رستگاري دستهجمعي
محسن آزموده
قديميها تعريف ميكردند وقتي بهار ميشد، همه آدمها، بهخصوص آنها كه سن و سالي داشتند يا مريض احوال بودند، از اينكه سختي فصل سرما را رد كردهاند و بار ديگر بخت يارند و نو شدن طبيعت را ميبينند، شكرانه سر ميدهند. واقعيت اين است كه در گذشته بهويژه در روستاها و دهات و براي ايلات و عشاير زمستان مثل حالا نبود، خيلي سخت ميگذشت؛ نه از گاز و شوفاژ و گرما و رادياتور و حمام در خانه خبري بود، نه از امكانات پزشكي و درمانگاه، مواد غذايي به سادگي امروز در دسترس نبود و با يك برف سنگين، همه راهها بسته ميشد. اگر كسي بيمار ميشد، حسابش با كرامالكاتبين بود. براي داشتن تصويري از دشواري زمستان آن سالها مخصوصا در روستاهاي ايران ميتوان رمانهاي محمود دولتآبادي بهويژه جاي خالي سلوچ و كليدر را خواند. از اين رو كساني كه زمستان را رد ميكردند و به فصل گل و بلبل ميرسيدند، انگار هفت خان را سپري كردهاند.
سالي كه گذشت هم براي ما ايرانيان، بيشباهت به زمستانهاي قديمالايام نبود، از نوروز كه با بارانهاي شديد و سيلابها شروع شد و بعد از آنكه فشارهاي اقتصادي با افزايش تحريمها بيشتر شد، بهگونهاي كه از نيمه سال با گران شدن بنزين اعتراضها صورت گرفت و... الخ. اين روزها هم كه نه فقط ايران بلكه همه جهان درگير ويروس كرونا شده و مردم سراسر دنيا با اين بلاي خودساخته دست و پنجه نرم ميكنند. خدا بهخير كند. هنوز هيچكس نميداند آخر و عاقبت ماجرا چه ميشود و سير حوادث قرار است به كجا بينجامد. اما قطع يقين آن است كه طبيعت بيتوجه به اين مصايب انساني كه اتفاقا باعث و باني همهشان خود بشر است، به كار خود مشغول است، درختها در حال شكوفه دادن هستند، رودها پر آب ميشوند، دشتها از علفهاي نورس سبز ميشوند و حيوانات برخاسته از خواب زمستاني، به ادامه زندگي مشغول ميشوند، ما آدمها باشيم يا نباشيم.
فردريش نيچه (1844-1900) فيلسوف آلماني در بند هشتم بخش «پندها و خدنگها» از كتاب «غروب بتها: يا چگونه انسان با پتك فلسفهورزي كند» (1888) گزين گويه مشهوري دارد كه بسيار شنيده و تكرار شده است: «آنچه مرا نكشد، نيرومندترم ميسازد.» مثل بيشتر تعابير نيچه، به ويژه در اين كتاب با آن عنوان فرعي، كوبنده و تكاندهنده است، اما شايد الزاما درست نباشد. يعني نميتوان با قطعيت گفت كه هر آن كس كه يك مشكل و سختي را از سر ميگذراند، از جانب آن مصيبت رويينتن شده و ديگر از آن سوراخ گزيده نميشود. مثلا تا جايي كه به بيماريها مربوط ميشود، تاكنون باور رايج اين بود كه كسي كه به يك ويروس مبتلا ميشود، ديگر دچار آن نميشود. كرونا عكس آن را نشان داد. يعني متاسفانه بعيد نيست كه كسي گرفتار آن شود و باز به دام چاله آن بيفتد. اما تعبير نيچه از يك جهت دقيق و درست است.
ما سال سختي را از سر گذراندهايم و البته هنوز هم گرفتار مصيبتهاي آن هستيم. زمستان اوج اين سختيها بود، دقيقا مثل قديم. برخي با كمال تاسف اين سختيها را دوام نياوردند و خانوادهها و آدمهاي زيادي مصيبتزده شدند. خدا به همه ما صبر بدهد. اما آنها كه هستند، دستكم ميتوانند از نظر ذهني و در مواجهه با مشكلات قويتر شوند، آنها به تجربه دريافتهاند زندگي آنقدر هم كه تاكنون فكرش را ميكردند، ارزش حرص و جوش خوردن را ندارد. بايد در لحظه زندگي كرد، مرگ را همواره فرارو در نظر داشت، با طبيعت آشتي كرد و بيشتر به ديگران خوبي كرد. قبلا خوانده و شنيده بوديم، اما حالا به تجربه دريافتهايم كه چون شكاريم يكسر همه پيش مرگ، پس بهتر است به كيفيت زندگي هم فكر كنيم و تنها در پي جمع كردن مال و ستيزهجويي با خلق نباشيم. سال 98 ما را با خودمان رويارو ساخت و به ما خاطرنشان كرد كه سرنوشتمان به يكديگر و به طبيعت و هستي گره خورده و هيچكس به تنهايي رستگار نخواهد شد، پس همه بايد قوي شويم.