كرونا و شبكه تعاملي
اميرعباس ميرزاخاني
كرونا ميهمان ناخواندهاي است كه قريب به يك ماه گذشته بخش زيادي از كشور را درگير كرده و به تبع آن مدارس را به ورطه تعطيلي كشانده است. واژه تعطيلي مدارس اتفاق جديدي در نظام تعليم و تربيت نيست و در سالهاي اخير بر اثر بلاياي طبيعي مانند سيل، زلزله و در كلانشهرها آلودگي هوا بارها اين شرايط براي مدارس ايجاد شده است...
اما اين دفعه ويروس كرونا مدت زمان تعطيلات مدارس را به شكل نامطلوبي افزايش داده بهگونهاي كه تصميمگيران و تصميمسازان را به فكر راهحلهاي جايگزين آموزشهاي مستمر با محوريت مدرسه و معلم انداخته است. استفاده بهينه از اين امكانات نه تنها ميتواند فرآيند آموزش دانشآموزان در خانهها و در دوران بحران كرونا را تداوم بخشد، بلكه در دوران پساكرونا نيز ميتواند شرايط آموزش حضوري را در موقعيت ويژهاي قرار دهد بهگونهاي كه هنگام تعطيلي ناخواسته مدارس و حتي شرايط عادي هم مكمل آموزش رسمي دانشآموزان باشد. اين بحران و تعطيلي اجباري مدارس، اگرچه از يك طرف محدوديت حضور فيزيكي معلمان و دانشآموزان در سيستم آموزش رسمي را ايجاد كرد، اما روي ديگر آن، اين بود كه توانست خلاقيت را در تدريس معلمان به ظهور برساند و مورد تحسين اغلب صاحبنظران، رسانهها و مردم قرار بگيرد. در زمانهاي كه كادر درماني و بهداشتي بيمارستانها در مواجهه با اين ميهمان ناخوانده «جهاد درماني» را پيشه خدمت خود به بيماران قرار دادهاند؛ ديدن و شنيدن اخبار و ابتكارات معلمان اقصا نقاط كشور در آموزش با حداقل امكانات، ايام سخت «بحران آموزش» را به «فرصت خدمت صادقانه» در قالب «جهاد آموزشي» براي يادگيري و تربيت دانشآموزان تبديل كرده است و در راستاي اين خدمت شرافتمندانه ميان معلمان و دانشآموزان، مديران مدارس نقش بسزايي دارند بهگونهاي كه آنها متناسب با امكانات سختافزاري و نرمافزاري مدرسه خود تلاش ميكنند تا در اين «جهاد آموزشي» نقش پيونددهنده و نظارتي خود را ميان مربي و متربي به خوبي ايفا كنند. در حال حاضر و با بحران پيشآمده در كشور، دو نهاد رسمي آموزش و رسانه به اين ضرورت رسيدند تا در قالب «مدرسه تلويزيون ايران» و استفاده از ظرفيت شبكههاي كممخاطب رسانه ملي، آموزش دانشآموزان به صورت يك شيوه مكمل آموزشي پيگيري كنند و در 28 نوبت اين آموزشها به دانشآموزان ارايه ميشود. البته اين اقدام ارزشمند رسانه ملي در كنار بازگرداندن سرمايه اجتماعي كه از حضور مخاطبان ميليوني آموزش و پرورش به اين جعبه جادويي اضافه شده، يك بازي برد-برد براي هر دوي اين نهادها تلقي ميشود و رسانه ملي نبايد بابت آن توقعي داشته باشد. نكتهاي كه از كنار آن نبايد به سادگي عبور كرد، اين است كه براساس نظر متخصصان علوم تربيتي و كارشناسان خبره اين حوزه، آموزش از طريق رسانه ملي بدون ملاحظات تربيتي به هيچوجه جايگزين آموزش رسمي در قالب كلاس درس و مدرسه نيست، به همين دليل نظام تعليم و تربيت در كنار استفاده از اين ظرفيت ملي با گستره انتشار آن، بايد به دنبال ايجاد شبكه آموزشي امن با شاخصهاي علوم تربيتي و مطابق با اهداف سند تحول بنيادين در قالب يك «رسانه تعاملي» مبتني بر فضاي مجازي با ضريب اثربخشي و نفوذپذيري بالا در بين مخاطبانش باشد تا در بزنگاههاي سياسي و اجتماعي، نهادهاي مختلف كه به علل مختلف در مهجوريت اجتماعي و سياسي قرار دارند، در پوشش كمك به نهادهاي آموزشي، براي فرار از اين معضل ماهي مقاصد منفعتطلبانه خود را صيد نكنند.