• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4620 -
  • ۱۳۹۹ دوشنبه ۲۵ فروردين

مرگ گونتر گراس

مرتضي ميرحسيني

گونتر گراس مي‌گفت زماني كه رماني مي‌نويسم، در «سومين و گاهي هم چهارمين بازنويسي چيزهايي را كشف مي‌كنم كه تاريخ آنها را ناديده گرفته است.» بسياري از منتقدان نيز مي‌گفتند گراس در رمان‌هايش از ناگفته‌هاي تاريخ مي‌نويسد، از آن چيزهايي كه گاهي به خطا مسائل فرعي و حاشيه‌اي خوانده مي‌شود. كميته نوبل هم‌زماني كه او را براي دريافت جايزه ادبي انتخاب مي‌كرد، همين ويژگي آثارش را در نظر گرفته بود. گونتر گراس پاييز 1927 در دانزيگ، شهري بندري واقع در شمال لهستان متولد شد و كودكي‌اش در فشار فقر و انبوه حسرت‌ها گذشت. بعدها زماني كه از آن گذشته ياد مي‌كرد، مي‌گفت: «اغلب اوقات مجبور بودم چيزهايي را كه دلم مي‌خواست داشته باشم، در خيال مجسم كنم.» شايد به همين دليل هم بود كه در نوجواني به ارتش هيتلر پيوست و چند سالي به حزب نازي خدمت كرد. اواخر جنگ دوم جهاني مجروح و بستري شد و در پايان آن ماجراي خونين، بعد از شكست قطعي هيتلر به اسارت امريكايي‌ها افتاد. سنش در آن زمان به سي سال نمي‌رسيد. بعد از چند ماه حبس و بازجويي آزاد شد، اما به همكاري با حزب نازي و خدمت به سازمان مخوف اس‌اس اعتراف كرد؛ اعترافي كه بعدها برايش دردسرهايي به همراه داشت. زندگي او به نوشتن رمان و مصاحبه درباره آنها و حتي دريافت چند جايزه معتبر ادبي محدود نمي‌شد و مي‌توان گفت بيشتر روشنفكر عرصه عمومي بود. از عدالت‌جويي به سوسياليسم رسيد و سوسياليسم او را با سياست درگير كرد. با برنامه دولت آلمان در فروش سلاح به حكومت‌هاي فاسد مخالف بود و لشكركشي امريكا و متحدانش به آسياي غربي را محكوم مي‌كرد. حتي به تاريخ خودمان سال 1391 كه غربي‌ها درباره پرونده هسته‌اي ايران هياهو كرده بودند، گراس به دفاع از ما آمد و شعري با عنوان «آنچه بايد گفته شود» نوشت:
... همه خاموشند و حقيقتي را ناگفته مي‌گذارند
 من نيز به پيروي از اين سكوت فراگير لب فروبسته‌ام.
 احساس مي‌كنم اين دروغي است سنگين كه بر من تحميل شده است/  هر آنكه از اين اجبار تخطي شود، با كيفر مجازات روبرو مي‌شوم
بله، همه با داغ «يهودي استيزي» آشنا هستند
 اما اين زمان از سرزمين من
خاستگاه جنايتي بي‌مانند كه هميشه بايد پاسخگوي آن باشد
قرار است باز هم زيردريايي ديگري به اسراييل فرستاده شود
 همراه با سخناني سرسري به مكافات بدي‌هاي گذشته
 هنر آن زيردريايي اين است كه مي‌تواند با كلاهك‌هاي دقيق خود همه‌چيز را در سرزميني نابود كند
كه در آن وجود يك بمب اتمي هرگز به اثبات نرسيده است...
 همان زمان برخي رسانه‌ها و محافل او را به نژادپرستي متهم كردند و سابقه خدمت او به حزب نازي و همكاري با تشكيلات هيتلر را از گور گذشته بيرون كشيدند و بر سر آن جنجال كردند. عده‌اي هم نامه‌هايي به كميته نوبل نوشتند تا اين كميته جايزه ادبي سال 1999 را از گراس پس بگيرد. حتي يكي از اعضاي ارشد مركز يهوديان آلمان گفت نمي‌فهمم چرا گونتر گراس رمان‌نويس در موضوعات سياسي و مسائل ديپلماسي بين‌المللي دخالت و اظهارنظر مي‌كند. گراس، نه در پاسخ به اين حرف كه چندبار در مصاحبه‌هاي مختلف به اين پرسش، پاسخ داده بود: «درست است كه سياست دغدغه اصلي من نيست اما دليلي هم نمي‌بينم كه آن را كنار بگذارم و به آنچه روي مي‌دهد بي‌توجه بمانم. سياست واقعيتي است كه تاثيري بزرگ و تعيين‌كننده بر زندگي همگي ما دارد و بخواهيم يا نخواهيم همه وجوه زندگي‌مان را درگير مي‌كند.» او سيزدهم آوريل 2015 در آلمان درگذشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون