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي و ترغيب جامعه براي شركت در انتخابات از كاهش مشاركت سخن به ميان ميآورند. امروز زمان بيان اين مطالب نيست. در شرايط كنوني همه افراد بايد پاسخگوي اقدامات صورت گرفته توسط خود باشند و اگر راهي رفتهاند يا حرفي زدهاند كه به نتيجه موثر ختم نشده و اصطلاحا اشتباه بوده، از ادامه آن خطمشي تجديدنظر كنند. اگر برنامهاي به مردم دادهاند كه آن برنامه يا عملياتي نشده يا اينكه با اقبال عموم جامعه مواجه نشده، تجديدنظر كنند. امروز همه بايد خود و برنامههايمان را بهروز كنيم تا بتوانيم به مطالبات جامعه پاسخ بگوييم. اينكه مرتبا در قالب يك جريان سياسي از بيتفاوتي و دلسردي عموم جامعه براي شركت در يازدهمين دوره انتخابات مجلس شوراي اسلامي سخن به ميان آوريم، رفتاري عاقلانه محسوب نميشود.
اما آيا بيتوجهي به اين مسائل دور از واقعبيني سياسي نيست؟
در اينجا بايد دقت داشت كه اساسا چه فردي را ميتوان واقعبين دانست. واقعبين در حقيقت فردي است كه درقالب يك دانشمند يا يك تحليلگر مسائل حوزههاي مختلف را رصد كرده و اقدام به بيان مطالبي درباره رخدادها ميكند. بله، چنين فردي ميتواند مسائل عرصه سياست جمهوري اسلامي را رصد كرده و بگويد كه مثلا فلان موضوع ميتواند در انتخابات ايران به مانعي براي شكلگيري رقابت
هر چه بيشتر ميان افراد و جريانهاي سياسي تبديل شود. اين امري پسنديده است اما اينكه بنده به عنوان يك نماينده مجلس شوراي اسلامي كه وابستگيهاي جرياني مشخصي نيز دارم، مدام از كاهش مشاركت در انتخابات يازدهمين دوره مجلس صحبت كنم، به نظر ميرسد چندان پسنديده نباشد؛ ضمن اينكه اين رويه در جهان نيز نمونهاي ندارد. شما به كشورهاي امريكايي و اروپايي نگاه كنيد. بارها و بارها پيش آمده فلان حزب در اين كشورها بهرغم آنكه از اقبال مناسبي برخوردار نبودهاند اما دستكم براي حفظ ظاهر تلاشهاي بسياري انجام ميدهند. آنان مدام از دلسردي مردم نميگويند، بلكه از تلاشهايي كه براي شركت در انتخابات بهعمل آوردهاند، سخن گفته و ميكوشند در دوره بعدي بيشتر در جهت جلبنظر مردم گام بردارند. اما امروز شما در ايران چنين چيزي نميبينيد. خود ما بهعنوان اصلاحطلبان جرياني از هم گسيخته را شاهديم كه مدام آيه يأس ميخوانند. با اين شيوه و رويكرد نميتوان در انتخابات وارد شد.
رويكرد صحيح از ديد شما در شرايط كنوني جامعه چيست؟
به عقيده من ما به عنوان اصلاحطلبان در گام نخست بايد متحد شده و به كلام واحدي دست يابيم و سپس با مردم به گفتوگو بنشينيم. بايد درباره برنامههايي كه در دوره گذشته انتخابات با مردم در ميان گذاشتيم، ولي در دستيابي به آنان ناكام بودهايم، توضيح دهيم تا مردم در جريان امور قرار بگيرند، سپس مبتني بر آن جلو برويم و به رقابت با جريان مقابل بپردازيم. اينگونه نيست كه امروز برخي گمان ميكنند جريان مقابل حتما در انتخابات پيروز خواهد شد و اقبال مردم به سمت آنان زياد است. آنسو نيز به اصطلاح بازار گرم نيست؛ بنابراين نبايد ما فقط بنشينيم و آيه يأس بخوانيم. امروز وضعيت ما بهگونهاي است كه به دليل عدم حل مشكلات و معضلات موجود در جامعه عموم مردم تاحدودي نسبت به انتخابات بدبين شدهاند كه امري طبيعي است؛ چراكه مردم پاي صندوق راي يكبار به يك جريان سياسي و بار ديگر به جريان مقابل اعتماد ميكنند ولي زماني كه هيچيك از اين دو جريان نميتوانند مشكلات را حل كنند، براي شركت دوباره در انتخابات ترديدهايي ايجاد خواهد شد، ولي بايد درنظر گرفت كه جز صندوق انتخابات راه ديگري براي حل مشكلات وجود ندارد.
باتوجه به تاكيدي كه اصلاحطلبان بر لزوم آسيبشناسي دارند، شما به عنوان يكي از چهرههاي منتسب به اين جريان فكر ميكنيد چه مواردي در شرايط كنوني در اولويت آسيبشناسي قرار دارد و چطور بايد اين موارد را با مردم در ميان گذاشت؟
جريان اصلاحات بايد به مردم بگويد چرا نتوانست به وعدههاي خود به مردم جامه عمل بپوشاند. بايد مشكلات و موانع موجود را براي مردم تشريح كرده و تصميمگيري را به مردم واگذار كند. رويكردي كه برخي دوستان در پيش گرفتهاند و مدام آيه يأس ميخوانند را جدا قابل نقد ميدانم؛ چراكه يك جريان سياسي حقيقتا نبايد به اين شكل عمل كند. ما بايد تلاش خود را براي جلب دوباره اعتماد مردم در اين دوره از انتخابات در پيش بگيريم و اگر موفق نشديم، آن زمان دلايل اين عدم كاميابي را آسيبشناسي كنيم، ولي متاسفانه ما حتي اهل آسيبشناسي هم نيستيم. بايد اين نكته را درنظر داشت كه جريان اصلاحطلب حد فاصل سالهاي 84 تا 92 از قدرت دور بود، خب در اين زمان چه اتفاقي افتاد؟ اوضاع بهتر شد؟ اصلاحطلبان از سال 92 تاكنون در قدرت هستند، هر چند كه تمام قدرت هرگز در اختيارشان نبوده ولي نبايد دوباره به سمت گذشته گام بردارند؛ بلكه بايد موانع و مشكلات موجود بر سر حل مشكلات را براي مردم تشريح كنيم. امروز زمان آيه يأس خواندن نيست؛ بلكه زمان تشريح مشكلات براي مردم است. اگر در گذشته وعدههايي دادهايم كه عملي نشدهاند امروز بايد وعدههاي جديدي به مردم دهيم كه باتوجه به شرايط كشور قابليت عملي شدن داشته باشند.
اما وقتي به گفته خودتان وعدههاي سالهاي گذشته به مردم محقق نشده، چطور انتظار داريد مردم وعدههاي جديد را بپذيرند و همچنان اعتماد كنند؟ فكر نميكنيد اين رويكرد تاحدودي متناقض است؟
ببينيد، بايد در افرادي كه ماموريتهاي مختلفي را به آنان محول كردهايم، تجديدنظر كنيم. همچنين بايد واقعيتها را مدنظر قرار داده و در نسبتمان به عنوان نيروهاي جريان اصلاحات با دولت بازنگري انجام دهيم، بعد به سمت حل و فصل مشكلات ايجاد شده با پايگاه اجتماعي خود حركت كرده و سياستهاي جديدي را براي جلوگيري از ايجاد مشكل در اين زمينه اتخاذ كنيم. اگر اشتباهاتي داشتهايم، از مردم عذرخواهي كنيم. از مردم بابت بيبرنامگي كه بهطور كلي در جريان اصلاحات دچار آن بوديم، عذرخواهي كنيم. هر چند در برخي موارد نيز برنامههاي مشخصي داشتيم ولي اولويتبندي صحيحي صورت نگرفته بود. يكي ديگر از مشكلات اصلاحطلبان اين بود كه نسبت خود با دولت را نفهميديم.
به نظرتان مردم در انتخابات پيشرو فرصت جبران اشتباهات گذشته را به اصلاحطلبان خواهند داد؟
ما از مردم طلبكار نيستيم. ما بدهكار مردم هستيم. ما بايد مسائل و مشكلات خود را با مردم در ميان گذاشته و سپس به انتخاب آنان احترام بگذاريم. اينكه مردم به ما اصلاحطلبان در انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي فرصت جبران برخي كاستيها را خواهند داد يا خير، مشخص نيست ولي ما بايد تلاش خود را براي برقراري ارتباط با پايگاه اجتماعي انجام دهيم. مردم همانطور كه روزي به ما اقبال داشتند، ممكن است در اين دوره تمايلي به ما نداشته باشند ولي ما اصلاحطلبان بايد موانع را شرح دهيم. در صورتي كه نتوانستيم اعتماد مردم را دوباره جلب كنيم، بايد با سازوكار جديدي در دوره بعد وارد شويم تا نظر مردم را جلب كنيم. اين مساله را بايد درنظر گرفت كه عدم اعتماد مردم به ما اصلاحطلبان در انتخابات پيشرو ميتواند اين فرصت را دراختيارمان قرار دهد كه در شرايط دوري از قدرت در برنامههاي خود بازنگري كنيم.
اتفاقا برخي ديگر از اصلاحطلبان نيز با همين استدلال معتقدند باتوجه به احتمال كاهش مشاركت، بهتر است اصلاحطلبان از فرصت بيرون ماندن از قدرت جهت بازنگري در سازوكارها و رويكردهاي خود استفاده كنند. نظر شما چيست؟
شخصا به حضور حداقلي يا هرگونه كنارهگيري از كنش سياسي معتقد نيستم. به عقيده بنده يك جريان سياسي همچون اصلاحات حتي با علم به اينكه در انتخابات ممكن است با اقبال مواجه نشده و راي نياورد، در انتخابات حضور حداكثري به عمل برساند. فراموش نكنيم كه انتخابات بهار احزاب است. جريانهاي سياسي نبايد تحت تاثير برخي تبليغاتهاي منفي صورت گرفته قرار بگيرند، بلكه بايد با تمام قوا در جهت جلب اعتماد مردم و درنهايت حل مشكلات آنان بكوشند. سياستورزي يعني وفق دادن خودمان با شرايط و اتخاذ صحيحترين تصميم متناسب با موانع موجود.
امروز زمان بيان عدم شركت در انتخابات نيست. در شرايط كنوني همه بايد پاسخگوي اقداماتشان باشند.
اصلاحطلبان در گام نخست بايد متحد شده و به كلام واحدي دست يابند و سپس با مردم به گفتوگو بنشينند
وضعيت بهگونهاي است كه به دليل عدم حل مشكلات و معضلات موجود در جامعه عموم مردم تاحدودي نسبت به انتخابات بدبين شدهاند
جريان اصلاحات بايد به مردم بگويد چرا نتوانست به وعدههاي خود به مردم جامه عمل بپوشاند