زباني كه مو در آورد
عباس عبدي
به نحوه رفتار مديران جامعه در مقابله با كرونا يا ديگر رويدادهاي كشور، نقدهاي گوناگوني وارد است. به طور طبيعي در هر جامعهاي ميتوان برخي از اين نقدها را مطرح كرد. سياست و مديريت خالص و بيعيب و نقص نداريم. از اين رو برخي از نقدها و كاستيها غيرمنتظره نيست. ولي بخشي از ناكارآمديها وجود دارند كه با هيچ منطقي نميتوان آنها را ناديده گرفت يا به سادگي از كنارش گذشت. بزرگترهاي ما هنگامي كه بچه بوديم و حرفي را بارها ميزدند و گوش نميداديم ميگفتند « زبانمان مو درآورد». حالا قضيه دولتهاي ايران است؛ اين دولت و آن دولت يا دولت و بخشهاي ديگر حكومت هم ندارد. همه بر يك روال بودهاند. همهاش عليه رسانهها معترضند و ميگويند، خبر ما بد نقل شده، شايعه است، منظورمان اين نبود، دروغ ميگويند و... ولي هيچگاه به خودشان نميپردازند كه اين چه طرز اطلاعرساني است كه دارند؟ از يك جلسه كه بيرون ميآيند، هر كس به صورت شفاهي هر حرفي را ميزند. مفاهيم تعريف نشده است. كسي نيست كه به صورت مستمر پاسخگوي پرسشها باشد. بايد گفت كه زبان منتقدان در اين باره مو در آورده از بس گفتند و نقد كردند و تذكر دادند و مسوولان كشور نشنيدند. به قول شاعر: گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست/ آنچه البته بجايي نرسد فرياد است.
اجازه دهيد كمي پيشتر برگرديم. هنوز دعوا است كه آيا ميخواستند قم را قرنطينه كنند يا خير؟ اگر بلي، چه كسي مانع شده است؟ تا حالا افرادي در اين زمينه ادعاهايي مطرح كردهاند. معلوم نيست، چقدر درست است و چقدر نادرست؟ در نهايت هم يك نفر نميآيد به طور دقيق بگويد كه در كدام جلسه چنين موضوعي در دستور قرار داشته و چه كساني چه نظراتي داشتهاند و جمعبندي چه بوده است؟ خب هنگامي كه مساله به اين مهمي روشن نميشود، هر كس از ظن و گمان خودش به ماجرا ميپردازد. هنوز هم يك نام معين در اين مورد ذكر نشده است. لذا هر كس برحسب ذهنيت و علاقه خودش هر كسي را كه دوست داشت، تبرئه يا متهم ميكند. در موضوع سياستهاي روزهاي اخير نيز همين وضعيت مشاهده ميشود. همه شفاهي سخن ميگويند. به جاي آنكه از روي متن مكتوب سخن بگويند. به علاوه افراد گوناگون در مورد همه چيز حرف ميزنند.
بعد مردم و ديگران را متهم ميكنند كه چرا چنين برداشتي داشتيد؟ بايد در اظهارنظر از كلمات دقيق استفاده كرد. خلوت كردن خيابانها چه معنايي دارد؟ آن هم در شرايطي اين سخنان گفته شده و فرداي آن شلوغترين روزهاي اخير را شاهديم. يكي ميگويد شهر خلوت ميشود، ديگري كه معلوم نيست چه جايگاهي دارد آن را به نوع ديگري تفسير ميكند. نفر سوم آن را به طور كامل رد ميكند.
نه فقط كرونا، بلكه در زلزله، سيل، تنش در روابط خارجي و سقوط هواپيما، افزايش قيمت بنزين، اعتراضات بعد از آن در همه موارد ضعف شديد اطلاع رساني را شاهديم. چه بايد كرد؟
۱- اول اينكه در هر حادثهاي بلافاصله بايد سخنگوي اصلي آن رويداد معلوم شود. هيچ شخص ديگري نميتواند به جز او مواضع رسمي را بيان كند. افراد ميتوانند نظر دهند، ولي نظر و مواضع رسمي فقط از يك جا بايد باشد. البته ديگراني كه حرف ميزنند نيز نميتوانند مسوولان دولتي مرتبط باشند. مگر آنكه نظر آنان صددرصد در جهت مواضع سخنگو باشد.
۲- سخنگو بايد محتواي موضع خود را مكتوب ارايه كند. اينكه شفاهي و با كلمات كشدار و تعريف نشده موضعگيري شود جز تشتت نتيجه ديگري ندارد.
۳- سخنگو يا همكارانش بايد همواره در دسترس رسانههاي اصلي باشند. اين طور نيست كه امروز برود و فردا بيايد. بايد ميز خبري درست كرد و سخنگو يا همكارانش هر لحظه براي پاسخگويي آماده باشند. در اين صورت ديگر كسي نميتواند از قول فلان خبرگزاري خبري را جعل كند و دو ساعت در فضاي مجازي بگردد و بعد تكذيب شود. اين وضع به زيان برنامهريزي براي حل بحران است.