تابآوري در روزهاي كرونا
اصغر مهاجري
در ابتداي بحث بايد به چند نكته اشاره كرد؛ نكته اول اينكه فرضيههايي در رابطه با دانش اين بيماري مطرح ميشود كه در حد همان فرضيه نيز ميماند زيرا از توان بينشي و نظريه قدرتمندي برخوردار نيست؛ اما بايد حتما آزمون شوند تا بتوانيم به جواب آن تكيه كنيم لذا ما نميتوانيم به طور صددرصد درباره اين فرضها نظر بدهيم. در برخي مواقع فرضيههايي در حاشيه داده ميشود و در برخي مواقع نيز فرضيههايي كه صاحبنظران حوزه بيولوژيكي دادهاند كاملا درست است. نكته دوم با اطمينان ميگويم كه معرفت دانشي يا معرفت علم قادر خواهد بود در مناسبترين فرصت، پاسخي شايسته و باارزش براي اين بيماري پيدا كند و جامعه جهاني سرانجام نجات پيدا خواهد كرد. با توجه به اعتمادي كه به دانش دارم، نگران نيستم و آرزومندم كه مردم نيز نگران نباشند. بايد به دانش اطمينان داشت؛ زيرا دانش، دقيق و مطمئن و همچنين داراي راهبردي روشن و سريع است و ما شاهد اين موضوع در طول تاريخ و دورههاي گذشته بودهايم. البته منظور من از دانش، دانش در تمام حوزههاست كه در كنار يكديگر ميتوانند به نتيجهاي دقيق و علمي برسند. اما از اين كه بگذريم در جواب سوال شما كه پرسيدهايد «آيا كرونا سبك زندگي ما را تغيير خواهد داد؟» بايد بگويم كه اگر منظور از سبك زندگي به معناي واقعي كلمه باشد اين يك امر ناشدني است. سبك زندگي را به راحتي و به سرعت نميتوان تغيير داد؛ به دليل اينكه پشتوانه آن يك فرهنگ است و فرهنگ جديد براي هر جامعهاي سريعا ميسر نميشود. تغيير سبك زندگي با بسياري از حوزههاي اقتصاد، اجتماعي، سياسي و امنيتي تعارض دارد و اين مساله جزو فرضهاي محال است. مشكل اساسي ما اين است كه هزينههاي بسياري براي بحرانهايمان ميپردازيم و به سرعت از تاب و توان ميافتيم. ما بايد تابآوري جامعه را بالا ببريم؛ زيرا جامعه در همه ابعاد خود تابآوري بالايي ندارد.
به دليل تابآوري پايين جامعه، هنگام مواجهه با حوادث شوكآوري چون سيل، زلزله و بيماري با تمام وجود توان رويارويي با آنها را نداريم. همچنين اين توان را نداريم كه پس از خوردن ضربه اول، باز به نقطه تعادل برگرديم، تعامل برقرار كنيم، دوباره مسير خود را ادامه دهيم و تكامل بيابيم. متاسفانه در هر سه حوزه تعادل، تعامل و تكامل با مشكلات جدي روبهرو هستيم به خصوص كه در فرآيند تحريم نيز قرار داريم و سياست نيز بر بخشهاي سلامت، اقتصادي و اجتماعي دخالت دارد و اين تعامل را بسيار كم ميكند.
از اين رو بايد يك فكر روشن و راهبردي را به عنوان استراتژي مد نظر قرار دهيم و با اين راهبرد، تابآوري جامعه را تغيير دهيم. زماني كه تابآوري جامعه در سطوح ساختاري و رفتاري تغيير پيدا كند و به اصطلاح تابآور شود، آن جامعه قادر است كه در سلامت كامل و با كمترين هزينه از بحرانها عبور كند. در چنين دوراني كه براي ما نقش آزمون دارند، نبود دانش تابآورانه در حوزههاي فردي شامل بهداشت، مهارتهاي خودكنترلي، خودكارآمدي همچنين در حوزههاي زيرساختاري مانند بيمارستانها، راهها، رفتارهاي مجازي و بسياري ديگر كه در حوصله اين گفتوگو نميگنجد، مشكلساز ميشود. زماني كه ما كارآمدي را گسترش دهيم، محصول آن واژهاي است به نام خودكارآمدي. خودكارآمدي به صورت خودكار جامعه ما را توانمند ميكند و باعث اين ميشود كه از اين فرآيند و از اين گردنه گرفتاري و پيشبيني نشده به سلامت عبور كنيم. خلاصه مطلب اينكه اگر ما تغيير سبك زندگي را به معناي تابآوري جامعه فرض كنيم، اهميت تغيير سبك زندگي دوچندان ميشود زيرا سبك زندگي جامعه ما تابآورانه نيست. اما اگر تغيير سبك زندگي به اين معنا باشد كه با تغييري در شيوه زيستمان با مسائل كنار بياييم به نظرم چنين تعريفي نه شدني است و نه امكانپذير است. در روزهاي شيوع كرونا ما با افزايش تابآوري جامعه ميتوانيم تعامل مناسبي داشته باشيم و اين روزگار را بگذرانيم.